آخرین اخباراسلایدشوافغانستانتحلیل

معیارهای «معیاری شدن تحصیلات عالی» در افغانستان

جیب خالی، کله خالی،‌ پُزِ عالی…
(زمزمه دانشجویان مراکز تحصیلات عالی)

هنگامی که بعضی از مراکز تحصیلات عالی جیب دانشجویان را خالی می‌کنند و‌ درسِ درستی هم نمی دهند،‌‌ در نتیجه کله آنها خالی از علم می‌ماند، وقتی کله خالی ماند، تنها چیزی که برای دانشجو باقی می ماند، به قول معروف، همان «پُزِ عالی» است و بس…
ابراز این گونه واکنشهای به ظاهر ساده، از سوی برخی از دانشجویان، بیانگر این است که در مجموع، بسیاری از نظامهای آموزشی،‌ مخصوصاً نظام تحصیلات عالی در کشور، رو به فترت و انحطاط نهاده است. در حقیقت،‌ این دانشجویان، آهنگِ حزینِ انحطاط علمی و فرهنگیِ را که قبلاً در جامعه نواخته شده است، زمزمه می کنند…
اساس نظام های تحصیلاتیِ معیاری و دانشگاههای «پژوهش محور» را در کشور های توسعه یافته و پیشرفته، نظامهای پیش دانشگاهی یا به عبارت دقیق تر، نظام آموزش و پرورش یک کشور تشکیل می دهد. منظور از نظام پیش دانشگاهی مقاطع تحصیلی پیش از دانشگاه است که در افغانستان از صنف اول تا صنف دوازدهم را در بر می گیرد. اگرچه در برخی از کشورها، یک مقطع خاصی از تحصیلات را اختصاص به آموزش های پیش دانشگاهی داده اند که غیر از دوره مکتب یا همان دوره دبیرستان است.
یکی از کشورهایی که در زمینه آموزش و پرورش (تعلیم و تربیت) بسیار مؤفق بوده و در صدر رتبه بندی های جهانی قراردارد، کشور فنلند است. در این کشور، سویه علمی معلمان فنلندی کمتر از ماستر (فوق لیسانس) نیست و جایگاه اجتماعی آنان هم برابر با یک پزشک (داکتر طب) و یا یک وکیل است.
دانش آموزان فنلندی تا سن ده سالگی بدون هرگونه اضطراب و نگرانی از مشقِ شبانه به مکتب می روند و تا شش سال اول، از آنها هیچ گونه امتحانی گرفته نمی شود. بعد از اینکه دوره مکتب شان به اتمام رسید برای ورود به دانشگاه، صِرف یک امتحان را سپری می کنند. آنها به جای اینکه دوران مکتب را با دلهره و نگرانی از امتحان سپری کنند، به شکوفایی و بروز استعدادهای فکری و جسمی خویش می پردازند.
کشور هالند،‌ نیز یکی از کشورهایی است که در صدر رده بندی نظامهای آموزشی برتر دنیا قرار دارد و مسئولان آموزش و پرورش کشور هالند، نظام آموزشی شان را «آموزش دوران مدرن» نام گذاری کرده اند. در این مکاتب،‌ جای تخته سیاه و سفید را «آی پد» گرفته و دانش آموزان با تخته و گچ خداحافظی کرده اند. به این گونه مکاتب، «مکاتب آی پدی» یا «مکاتب استیوجابزی» هم می گویند.
متأسفانه در افغانستان از این گونه روشهای مثبت آموزشی در دوران ابتدایی، خبری نیست؛ دانش آموز،‌ در تمام سالهای تعلیمی خود، با نگرانی از امتحان و حتا بدرفتاری،‌ شکنجه، خشونت و اهانت های برخی از معلمان و مسئولان مکتب ها، اوقات خود را سپری می کنند.
با توجه به وجود نظام های یاد شده در کشورهای پشرفته، نظام آموزش و پرورش افغانستان را حتا نمی توان با نظام های آموزشی کشورهای همسایه مقایسه کرد؛ چه رسد به کشورهایی مثل فنلند، هالند، اسراییل، کوریا، چین،‌ جاپان و مانند آنها…
از نخستین سالهای ورود خارجی ها در افغانستان تاکنون، (۱۳۸۰هـ.ش/ ۲۰۰۱م) پیشرفت های زیادی در زمینۀ آموزش و پرورش و تحصیلات عالی صورت گرفته که به تناسب دوره های پیش از آن، بسیار چشمگیر و قابل تأمل است؛ مخصوصاً ایجاد مراکز تحصیلات عالی خصوصی از نظر کمیت، بسیار حایز اهمیت است؛ اما به هیچ وجه از نظر کیفیت، کافی و قانع کننده نیست.
کشور ما از نظر کمی، در ارتباط با صدور جواز فعالیت مؤسسات تحصیلات عالی، در سطح بالایی قرار دارد و شاید به جرئت بتوان گفت که ما حتا از کشور ایران هم بیشتر مراکز تحصیلات عالی داریم؛ اما به هیچ روی،‌ از نظر کیفی با هیچ یک از مراکز تحصیلات عالی کشورهای همسایه قابل قیاس نیستیم.
در سالهای اخیر، روزنامه تایمز انگلستان گزارشی از هزار دانشگاه را که بر اساس معیارهای جهانیِ تدریس، تحقیق و انتقال دانش در سطح بین المللی بررسی و طبقه بندی کرده، به نشر سپرده است. متأسفانه نام هیچ یک از دانشگاه‌های افغانستان در این فهرست وجود ندارد؛ این در حالی است که برخی از کشورهای همسایه ما از نظر رتبه بندی کیفی در رده های بالا قرارگرفته اند؛ چنانکه کشور ایران از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷ میلادی،‌ (سال جاری) توانسته ۱۳ دانشگاه خود را در این رتبه بندی ها جا دهد.

