مشاور امنیت ملی همسایه با «نگرانی» آمد!
پاکستان کشوری سکولار و و دموکراتیک است که در پارادوکس «دوستی» و «دشمنی» با نظام «امارت اسلامی طا-لبان» گیر کرده و تلاش میکند که میان سیستم حاکم بر آن کشور و تعهد با نظامی که ۱۸۰ درجه با دموکراسی اختلاف دارد، دست کم یک مضرب مشترک پیدا یا ایجاد نماید
شکوهمند- خبرگزاری دید
مشاور امنیت ملی پاکستان پس از آن به کابل آمد که روز گذشته در یک نشست شورای ملی آن کشور گفته است که پاکستان از به قدرت رسیدن طا-لبان در افغانستان کاملاً خوشبین نیست و هنوز نیز خاک افغانستان علیه پاکستان استفاده میشود.
موید یوسف با اظهار این مطالب، در واقع سیاست پارادوکسیکال و متناقض کشورش را در باره وضعیت افغانستان بیان داشته و شکی نیست که سفر او به کابل نیز در سایه همین نگرش «متناقض نما»ی اسلامآباد نسبت به کابل شکل گرفته است.
پاکستان کشوری سکولار و و دموکراتیک است که در پارادوکس «دوستی» و «دشمنی» با نظام «امارت اسلامی طا-لبان» گیر کرده و تلاش میکند که میان سیستم حاکم بر آن کشور و تعهد با نظامی که ۱۸۰ درجه با دموکراسی اختلاف دارد، دست کم یک مضرب مشترک پیدا یا ایجاد نماید، تا بتواند وضعیت متناقض خود را در دایره تعاملات بینالمللی و داخلی باز تعریف نماید.
پاکستان همان قدر که روی طا-لبان به عنوان نیرویی که توانسته حضور هند- رقیب سنتی پاکستان- را به سود اسلامآباد در کابل کاهش دهد، حساب باز میکند، در جهت عکس آن از قدرت گیری نیروهای رادیکال مخالف سکولاریزم و دموکراسی هراس دارد.
طا-لبان در عمل نشان دادهاند که نه باوری به مردم سالاری یا دموکراسی و انتخابات دارند و نه تفکیک قوا را بر میتابند. جریانی است مبتنی بر ایدئولوژی اسلام سیاسی، اصل بنیادی حاکمیت دین، انفاذ قوانین شریعت با زور و کسب مشروعیت سیاسی از طریق نصوص دینی.
چنین جریانی از یک طرف اگر برای اسلامآباد در جهت مقابله با هند کارآمد بوده، از جانب بر وضعیت داخلی خودش تاثیر بد گذاشته و جریانهای رادیکال را تشویق به مبارزه علیه حکومت و تصاحب قدرت از طریق زور میکند؛ چیزی که پاکستان در تلاش یافتن راه حلی بنیادی برای عبور از آن است.
آمارها در چند ماه اخیر نشان میدهد که با قدرت گرفتن دوباره طا-لبان در افغانستان، خشونتها در پاکستان نیز افزایش چند برابری داشته است. تحریک طا-لبان پاکستانی با الگو گرفتن از طا-لبان افغانی به مبارزه مسلحانه شان علیه حکومت اسلامآباد تشدید بخشیده و خواستار ایجاد حکومتی برخاسته و مبتنی بر آموزههای شرعی است.
از جانب دیگر، پاکستان با تجزیه طلبی بلوچها و پشتونها مواجه بوده و تلاش میکند که با کمک طا-لبان از تشدید مبارزات آزادی خواهان بلوچ جلوگیری کند. این مسئله برای پاکستان به حدی اهمیت دارد که در چهل سال گذشته همواره با برجسته کردن هویت مذهبی جریانهای همسو، مسئله تجزیه طلبی قومی را سرکوب کرده است.
بنا بر این، سفرهای پر شتاب و سریع مقامات بلندپایه پاکستانی، از جمله سفر مشاور امنیت ملی آن کشور به کابل باید در این زمینه بررسی شود؛ زیرا پاکستان تقویت روابط با طا-لبان را در وضعیت کنونی تنها کارت برنده خود میداند و تلاش میکند که از این کارت به هر نحوی که میشود استفاده کند.
البته اسلامآباد به خوبی میداند که «کارت» طا-لبان برای این کشور خیلی زیاد هم برنده نیست؛ زیرا اگر از یک طرف در پوشش چنین اتحادی میتواند تجزیه طلبی قومی بلوچها را خنثی بسازد، از سوی دیگر رادیکالیزم مذهبی را دست کم در مناطق قبایلی به شدت تقویت میکند که باز هم در یک دور باطل به نقطه کانونی قبلی برگشته و اصل نظام سکولار و دموکراتیک آن کشور را نشانه میگیرد.
در چنین وضعیت پارادوکسیکال، پاکستان چارهای ندارد که از میان گزینههای روی میز مثل دادن امتیاز به بلوچها، هند و یا هستههای رادیکال داخلی، یکی را انتخاب کرده و بقیه را نادیده بگیرد. اما پرسش این است که آیا پاکستان در برهه کنونی، حاضر به عقب نشینی است یا میخواهد بخت خود را همانند دهه ۹۰ میلادی در حمایت از نظام طا-لبان در افغانستان برای مهار هند، تعامل با هستههای رادیکال داخلی به کمک طا-لبان و بسیج هردو علیه تجزیه طلبی بلوچها بیازماید، پاسخ به این پرسش در حرکت بعدی اسلامآباد در شطرنج تعاملات منطقهای نهفته است.