مترسک طالب و هراسزدگی جامعه
در این اثر، طالب به حیث یک مترسک ترسیم گردیده است. مترسکی که بر فراز شهرها ایستاده و همه مردم را ترسانده است. اما خود طالب مترسکی بیش نیست و آنچه باعث گردیده است تا جامعه هراسزده شود، نشر و پخش خبرهای غیرحرفهای از تواناییها و پیشرویهای طالبان است
جورج اورول، نویسنده آثار معروف «قلعه حیوانات» و «۱۹۸۴»، مقالهای دارد با عنوان «بررسی حمله از مریخ». این مقاله را در سال ۱۹۴۰ نوشته و منتشر کرده است. او در این مقاله، یک رویداد تاریخی را یادآوری میکند که خیلی پندآموز است. قصه از این قرار بوده است که باری اورسون ولز هنرپیشه و تولیدکننده امریکایی، در استدیوی رادیو کلمبیا در نیویارک، نمایشنامهای را بر اساس فانتزی اچ. جی. ولز در رمان «جنگ دنیاها» تهیه کرده و به صورت بولتون خبری منتشر میکند. این نمایشنامه، در واقع تخیلی حمله مریخیها بر امریکا است. امریکاییها که در آن زمان همه به رادیو گوش میدادند و دستگاههای رادیویی منبع اصلی اطلاعرسانی شان بود، نفهمیدند که این یک نمایشنامه است و نسنجیده باور کردند که مورد حمله مریخیها قرار گرفتهاند. رویدادی که به «زودباوری امریکایی» شهرت یافت و مورد تمسخر جهانیان قرار گرفت. همه سراسیمه و هراسزده شده بودند و میپنداشتند که پایان جهان فرارسیده است. مادری به فرزند خود میگفت که بیا کل مرغ را بخوریم، زیرا فردا زنده نخواهیم بود. کشیشی دعا میکرد که خداوندا! این مصیبت را از سر امریکاییان دفع کن. مردی به همسایه خود میگفت که به چشم خود دیدهاست که ستارهای به زمین فرود آمد. سپس موسساتی در باره این زودباوری تحقیق کردند و به این نتیجه رسیدند که اکثریت آنهایی که به این نمایشنامه گوش داده بودند، آن را با بولتون خبری یکی گرفته و باور کرده بودند که چنین اتفاقی رخ داده است. کمتر کسی هنگامی که این خبر را شنیده، اقدام به بازسنجی کرده بود. آنچه را این حکایت تاریخی برای ما گوشزد میکند، این است که نشر و پخش خبرهای وحشت و دهشت، قوه تفکر انتقادی را در آدمیان تضعیف میکند. مواظب نشر و پخش خبرهای بد باشیم. من به چشم سر دیدم که چگونه اطلاعرسانیهای غیرحرفهای از سقوط سریالی ولسوالیها در شمال، جامعه را هراسان کرده و روحیه سربازان و مردم را خراب کرد. با نشر خبرهای غیرحرفهای، مردم توان بازسنجی خود را از دست داده و طالب را چنان هیولایی تصور میکردند که ممکن است تا فردا شهرها را نیز تسخیر کند و همه را از دم تیغ بگذراند. تابلویی را که میبینید، کار نقاش گرامی ذبیح نوابی است. در این اثر، طالب به حیث یک مترسک ترسیم گردیده است. مترسکی که بر فراز شهرها ایستاده و همه مردم را ترسانده است. اما خود طالب مترسکی بیش نیست و آنچه باعث گردیده است تا جامعه هراسزده شود، نشر و پخش خبرهای غیرحرفهای از تواناییها و پیشرویهای طالبان است. من وقتی این تابلو را دیدم، به خالقش احسنت گفتم. زیرا هراسزدگی شهرها و مترسک بودن طالب را به خوبی به تصویر کشیده است.