رده بندی هایی که در زمینه دانشگاه های برتر دنیا صورت می گیرد، بر اساس معیار های مشخصی چون کیفیت درس و مواد درسی، کیفیت استادان از نظر تحصیلات و تجربه،‌ وجود امکانات و فضای مناسب درسی و برنامه های مفید جانبی دیگر است. در بیشتر این رتبه بندی ها نام کشورهایی در صدر قرار دارند که متعلق به کشورهای شرق آسیا و برخی از کشورهای اروپایی است. یکی از کشورهایی که درصدر این رده بندی ها قرار دارد، کشور چین با داشتن ۳۰۰۰ دانشگاه است که بیش از ۲۵ میلیون دانشجو را در خود جای داده و حدود ۶۰۰ دانشگاه آن، فقط دانشجوی خارجی جذب می کند. چین قدیمی‌ترین و بزرگترین نظام آموزشی جهان را دارد که به عقیده برخی از محققان، قدمت آموزش در این کشور، به قرن ۱۶ پیش از میلاد مسیح بازمی‌گردد. بی جهت نیست که پیامبر گرامی اسلام با توجه به قدمت و دیرینگی دانش و همچنان بعدمکانی آن، در چهارده قرن پیش فرموده بود: «اطلبوالعلم ولو بصین» (دانش را بجویید اگرچه در چین باشد)…
برای معیاری شدن نظام تحصیلات عالی در کشور نخستین گامهای موثر، آسیب شناسی آن است. برخی از آسیب های تهدید کننده در این زمینه به این شرح است:
نبود متون و نصاب درسی بروز، مطابق با معیارهای بین المللی: وزارت تحصیلات عالی و دانشگاههای وابسته به آن متأسفانه تا کنون نتوانسته اند دراین زمینه گام های مثبت، اساسی و در خور توجه را بردارند. اگرچند، برنامه توسعه ای و مفیدی به نام «پروژه انکشاف تحصیلات عالی» (HEDP) به کمک خارجی ها، در نظر گرفته شده که هدف کلی آن، بهبود و تضمین کیفیت، دسترسی بیشتر به تحصیلات عالی و در نتیجه، گرایش به سوی پیشرفت و توسعۀ اقتصادی افغانستان است و اجرایی شدن این برنامه، پنج سال طول خواهد کشید و پیش بینی شده است که تا سال ۲۰۲۰ میلادی کاملاً تطبیق و به مرحله اجرا درخواهدآمد. این برنامه یکی از پروژه های بانک جهانی در ارتباط با وزارت تحصیلات عالی افغانستان می باشد. امیدواریم این برنامه همان گونه که گفته شد، از مرحله یک طرح ساده، به مرحله اجرایی، نهایی و عملی شدن برسد. بخصوص که در این اواخر رییس جمهورکشور برای معیاری شدن تحصیلات عالی در کشور به مسئولان وزارت تحصیلات عالی هدایت داده تا طرح‌های‌شان را به‌منظور مجهز شدن دانشگاه‌ها به تکنالوژی روز به ویژه فایبر نوری و انترنت، ترتیب و ارائه کنند.
علاوه برآن، آسیب بسیار جدی دیگری که آینده کیفیت درسی را در دانشگاهها تهدید می کند، تدریس چپتر یا درسنامه های بسیار کهنه و قدیمیِ استادان در دانشگاه هاست. بسیار دیده شده که در نزد برخی از استادانی که حتا در رشته تحصیلی دیگری درس خوانده، جزوۀ درسی رشته کمپیوتر وجود داشته که متعلق به دروس همان رشته در ۳۰ سال پیش بوده است. این گونه جزوه های درسی فاجعه دردناکی برای نظام تحصیلی افغانستان به شمار می آید.
آسیب دیگری که نهادهای آموزشی مخصوصاً نهادهای تحصیلات عالی دولتی کشور را به چالش کشیده و مانع رشد این نهادهای علمی شده است، وجود افکار انحصارگرایانه در برخی از دانشکده ها و دانشگاه‌های دولتی که مانع جذب و گماشته شدن استادان ورزیده با مدرک ماستری و دکترا در آن مراکز علمی گردیده است. بیشتر اعضای کدر دانشگاه های دولتی را کسانی تشکیل می دهد که از نظر سویه علمی، درحد لیسانس هستند. این عده، تا کنون توانسته اند از ورود استادانی که دارای مدرک تحصیلی در حد ماستری و یا دکترا از کشورهای همسایه و سایر کشورهای جهان هستند جلوگیری کنند. در این زمینه، نمونه های زیادی وجود دارد که بعد از استقرار نظام جدید در افغانستان با وجود اینکه عده زیادی از دانش آموختگان، دارای مدارک و مدارج علمی بالایی بوده اند،‌ نتوانسته اند در دانشگاه کابل و یا دیگر دانشگاه های دولتی راه پیداکنند.
عدم توازن بین تقاضا و ظرفیت موجود، بین ثبت نام کنندگان و جذب آنان در دانشگاه ها: هر ساله بیش از ۱۰۰هزارتن در امتحانات کانکور شرکت می کنند و از این تعداد، صرف ۲۰هزار تن از آنان جذب دانشگاه های دولتی می شوند. با توجه به آمار جذب شوندگان، بقیه داوطلبان ورود به دانشگاه ها، یعنی حدود ۸۰ هزار تن،‌ بی سرنوشت مانده و مجبورمی شوند تا در دانشگاه های خصوصی ثبت نام کنند. وضعیت بعضی از دانشگاه های خصوصی هم بهتر از دانشگاه های دولتی نیست و از نظر کیفیت، نیز در سطح بسیار پایینی قرار دارند. بنابراین، همه ساله، درصد زیادی از رقم باقی مانده ای که در دانشگاههای دولتی جذب نشده اند، جذب دانشگاههای خصوصی می شوند.
بررسی وضعیت دانشگاههای خصوصی در این مقال نمی گنجد و در این زمینه گفتار جداگانه و مستقل دیگری را می طلبد.

