عبدالله عبدالله چه برای گفتن داشت!
اطراف عبدالله در تمامی دورهها خالی نبوده و چهرههای مطرح سیاسی کشور در قامت متحد انتخاباتی و سیاسی از او حمایت کردند. متحدان او زمانی دست از حمایت و یاری برداشتند که متوجه شدند از آقای عبدالله چیزی ساخته نیست.
شب گذشته داکتر عبدالله رییس اجرایی حکومت و از نامزدان انتخابات ریاست جمهوری با «طلوع نیوز» گفتوشنود داشت. این مصاحبه را تا پایان دنبال کردم.
داکتر عبدالله در این برنامه بر خلاف آقای غنی، آرام بود و عصبی نشد و…
پس از پایان مصاحبه یک عده نوشتند که عبدالله عالی ظاهر شد.
یک عده دیگر نوشتند که عبدالله برنامه نداشت و به خیلی از پرسشها پاسخ جدی نداد یا نداشت.
واقعیت سخن این است که از آقای عبدالله توقع برنامه داشتن، زیاد امر درست و معقول نیست. او پنج سال رییس اجرایی حکومت بود و در برابر انحصارگرایی و تمایتخواهیهای آقای غنی هیچ برنامهای نداشت. میتوان گفت که سرگردان بود. اگر برنامه میداشت متحدان انتخاباتی خود را از دست نمیداد. از جمله عطامحمد نور رییس اجریی جمعیت اسلامی که در چند دور از انتخابات در حمایت از او سنگ تمام گذاشت.
در این پنج سال، عبدالله بیبرنامگی و ناتوانی سیاسی خود را زیر نام منافع ملی پنهان کرد. امشب در این مصاحبه هم گفت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ برنده انتخابات بود و برای اینکه کشور به سمت بحران نرود، به ایجاد حکومت وحدت ملی تن داد. باور من این است که اگر عبدالله در حکومت وحدت ملی برنامه میداشت، آقای غنی به این پیمانه موفق نمیشد که در تصامیم ملی او را کنار بزند و به حاشیه براند.
او رییس اجرایی حکومت بود و برابر آقای غنی در مسایل مهم کشور حق تصمیم گیری داشت.
دیده میشود که عبدالله در روند گفتوگوهای صلح حضور معنادار ندارد. درست است که در فرایند صلح به طور کلی حکومت غایب است و هیچگونه نقشی ندارد و نداشته اما، نقش و جایگاه عبدالله به عنوان رییس اجرایی حکومت به قدر ارگ هم نیست. غنی به تنهایی تلاش دارد پروسه صلح را در مدیریت خویش داشته باشد و تا حدودی موفق هم بوده. ارگ نهاد وزارت دولت در امور صلح را ایجاد کرد تا این روند در مدیریتش باشد.
پیکارهای انتخاباتی جریان دارد. در این ایام نامزدان میکوشند به هر طریقی حمایت مردم را جلب کنند. هر چند غنی خود را نامزد با برنامه معرفی میکند، ولی در واقعیت امر او نیز برنامه ندارد. دقیقاً در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ هم از برنامههای زیادی سخن زده بود.
اما آقای غنی در انتخابات چند تا روایت دارد که عبدالله ندارد.
۱- حفاظت افغانستان از یک توافق شکننده و صلح ناپایدار با طالبان
۲– تاکید روی حفظ نظام« جمهوریت» در برابر امارت اسلامی گروه طالبان
اینکه آقای غنی چقدر به آنچه میگوید عمل میکند و ایمان دارد، باشد سرجای خودش اما وقتی با مردم صحبت میکند حرفی برای گفتن دارد.
نکته دیگری که باید بگویم این است که عبدالله هنوز به دنبال حمایت شخص آقای نور در انتخابات آتی است. او در پاسخ به پرسش طلوع نیوز گفت که در برابر اعتراضات آقای استاد عطامحمد نور، پاسخ قانع کننده ندارم. او هیچگاه این طور اعتراف نکرده بود که امشب اعتراف کرد.
عبدالله در پنج سال گذتشه نتوانست برای آقای غنی مشکل درست کند. ارگ که خلاصه میشود به رییس جمهور غنی، در این دوره در تصامیم ملی ریاست اجرایی را کنار زد. برداشت بنده این است، در صورتی که عبدالله برنامه میداشت میتوانست برای آقای غنی حد و حصر اداری درست کند.
حزب جمعیت اسلامی یکی از احزاب مطرح در افغانستان به شمار میرود و پیوسته در معادلات سیاسی کشور طرفی از قضیه بوده. دقیقاً داعیهای که آقای نور مدام از آن یاد میکند. عبدالله در دوره پساطالبان پیوسته در تمامی انتخاباتها نامزد حزب جمعیت بوده. به طور نمونه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ که در نهایت حکومت وحدت ملی شکل گرفت، حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان به رهبری حاجی محمد محقق هم از متحدان جمعیت و آقای عبدالله بود. کمیسیون انتخابات پیشین در روزی که حکومت کنونی به وساطت ایالات متحده امریکا اعلام موجودیت کرد، نه آقای غنی را برنده انتخابات اعلام کرد و نه آقای عبدالله را. آقای غنی چندی پیش مهمان برنامه« انتخابات ۹۸» طلوع نیوز بود. او در پاسخ به پرسش آقای لطفالله نجفیزاده گفت که برنده انتخابات ۲۰۱۴ بوده. آقای عبدالله هم در مصاحبهاش عین آقای غنی ادعا داشت و گفت که وی برنده انتخابات ۲۰۱۴ بوده است.
