آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

ما طلب کاریم؛ پرسش‌های نسل جوان را پاسخ دهید!

میز گفت‌وگوی صلح جای نسل جوان است. باید کسانی مثل محب در این سوی میز بنشینند و به مصاف قاتلانی بروند که سال‌ها آرزو و امید را به واسطه انفجار و گلوله و انتحار سلب کردند.

چه طلب داریم؟ میراث اجدادی مان را؛ سرزمینی که آخرین پناه برای نسل ما بود در آتش چهل سال نفرت و خون و گلوله‌ای که توسط شماها ساخته شده بود. خونی که برادرکشی بود، گلوله و هاوانی که با فروش میراث‌های تاریخی، جنگل‌ها و معادن و هزاران سرمایه این سرزمین خریداری شد. در روزهایی که گلوله از هر سمت به جسم بی‌جان وطن می‌خورد، از آن سوی در گوشه و کنار مرزهای این سرزمین، به ازای هر پوکه تفنگ، سکه‌ای از دوران باختری و کوشانی و غزنوی و خوارزمی از وطن به حراج گذاشته می‌شد. نفرتی که شما ها با سوزاندن آزادی به میان آوردید. نفرتی که از بیرون مرزها و تندوران مذهبی دیگر سرزمین‌ها به پایتخت مدارای آسیا، به چارراه و گلوگاه تمدن‌ها و عامل ارتباطی فرهنگ‌ها وارد شد و این شکوه تاریخ به شِکوه مادران و فرزندانش تبدیل نمود. خونی که شما ریختید، خونی که پای درختان انار قندهار ریخت و مزه شیرین آن را به طعم تلخ تبدیل کرد، خونی که پای درختان پسته بادغیس ریخت و خندانی پسته‌هایش را به اشک تبدیل کرد، خونی که سیب‌های‌میدان‌وردک را به خونابه تبدیل کرد. خونی که شما آوردید، از میدان بزکشی تعصب کوردلانه‌ای که هر روز بر طبل آن کوبیدید.
ما طلب داریم. آسایش چهل سال زندگی و پیشرفت را از اربابان جنگ طلب داریم. آسایشی که شما گرفتید، با همه جنگیدید و حتا با خود نیز کنار نیامدید. آن قدر در کابل قصابی کردید که هیچ درختی بی یادگار دشنه شما نماند. هیچ تنی بی پوکه تفنگ و پرخچه هاوان و راکت و کلاشنیکوف شما نماند. ما آسایشی را طلب داریم که شما با عقاید تندورانه مذهبی وارداتی از خارج از این سرزمین، این پایتخت تصوف و عرفان و مدارا را به پایتخت نفرت و تفرقه و میدان آزمایشی سلاح تروریست‌ها تبدیل کردید.
ما طلب کاریم! میراث اجدادی مان را طلب داریم.
حالا که گفت‌وگوی صلح هر روز به حراجی بزرگی در میان دلالان و اربابان جنگ تبدیل شده، ما نیز طلب خویش را می‌خواهیم. صلحی که پس از فروکش شدن دالرها و کلدارهای سفارت خانه‌ها، در روزگار آبادی این سرزمین از دست دلالان دور گشته، دوباره به مثابه گاوی شیری، بازاری پر سود را تشکیل داده است.
چه گفته می‌شود در این روزها؟ به راستی آیا سخنی از آزادی‌های جوانی در هلمند، دختری در کابل، دانشجویی از جاغوری که در خوابگاه کابل است، دختری در شهرنو که به فکر فردایش در تلاش ایجاد تجارت یا کاری جدید است، جوانی از فاریاب آمده که سی وی به دست پشت دروازه دفاتر می‌دود یا فارغ‌التحصیلی در پل سرخ که تمام زندگی‌اش را به ساختن رویا برای ایجاد دنیایی بهتر سپری کرده، به راستی آیا چنین سخنانی پشت میز مذاکرات با قاتلان سال‌های کشور زده می‌شود؟
آیا سخنی از زنان به میان خواهد آمد؟ از دغدغه دخترانی که در دانشگاه و پشت میز نشسته‌اند و هنگام خوانش درس‌های جامعه شناسی، به این فکر می‌کنند که چگونه می‌توان جامعه‌ای آرمانی را ترسیم کرد! یا دختری که انجینری می‌خواند و به این فکر می‌کند که چگونه می‌توان ساختمانی ساخت که هیچ راکت و یا بمبی نتواند آن را فرو بریزد. اصلاً صحبت از زنانی خواهد شد که در دفاتر و ادارات کار می‌کنند و در پی پیشرفت و ارتقا و برابری هستند. کلمه‌ای از برابری زنان به میان می‌آید؟
جای نسل جوان کشور به عنوان پرسش‌گران اصلی صلح در میز مذاکرات کمرنگ است. نسلی که باید انتخاب کند چگونه با طالبان صلح می‌کند. سوالی که در ذهن این نسل موجود است چالش‌های پیش روی با طالبان را مشخص می‌سازد. نسلی که مختار است بگوید حاضر هست با گروهی که تا دیروز زنان را به حکم سنگسار و گلوله از بین می‌بردند و جوانان را با برچه و شلاق همراهی می‌کردند، به صلحی دوام دار برسد یا نه!
نسلی که مسئول بازخواست از جنایت‌های چهل سال ویرانی افغانستان است. نسلی که بگوید حاضر هست آزادی خیابان را با ویران‌گران تقسیم کند یا خیر. که طالبان را به چالش‌هایی برساند که آیا واقعاً اراده‌ای برای تغییر در طالبان به میان آمده یا نه!
گفت‌وگوهای صلح بدون این پرسش‌ها معنایی دوام دار ندارد. سوال اینجاست که چند نماینده نسل جوان پشت میز مذاکرات نشسته است؟ چند صاحب منصب جوان به عنوان نماینده نسل امروز مسئولیت فردای کشور را به دوش می‌کشد؟
در حال حاضر حمدالله محب به عنوان مشاور شورای امنیت ملی؛ کسی که می‌توان گفت تنها نماینده از نسل جوان کشور است. کسی که توانست مدبرانه گفت‌وگوهای میان دو تیم انتخاباتی را از خطر جنگ و نفرت به سمت آشتی پیش ببرد. کسی که در جنجال‌های به وجود آمده سیاسی در روزگار امروز، خود را و وظیفه و مقام خویش را بی‌طرفانه نگاه داشت و اجازه نداد که هیچ ابزار قدرتی از طرف وی و ارگانی که آن را هدایت می‌کند وارد جنجال‌های سیاسی کشور شوند. سنتی که امروزه در میان نسل جوان صاحب صلاحیت پایه ریزی شده و نوید فردایی روشن دارد.

میز گفت‌وگوی صلح جای نسل جوان است. باید کسانی مثل محب در این سوی میز بنشینند و به مصاف قاتلانی بروند که سال‌ها آرزو و امید را به واسطه انفجار و گلوله و انتحار سلب کردند. رهبری صلح دوام دار در افغانستان تنها به ضمانت پاسخ پرسش‌های نسل امروز عملی خواهد شد.

نویسنده

مصطفی هزاره

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا