فاجعه بایدن را در افغانستان پایانی نیست
صحنه وحشتناکی که افغانها به یک هواپیمای امریکایی چسبیده بودند در حالی که برای بلند شدن اوج میگرفت، نماد فاجعهای بود که بایدن و کارکنانش ایجاد کردند
در ماه اگست ما با وحشت، انزجار و شرمساری شاهد طرح بایدن برای پایان دادن به دخالت بیست ساله امریکا در افغانستان بودیم. عقبنشینی زودهنگام نظامیان مان، اجازه دادن به طا-لبان برای به دست گرفتن کنترول، رها کردن میلیاردها دالر تجهیزات نظامی، بستن تنها میدانهوایی تحت کنترول امریکا و پشتسر گذاشتن تعداد بیشمار امریکاییها، پیامدهای طرح خروجی بود که در تمام مراحل شکست خورد. اما تیم بایدن بهطور شگفتانگیزی هر شکستی را به ترامپ نسبت داد در حالی که این افتضاح را به بزرگترین خروج هوایی امریکاییها و متحدان تمام دورانها تبدیل کرد.
صحنه وحشتناکی که افغانها به یک هواپیمای امریکایی چسپیده بودند در حالی که برای بلندشدن اوج میگرفت، نماد فاجعهای بود که بایدن و کارکنانش ایجاد کردند. حمل و نقل هوایی، یک هیولای دو سر بود. از یک طرف، ما هواپیماهای پر از افغانهای بدون بررسی و بدون مدرک داشتیم که از کشوری تحت کنترول طا-لبان فرار میکردند. از سوی دیگر، ما مانع خروج امریکاییها شدیم و دولتی که از ارزیابی دقیق امریکاییهای باقیمانده خودداری کرد. اکنون چهار ماه از حوادث کابل میگذرد و نتایج هنوز مبهم است. این موضوع به ندرت در جلسات مطبوعاتی ذکر میشود و وزارت دفاع و وزارت امور خارجه در مورد به روز رسانیها سکوت میکنند. برای یافتن گزارشهای خبری باید عمیق بگردید، اما آنهایی که میتوانید کشف کنید، آزاردهنده هستند.
بیایید عهد کنیم با هر واقعیتی که روبرو میشویم با بدبینی برخورد کنیم. دولت اعداد را دستکاری میکند تا از روایت آنها حمایت شود، همانطور که آرایش پناهندگان نیز همینطور است. به ما گفته شد که افغانها قبل از سوارشدن به هواپیما معاینه شدهاند، اما اکنون میدانیم که این نادرست است. به ما گفته شد که اینها افرادی هستند که از نزدیک با امریکاییها کار کردهاند، اما اکنون متوجه شدهایم که اکثر آنها مهارتهای زبان انگلیسی را ندارند. بیش از۸۰ هزار پناهجو به هر ایالت به جز ناحیه کلمبیا منتقل میشوند. این استثنا مصداق این است که «هرجا باشد، اما در حیاط خلوت ما نباشد». سیاستمدارانی که در مورد جابهجایی تصمیم میگیرند، هرگز نمیخواهند که یک گروه خارجی منابعی را که آنها استفاده میکنند، ببلعند.
مسئولیت یافتن خانه برای این افراد بر عهده گروههای مذهبی و خیریه است. دولت متفرق میکند، سپس از آنها دست میشوید. این پناهجویان هیچ حق نظری برای کشور نهایی خود ندارند و به افراد خوشچانسی فکر میکنند که از صحرای افغانستان به تندرای آلاسکا میروند. آنها پول، شغل و خانه ندارند، نمیتوانند به زبان آنها صحبت کنند و فرزندانشان باید با مکاتب جدید در مکانهای ناآشنا، آشنا شوند. به امریکا خوش آمدید. شهرها و شهرکها نیز در این فرآیند حرف چندانی ندارند، اما مسئولیت جدید را با منابع از قبل استفادهشده باید بپذیرند.
ما هیچ اطلاعات موثقی در مورد امریکاییهای باقیمانده در افغانستان نداریم. این خلاء اطلاعات ناامید کننده است و باید هر امریکایی را دیوانه کند. اعداد از دهها تا هزاران متغیر است. قبل از این که مطمئن شویم هر امریکایی سالم به خانه بازگردانده میشود، ۸۰ هزار غریبه را دریافت کردیم. اولویتهای دولت بایدن به اندازه برنامهریزی ضعیف تخلیه از افغانستان، ازهم گسسته است. خوشبختانه، جو بایدن جریان رسانهای همدستی دارد که به او اجازه میدهد روی این شکست اسکیتبازی کند. هیچ صفتی قوی برای توصیف این عملیات وجود ندارد، اما ما با بایدن و این سطح از عملکرد عادت کردهایم. او هر راه ممکن را برای پایین آوردن معیارهای مورد نیاز پیدا کرده است، با این حال، آنها هنوز هم راهی را برای کاهش بیشتر معیارها پیدا میکنند.