صرف نظر از اینکه برنده انتخابات ۲۰۱۴ عبدالله بوده یا غنی، اما با شروع حکومت وحدت ملی این آقای غنی بود که نشان داد برنده انتخابات است و از تمام صلاحیتهایی که قانون اساسی به رییس جمهور داده میتواند استفاده کند. در این دوره از حکومت به هر دلیلی آقای غنی نخواست به مفاد توافقنامه حکومت وحدت ملی تمکین و عبدالله را به عنوان شریک خویش قبول کند.
اطراف عبدالله در تمامی دورهها خالی نبوده و چهرههای مطرح سیاسی کشور در قامت متحد انتخاباتی و سیاسی از او حمایت کردند. متحدان او زمانی دست از حمایت و یاری برداشتند که متوجه شدند از آقای عبدالله چیزی ساخته نیست. یکی از مادههای توافقنامه حکومت اصلاحات انتخاباتی بود. کل نیروهای سیاسی اصلاحات انتخاباتی میخواست. دقیقاً شخص آقای عبدالله هم از همین ناحیه ضربه خورده بود و ایجاب میکرد که زمینه اصلاحات انتخاباتی را فراهم نماید.
قصد دفاع از عملکرد ارگ ندارم ولی همان قدر که آقای غنی در ناکامیهای حکومت مقصر است، آقای عبدالله هم است. از چندی بدین سو هر دو سعی دارند به گونهای مسئولیت گریزی کنند و همدیگر را متهم به ناتوانی و مزاحمت. در حالی که در انتخابات ۲۰۱۴ سنگ تهداب ریاست اجرایی برای تقسیم قدرت در کنار نهاد ریاست جمهوری گذاشته شد و عبدالله به طور باید و شاید حق داشت که در مسایل کلان ملی و سیاست خارجی کشور دخیل باشد. در این مسئله هیچ شکی نیست که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ با پافشاری متحدان و حامیان عبدالله، از جمله عطامحمد نور ریاست اجرایی نیز افزود شد. در نتیجه همین ناتوانیهای سیاسی آقای عبدالله بود که آقای نور با عبدالله مقاطعه سیاسی کرد. در این دوره، کارمندان ریاست اجرایی و نزدیکان آقای عبدالله، اعتراضات آقای نور را شخصی عنوان میکردند تا اینکه رییس اجرایی کشور شب گذشته در گفتوگو با طلوع نیوز بر ناتوانیهای خود اعتراف کرد و گفت که در برابر اعتراضات آقای نور، پاسخ قانع کننده ندارد.
در این چند سال، وزارت خارجه در سیاست خارجی کشور هیچ نقشی نداشت. صلاحالدین ربانی رییس جمعیت اسلامی بود، حزبی که آقای عبدالله نماینده آن در انتخابات و حکومت است.
در حال حاضر، در افکار عمومی کشور داکتر عبدالله بیشتر از آقای غنی آسیب دیده است. به طور حتم برداشت افکار عمومی از عبدالله این است که او ناتوان است و ضعف سیاسی دارد.
اما علت ناتوانی سیاسی و بیبرنامگی آقای عبدالله چیست؟
استدلال نویسنده این خواهد بود که بهترین دوره حیات کاری آقای عبدالله به زمانی بر میگردد که او دستیار قهرمان ملی کشور شهید احمد شاه مسعود بود. شما حتماً مسئولیتها و ظایف یک دستیار را میدانید.عبدالله در تمامی انتخاباتها و حکومتها وضعیت بهتر از حکومت وحدت ملی نداشته است. ایدهآل ترین وضعیت او در حکومت وحدت ملی به عنوان رییس اجرایی است. آقای عبدالله در مرحلهای از زندگی در قامت یک دستیار کار میکرد که دقیقاً قدرت تصمیمگیری از او گرفته شد و به نوعی در وجود او کشته و نابود. حالا در انتخابات ۹۸ بار دیگر او نامزد مستقل حزب جمعیت اسلامی است. این جریان سیاسی که دغدغه حضور با اقتدار در انتخابات و حکومت دارد، در گزینش آقای عبدالله به عنوان نامزد جمعیت اسلامی مرتکب یک اشتباه سیاسی و تاریخی شده است. زیرا او نظر به علتهایی که در فوق تذکر رفته است، نمیتواند در انتخابات و حکومت بعدی با هر فارمتی که شکل بگیرد، رقیب آقای اشرف غنی باشد. آقای غنی ضمن اینکه در این پنج سال حضور او را در ریاست اجرایی نادیده گرفت، او را نزد مردم و متحدانش ناتوان هم معرفی کرد.