غرب و دست نشاندههای عرب از یمن مستقل هراس دارند
به طور خلاصه، پاسخ این سوال نه در «ترس از نفوذ ایران» که به شدت اغراق شده، نهفته و نه در تلاش برای بزرگ نشان دادن یک جنبش مقاومت واقعی بومی است و نه در تمایل به «بازگرداندن دولت مشروع» است؛ بلکه، آنچه که غرب و اعراب دستنشانده از آن وحشت زده شدهاند، یک یمن مستقل است.
امروز، بندر حُدیده زیر حملات شدید تجاوز غرب بر ضد مردم شکست ناپذیر یمن قرار دارد.
این جنگ به عنوان یک «جنگ نیابتی» آغاز شد تا توسط دستنشاندهها پیش رود، اما شکستها و ناکامیهای بی حد موجب شد تا کشورهای غربی دخالت مستقیم بیشتر داشته باشند. در حال حاضر، نه تنها از طریق مسلح کردن و آموزش نظامیان سعودی و اماراتی، بلکه با نقش ممتاز افسران غربی که در اتاقهای هدف جابه جا شدهاند، رهبری میشود. ظاهراً نیروهای غربی آشکارا در تشدید جنگهای اخیر نقش بازی میکنند.
لی فیگارو روزنامه فرانسوی به تازهگی فاش کرده است که پرسونل سرویس مخفی فرانسه در یمن مستقر شدهاند، در حالی که مایک پمپئو وزیر امور خارجه امریکا نسبت به عملیات نظامی در بندر «حُدیده» به طور صریح چراغ سبز نشان داد؛ چیزی که امریکا تاکنون از انجام آن خودداری میکرد.
همانطور که معلوم است، آخرین تشدید جان میلیونها انسان را تهدید میکند. سازمان ملل متحد گفته است که ۲۵۰،۰۰۰ نفر در نبرد برای حُدیده ممکن کشته شوند، اما این رقم قبل از حمله به بندری بود که تقریباً دو سوم از نیازهای اساسی کل کشور را تامین میکند.
بندر حُدیده به عنوان خط زندگی یمن شناخته میشود. بندری که ۷۰ درصد واردات کشوری را تامین میکند که ۹۰ درصد به واردات غذا، سوخت و دارو وابسته است. با توجه به این که ۸٫۴ میلیون نفر در حال حاضر در حالت گرسنگی به سر میبرند و ۱۴ میلیون نفر دیگر وابسته به کمک غذایی برای زنده ماندن هستند، سخت است دریابیم که حتی یک اختلال موقت در این بندر میتواند میلیونها نفر را به کام مرگ بکشاند.
اما چه چیزی قدرتهای غربی – و نمایندگان عربش را – متمایل ساخته است تا چنین قتل عام را مرتکب شود، آیا فقط به خاطر تضمین پیروزی عربستان-امارات بر همسایهای فقیر است؟
به طور خلاصه، پاسخ این سوال نه در «ترس از نفوذ ایران» که به شدت اغراق شده، نهفته و نه در تلاش برای بزرگ نشان دادن یک جنبش مقاومت واقعی بومی است و نه در تمایل به «بازگرداندن دولت مشروع» است؛ بلکه، آنچه که غرب و اعراب دستنشانده از آن وحشت زده شدهاند، یک یمن مستقل است و این دقیقاً همان چیزی است که جنبش انصارالله از آن نمایندگی میکند.
در سال ۱۹۳۴، یک معاهده بالای یمن اعمال شد که در آن ولایت تاریخی «اسیر» ضمیمه عربستان سعودی شد. در آن زمان موافقت شد مرز جدید (با سنگ) مشخص شود و همچنین موافقت شد که مردم منطقه آزادانه در این مرز عبور و مرور کنند. این توافقات در سال ۲۰۰۰ زمانی که یک معاهده جدید به امضا رسید، پایان یافت و مرز که توسط سنگ نشانه گذاری شده بود با دیوارها، حصارها و ایستگاههای بازرسی جایگزین و مانع عبور آزاد مردم محل شد. درست همانند دیوار غیر قانونی اسراییل که در همان زمان ساخت و ساز آن آغاز شد.
سعودیها با استفاده از «اعمال مرزی» به عنوان وسیله میان بومیان و منابع کشاورزی جدایی انداخت. همچنان مانند اسراییل، تصمیم گرفت یک «منطقه حایل» به عمق ۱۰ کیلومتر در قلمرو یمن در این جریان ایجاد کند.
از سویی، رییس جمهور صالح نتوانست جنبشی را که بر ضد آن برخاسته بود، سرکوب کند. جنبشی که روز به روز قدرت میگرفت. با تظاهرات سال ۲۰۱۱، این جنبش – که اکنون به عنوان انصارالله شناخته میشود – حتی بیشتر از گذشته به صدای رسا برای آن دسته از مردم یمن که در دههها کشورشان به خاطر منافع امپراطوری تحت پوشش «نیولیبرالیسم» غارت شده بودند، تبدیل شد.
منبع: RT