مرد اگر نفس بکشد کافی است
دیدگاه من در ارتباط صحبت و موضعگیری استاد عطا این است که هرچه او را بزنند زنده تر میشود، هرچه تخریباش کنند محکمتر میگردد و هرچه از قدرت دورش کنند به قلب مردم نزدیکتر میشود.
هرچه سیاست را خدعه و نیرنگ تعریف و تلقی بکنیم چیزی از فضیلت صداقت و جوانمردی در سیاست کاسته نمیشود. تکیهکلامی در فارسی داریم که وقتی میخواهی در یک جمله کسی را به تعریف و توصیف بنشینی، میگویی که « سرش به تنش میارزد».
میدان سیاست افغانستان، امروز در خلای احزاب و جریانهای سیاسی به معنای واقعی کلمه، گرم است و هر زشتی و زیبایی که در رفتار و کارکرد یک جریان سیاسی به معنای مروج کلمه دیده میشود، متناسب به شخصیت و منش آدمهای مطرح داخل آن جریان ربط و پیوند پیدا میکند .
شخصیتها و مهمتر از آن شناخت ایشان رابطه وثیق با شناخت مبانی ارزشی جامعه و خاستگاه فرهنگی-تربیتی شان دارد. یعنی اینکه شخص مورد نظر با چه ذهنیتی ازکجا و چگونه، تا اینجا رسیده است؟
شخصیتهای سیاسی مطرح شکی نیست که به نحوی از انحا صاحب قدرت و نفوذ نیز هستند؛ اما نحوه دستیابی هرکدام به قدرت و نفوذ دستداشته، تعیین میکند که چه کسی در صورتی که قدرت و نفوذ را نیز از دست بدهد، بازهم میتواند حد قابل قبولی از محبوبیتاش را دارا باشد؟
یعنی پایگاه، هدف و ابزار هرسه، مهم است که مشروع و متعارف باشد نه اینکه هرطرز فکری به هرمقصدی و با هر وسیلهای که آدم را صاحب نفوذ و قدرت کرد، صاحب محبوبیت و ماندگاری هم میکند .
مقدمه را به این خاطر آوردم که ما شخصیتهای فراوانی داریم که تاقبل از رسیدن به کرسی، شناختی از ایشان نداشتیم و یا وسیله به قدرت رسیدن ایشان را دقیق و درست نمیفهمیم و یا هم، منظور و هدف ایشان را در امر مبارزه برای رسیدن به قدرت و یا اِعمال قدرت در دستداشته را، دقیق تشخیص کرده نمیتوانیم.
چنین آدمهایی از نظر ارزشی، هرقدر هم که بزرگ شوند کوچکاند. دانش شان، حرف شان، موضع شان و حتی موقف شان. یا بهتر است بگوییم که اینها « سرشان به تن شان نمی ارزد.».
اما آدمهایی هم داریم که علیالرغم اشتباه و حتی خطایی که گاه مرتکب میشوند کارهای کوچک شان نیز بزرگ جلوه میکند و حرفهای در یک فضای تنگ شان جهانی می شود و با اندک تلاش، محبوبیت روز افزون کمایی میکنند. زیرا ایشان هدف روشن و مطابق با ارزشهای بنیادین جامعه خویش داشتهاند، ابزار مشروع و جایز را به کار بردهاند و با حیله و ترفند در صدد فریب دیگران نبوده و برای دستیابی به منفعت شخصی، همه ارزشها را به بازی و خدمت نگرفتهاند و مهمتر از همه اینکه به خوبی در طی حیات و فعالیت سیاسی ایشان، مردم به این شاخصهها حتی پس از راستیآزمایی ملتفت بودهاند.
در میان شخصیتهای تاجیکتبار و متعلق به حوزه مقاومت، آقای عطا محمد نور پس از استاد ربانی، احمد شاه مسعود و مارشال فهیم دارای این ویژهگی به تناسب بالاتر از متباقی میباشد. در گفتارش صداقت وجود دارد، در رفتارش شجاعت دیده میشود و در منظور و مقصدش خلوص و خدمت به نظر میرسد.
من نه جمعیتیام و نه برای استاد عطا و یا کس دیگر کار میکنم، عضوی از اعضای جنبش رستاخیز تغییر و در ارایه دیدگاه خویش آزادم.
دیدگاه من در ارتباط صحبت و موضعگیری امروز استاد عطا این است که هرچه او را بزنند زنده تر میشود، هرچه تخریباش کنند محکمتر میگردد و هرچه از قدرت دورش کنند به قلب مردم نزدیکتر میشود.
کسی که برای منصب دو روزه، ماستمالی نمیکند و برای موقف شخصی از روی ارزشهایی که به آن مبارزه کرده نمیگذرد شایسته رهبری مردم خود است.
استاد عطا شایسته زعامت و رهبری جریان پس از مسعود است ( و حتی ازین طریق میتواند داعیهاش را به سطح کل کشور بگستراند) زیرا صاحب تعهد و تقوایی ست که در ایستادگی خلق کرده و به قول بیدل: «استقامت بی کرامت نیست در بنیان مرد».
در نهایت این که او، یکی از شخصیتهایی است که حتی از مقام ولایت هم اگر عزل شود، از جایگاه سیاسی وملی که به دست آورده کسی پایاناش کرده نمیتواند. پس کافی است که نفس بکشد و او کسی است که: « سرش به تناش میارزد»!
برنا صالحی