آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

فراموشی اخلاق اجتماعی

باید به جای دروغ‌های متفاخرانه از چند هزار سال تاریخ پر افتخار و فخر به یک سری قبر و استخوان و نام پوشالی، از عیب‌هایی بگوییم که سالها انباشته شده و ما رویشان خاک انداخته‌ایم.

آن چه این ایام در صحنه تقابل سیاسی می‌گذرد، قابل تاسف است. در سطح دولتی قصه جاسوسی و شنود شهروندان، کنترول شبکه‌های مجازی، آزار اینترنتی، پرونده سازی، اختلال امنیت روانی، تهدید مخالفان و این نوع اعتراف‌گیری‌ها و البته خیلی از مسایل که به لحاظ مسلکی و اخلاقی حتی گفتن‌شان درست نیست، این در حقیقت مدیریت احساساتى سرقوماندانى اعلى و سلیقه طفلانه مدیریت اداره است، اگر نه سربازان گمنام و فداکار امنیتی، شایسته ستایش و تحسین‌اند.
این ربطی به دعواهای جناحی و تیمی هم ندارد که بگوییم این گروه یا آن گروه، مسئله خیلی عمیق‌تر و دردناک تر ازین حرف‌هاست، مسئله اصلی، زوال اخلاق عمومی و فروپاشی همه مکارم اخلاقی است، این رواج لمپنیزم تنها با توجه نخبگان و همت و تلاش آنان، محو شدنی است، یک همکاری متحدانه ملی و بازگشت به سرچشمه‌های اخلاقی وطنی لازم است. تقریباً همه فضایل اخلاقی جای شان را به رذالت‌هاى اخلاقی داده‌اند به همان نسبت که رشوه و دروغ و غیبت و بهتان و جنایت، جاسوسى و نژاد پرستی عادی شده، فضایل اخلاقی به فراموشی رفته است. نخبگان سیاسی، بر سر این دعواها با خاک انداختن می‌خواهند از شرش خلاص شوند در حالی که می‌دانند، همین حالا وزرا و جنرال‌هایی هستند که مجالس زشت بچه آزاری دارند، حتی بعضاً قاضی‌ها و سارنوال‌ها هستند که خودشان سرخیل خرابی اند، تاجران و سرمایه‌داران نوکیسه‌ای هستند که مروج این دهشت و هم بزم مدعیان دین و ارباب قدرت هستند. برای این، پناهی نیست اما راهی هست، راه اساسی، شروع یک کار جدی فرهنگی و فرهنگ سازی است. به جای این که چه کسی حاکم شود باید چگونه حکومت کردن خواسته شود، باید بودجه‌ای جدی برای هنر وفرهنگ و کتاب و برنامه‌های فرهنگی مختص شود، فرهنگ فعلاً از نان شب هم واجب تر است، اگر کمی توجه در کنترول دزدی و اختلاس فقط گمرکات شود، هزینه این امور فراهم می‌شود. البته جامعه مدنی و اهالی فرهنگ بایستی مجدانه سهم بگیرند. این افشاگری‌ها نباید سرکوب بلکه باید تشویق شود، تا این درد ها گفته نشود درمان نمی‌شود، فرهنگ خرافی مرسوم تعارف و غیرت و آبرو باید جایش را به واقع گرایی و انسان مداری بدهد، باید به صورت ملی همه از خود بشرمیم تا اصلاح عمومی صورت بگیرد، این روشی بود که چینی‌ها به عنوان یک پالیسی پیش گرفتند. باید به جای دروغ‌های متفاخرانه از چند هزار سال تاریخ پر افتخار و فخر به یک سری قبر و استخوان و نام پوشالی، از عیب‌هایی بگوییم که سالها انباشته شده و ما رویشان خاک انداخته‌ایم. ازین که مردم خاین، دزد، دروغگو و حقه باز شده‌ایم بگوییم، با تغییر ارباب قدرت چیزی عوض نمی‌شود باید تغییری بنیادی در جان ما به وجود بیاید، تا ما مسايل ملى خويش را به گفتمان ملى تبديل كنيم!

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا