منافع ملی؛ عامل همبستگی ملی یا ابزار سیاسی حلقه حاکم
بعضاً بسیاری از حقایق که باید برای شهروندان مطرح شود و پرده از روی خیلی موضوعات که باید برداشته شود، به دلایل گوناگون سیاسی، اما با استفاده از «گفتمان منافع ملی» که مبادا با خطر مواجه شود، کتمان میشود و شهروندان در خلای اطلاعاتی قرار میگیرند.
در عصر حاضر، بشر از بعضی مفاهیم جهت یکپارچگی و همدیگر پذیری سیاسی و اجتماعی استفاده میکند و این مفاهیم به هویت مردمی و جامعهشناختی افراد تبدیل شده است. یکی از این مفاهیم بزرگ و ارزشمند، عبارت «منافع ملی» است.
منافع ملی، در کُل به اهدافی که یک دولت در سطح بینالمللی برای حفظ آن تلاش میکند، اطلاق میشود و شامل منافع حیاتی، منافع مهم و منافع حاشیهای میشود. به بیان دیگر، این هدف همیشگی به ارزشهای چهارگانهای چون امنیت وجودی، امنیت رفاهی، حفظ و ازدیاد قدرت کشور در روابط با کشورهای دیگر و پرستیژ اطلاق میشود.۱
همانطور که لرد پالمرستون نخستوزیر بریتانیا در سده نوزدهم میلادی گفت:« ما متحدان و دشمنان همیشگی نداریم. تنها منافع ملی ما است که همیشگی و دایمی است، و وظیفه ما، دنبال کردن این منافع است.»۲
اما آنچه این تحلیل کوتاه را تشکیل میدهد، پرداختن به نوع نگاه اغلب دولتمردان و برخی سیاستمداران کشور به این زمینه بزرگ (منافع ملی) است؛ اینکه فرادستان سیاسی و اقتصادی این کشور، تا چه حد آگاهانه و غیر آگاهانه از این مفهوم، استفاده ابزاری میکنند.
به باور نگارنده، بسیاری از مفاهیم که هویت جمعی و ارزشهای عمومی مردم افغانستان در آن نهفته است، تاهنوز تعریف درست، معقول و رسمی نشده و در میان عموم هم نهادینه نگردیده است و «منافع ملی» هم از این دست به شمار میرود.
این ابهام در تعریف، عدم آگاهی عوام از مسئله و نبود اتفاق نظر میان فرهیختگان فضا را به نحوی برای دولتمردان این جغرافیا آماده کرده است تا برای رسیدن به مقاصد سیاسی شان از این زمینهها استفاده ابزاری کنند. امروزه در گفتمانهای سیاسی، رسانهها و شبکههای اجتماعی چنین مفاهیم در میان انبوهی از تحلیلگران سیاسی و اجتماعی و کاربران فضای مجازی رد و بدل میشود. آنها به نحوی خود را پاسداران منافع ملی میدانند و دیگران را در ضدیت با این امر، به صورت بیرحمانهای متهم میکنند.
بعضاً بسیاری از حقایق که باید برای شهروندان مطرح شود و پرده از روی خیلی موضوعات که باید برداشته شود، به دلایل گوناگون سیاسی، اما با استفاده از «گفتمان منافع ملی» که مبادا با خطر مواجه شود، کتمان میشود و شهروندان در خلای اطلاعاتی قرار میگیرند، در حالیکه گاهی این حقایق هیچربط به منافع ملی و یا امنیت جمعی نداشته و توسط گروههای قدرتمند یا متصل به امور حکومتی پوشانده و مکنون شده است.
در توضیح این نوشتار باید گفت که نویسنده، شاهد قضایایی در تحلیلهای رسانهای از سوی برخی افراد به ظاهر «کارشناس» بوده است که در گفتمانهای تلویزیونی، اغلب به مسایل قومی و مذهبی پرداخته شده و در اخیر برای فرار از اثبات ادعا، دست به دامن منافع ملی زده و از صحبت ابا ورزیده است.
بدون شک، همه ملتها منافع ملی دارند و مردم افغانستان هم از این امر مستثنا نیست. هستند خطوط قرمزی که برای همه افغانستانیها جدی به شمار آیند و عدول از این خط قرمزها، آسیب به منافع ملی حساب شود؛ اما بدبختانه به دلیل بیتوجهی مسئولان سیاسی و فرهنگی، عدم ارزشگذاری به این مسایل مهم و مداخله بسیاری از عناصر بیرونی در ردههای بزرگ قومی و مذهبی مردم افغانستان، فرصت تعیین وجوه مشترک و ارزشهای دقیق ملی بهویژه منافع ملی کمتر فراهم شده است.
نتیجه چنین بیمهری به این مفهوم ارزشمند و بزرگ از سوی کسانیکه به صورت بالفعل و بالقوه مسئولیت دارند و استفادهجویی برخی حلقات دولتی و افراد وابسته، کانتکست (زمینه) ها و فرایند بروز و شکلگیری این ارزشها را خدشهدار و کُند میکند.
راه حل این است که برای تعیین استراتژیهای سیاسی داخلی و رشد یکپارچگی قومی، مذهبی و فرهنگی در افغانستان، بایست به این امر توجه کرد و با تقویت ارزشهای عمومی از راههای فرهنگی، زمینههای تفاهم و همدیگر پذیری را ایجاد کرد و با دست رد زدن به سینه استفادهکنندگان ابزاری منافع ملی، نهال همبستگی ملی را آبیاری نمود.
سیدعبدالبصیر مصباح- خبرگزاری دید- تهران