در نتیجه، همه ساله عده زیادی از داوطلبان، به دلایل مختلف از کاروان علم و دانش و تحصیل باز می مانند که مهم ترین دلایل جذب نشدن آنها درس نخواندن و نداشتن شرایط مناسب برای کامیاب شدن و ضعیف بودن کیفیت درسهای دوره پیش از دانشگاه است. عده ای هم به دلیل ضعف اقتصادی،‌ نمی توانند در دانشگاههای خصوصی درس بخوانند. به همین جهت،‌ مشکلات زیادی در ابعاد مختلف به وجود می آورند. از مطالب فوق به این نتیجه می رسیم که آسیب ها و مشکلات فوق مانع بزرگی بر سر راه معیاری شدن تحصیلات عالی در کشور می باشد که یک بار دیگر آنها را فهرست وار مرور می کنیم:
– نبود متون و نصاب درسی بروز، مطابق با معیارهای بین المللی؛
– تدریس چپتر یا درسنامه های بسیار کهنه و قدیمیِ استادان در دانشگاه ها؛
– وجود افکار انحصارگرایانه در برخی از دانشگاه‌های دولتی که منجر به راه نیافتن و جذب نشدن استادان ورزیده با مدرک ماستری و دکترا شده است؛
– عدم توازن بین تقاضا و ظرفیت موجود، در مورد ثبت نام کنندگان و جذب آنان در دانشگاه ها.
امیدواریم دولت در رفع مشکلات فوق، توجه بیشتری نموده و مشکلات ناشی از معیاری نبودن تحصیلات عالی در افغانستان را با درایت و توانمندی و جدیت بیشتر، حل نماید.
داکتر فضایلی- خبرگزاری دید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا