آخرین اخبارافغانستانتحلیل

مجاهدین؛ از انفعال تا انزوا

محمد اسماعیل خان، از رهبران جهادی در غرب کشور، قیام ۲۴ حوت مردم هرات را در کشور کم‌نظیر خوانده، گفت: حکومت فعلی حاصل جانفشانی‌ها و قهرمانی‌های مجاهدین است.

او خطاب به حکومت گفت که بجای کمک‌‌خواستن از خارجی‌‌ها مجاهدین را به حمایت خود دعوت نموده و از آنان طلب همکاری کند.

اسماعیل خان همچنین حکومت را مورد انتقاد قرار داده، گفت که مجاهدین در حال حاضر همچون«شیرانی در زنجیر» ‌شده‌اند و نمی‌توانند کاری برای آسایش مردم انجام دهند.

این رهبر جهادی، دولت را ضعیف عنوان کرده و ادامه روند فعلی را نگران‌کننده توصیف کرد.

در همین حال، محمد آصف رحیمی، والی هرات، با آنکه سال آینده را سالی سخت و دشوار برای نیروهای امنیتی کشور عنوان کرد، اما گفت که نیروهای امنیتی، توانایی مهار کردن چالش‌های احتمالی را دارند.

اسماعیل خان از معدود فرماندهان جهادی است که با استفاده از هر مناسبتی، سعی می‌کند دولت را به بی‌مهری و نادیده‌انگاری مجاهدین متهم کند و قدرت این طیف سیاسی در کمک به دولت به ویژه در زمینه مهار ناامنی، مبارزه با تروریزم و غلبه بر چالش‌های جاری را به دولتمردان یادآور شود.

شاید بخشی از عوامل این رویکرد آقای اسماعیل خان، دغدغه‌مندی و دلهره‌ی او نسبت به وضعیت شکننده و بغرنجی است که افغانستان امروز با آن مواجه است.

از نظر اسماعیل خان، یکی از راه‌ها و شاید تنها راه آسان و کم‌هزینه برون‌رفت از بحران، رویکرد دوباره به مجاهدین و سپردن امور به دست این طیف است.

البته بدیهی است که او در این زمینه، اغراق و مبالغه نمی‌کند؛ زیرا مجاهدین علیرغم آسیب‌های پرهزینه و سنگینی که پس از سقوط مجاهدین، متحمل شده‌اند، همچنان از توانمندی منحصر به فردی در تهییج احساسات عمومی و بسیج همگانی بر علیه دشمنان مردم افغانستان برخوردار اند و به آسانی می‌توانند پشتوانه‌های نیرومند ملی را برای دولت مرکزی و نیروهای مسلح به وجود آورند.

با این حال، به نظر می‌رسد که این، همه‌ی ماجرا نیست. اسماعیل خان در عین حال، به جرگه آن‌عده از رهبران جهادی تعلق دارد که پس از روی‌کار آمدن حکومت وحدت ملی، بیرون از دایره قدرت باقی ماندند.

او هرچند تلاش کرد مهره‌های سیاسی همسو با خود را وارد ترکیب کابینه حکومت وحدت ملی کند، اما روشن است که حتی اگر در این امر، توفیقی کسب کرده باشد، وضعیتی که او اکنون دارد با موقعیتی که در زمان کرزی داشت، تفاوت زیادی دارد.

صرف نظر از اینکه موضع تازه این فرمانده جهادی در خصوص بی‌اعتنایی و بی‌مهری حکومت نسبت به مجاهدین و  گلایه‌اش از حاشیه‌نشینی و انزوای مجاهدین، بر پایه چه نیتی صورت گرفته است، این نگرانی که مجاهدین به عنوان یک طیف تعیین‌کننده در شکل‌گیری تحولات سیاسی جاری که بزرگ‌ترین و ملموس‌ترین پیامد آن، تولد یک نظام دموکراتیک، مشروع و مبتنی بر رأی و اراده مردم بود، به نحو غیر قابل توجیهی در انزوا قرار گرفته‌اند، کاملاً جدی و قابل درک است.

مجاهدین در حال حاضر، علیرغم حضور فرماندهان و رهبران پرشماری از آنها در دولت، نه در سیاست و نه در امنیت، نقشی کلیدی و تعیین کننده ندارند.

منتقدان اما می‌گویند که اگر بخشی از این انزوا، ناشی از عوامل بیرونی و اراده خارجی بوده است، بخش دیگر آن، برآمده از انفعال، بی‌برنامه‌گی و نبود یک چشم‌انداز راهبردی و قابل تعریف سیاسی از سوی رهبران دیروز و امروز این طیف قدرتمند است.

به گمان آگاهان، رهبران و فرماندهان مجاهدین، در پی روی‌‌ کار آمدن نظام سیاسی کنونی،‌ هرکدام راه خود را رفتند و بی‌توجه به اینکه در نظام جدید، مجاهدین نیز مانند هر جریان سیاسی و ایدئولوژیک دیگری، نیازمند انسجام، همفکری و همگرایی نظام‌مند و هدف‌دار هستند، شماری از آنها در درون دستگاه قدرت، هضم شدند و عده‌ای دیگر که بیرون از دایره‌ی قدرت باقی ماندند، به تنهایی قدرت و صلاحیت نمایندگی از طیفی بزرگ و فراگیر به نام مجاهدین را پیدا نکردند و به این ترتیب، به دامن واگرایی‌های ویرانگر حزبی، قومی و سمتی، سقوط نمودند.

انشعاب‌های پرشماری که در احزاب صاحب نفوذ جهادی به وجود آمد، نمونه‌ای کوچک از استحاله فراگیر این جریان سیاسی مقتدر است؛ روندی که هنوز هم به گونه‌هایی جریان دارد.

شاید اگر پس از روی کار آمدن نظام جدید، رهبران نسل اول و دوم مجاهدین، به آینده استراتژيک این جریان می‌اندیشیدند و روی آن سرمایه‌گذاری می‌کردند، امروزه رهبران جوان وابسته به نسل سومی‌های این جریان، نه دچار انزوا و حاشیه‌نشینی سیاسی می‌شدند، نه مرعوب تروریزم و بازی‌های بزرگ امنیتی قرار می‌گرفتند و نه نگران حذف مجاهدین از آینده تحولات سیاسی کشور می‌شدند.

در این میان، اگرچه تلاش‌هایی در قالب تشکیل جبهه‌های ملی اول و دوم، برای انسجام‌بخشیدن به مجاهدین صورت گرفت، اما هردو مورد، به دلیل نبود یک پشتوانه فکری استراتژيک و فقدان یک مانیفست و برنامه عمل سیاسی، در برابر کنش‌گری و عمل‌گرایی جبهات و جریان‌های سیاسی مقابل، به سرعت رنگ باختنه، فروپاشیدند.

علی راحل – خبرگزاری دید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا