اسلایدشوافغانستانتحلیلسیاست

نشست اضطراری و عکس یادگاری

دیروز جمعی از سران اهل تشیع در منزل صادق مدبر جمع شدند و در آخر هم عکس یادگاری گرفتند. محمد محقق، کریم خلیلی، صادق مدبر و محمد اکبری، جزو کلان‌ترهای این نشست بودند، بگذریم از این که دیگر چه کسانی عضو و محور این نشست بودند…
این نشست درست در زمانی برگزار می‌شود که در این اواخر، محیط سیاسی افغانستان تغییرات زیادی را تجربه می‌کند.
نشست سران اهل تشیع، تازه‌گی ندارد و هرازچندگاهی برگزار شده است، اما چنان که شاهد بوده‌ایم کوچکترین تاثیری در سرنوشت جمعی این بخش از مردم نداشته است.
برگزارکنندگان این نشست که‌ هم‌اکنون بشدت وامانده و درمانده به نظر می‌رسند و به جلب افکار عمومی و برانگیختن احساسات مردمی نیاز دارند، تلاش می‌ورزند با چنین شگردهایی جایگاه از دست‌رفته و منزلت برباد رفته‌ی شان را دوباره به دست بیاورند. این بزرگان، از یک‌سو تحت تاثیر جو حاکم در فضای سیاسی و حکومتی قرار گرفته و تازه دریافته اند که مجموعه‌های قومیِ دیگر در صدد ایجاد همبستگی و شکل‌دهی عصبیت قومی هستند و از سوی دیگر، نمی‌خواهند مرگ سیاسی شان را خود نظاره‌گر باشند.
رهبران سیاسی جامعه شیعه و هزاره، بیش از آن‌که درد ملت را به سینه داشته باشند و صادقانه در جهت خدمتگذاری به مردم گام بردارند، بیشتر به زراندوزی و کسب منافع شخصی، خانواده‌گی و حزبی‌شان سرگرم بوده‌اند. آنها هیچ‌وقت و هیچ‌گاهی مطابق خواست و درد مردم عمل نکردند و برای رفع مشکلات و محرومیت قشر محروم و مظلوم جامعه، گام برنداشتند.
رهبران شیعه، در مسجد و در ارگ، ضعیف عمل کردند و نتوانستند با توجه به واقعیت‌های تلخی که امروز در کشور می‌گذرد، محوریتی ایجاد کنند که حیات سیاسی و اجتماعی انها را در برابر دیگران تضمین کند.
مواردی همچون هجوم کوچی‌ها به بخش‌های از مناطق شیعه و سربریدن‌ ده‌ها فرد بیگناه از این مجموعه، و نیز کشتار هدفمند و سیستماتیک شیعیان، هر یکی تراژدی تلخی است که می‌بایست این مردگان متحرک را از خواب غفلت بیدار می‌کرد، اما آنها که در دریای پول و امکانات و غرور و خودشیفتگی‌شان تا گلو غرق‌اند، هرگز حاضر نشدند که تصمیم درست و واقع‌بینانه بگیرند و به معاملات ننگین شان پایان دهند؛ وگرنه کشتار بی‌رحمانه مسافرین قومیت هزاره در ولایت زابل که”تبسم” آن دختر ۹ ساله نیز در جمع کشته‌شده‌ها بود و نیز به خاک و خون کشانیده‌شدن بیش از صد نفر در حادثه دوم اسد( حمله بر معترضان جنبش روشنایی در دهمزنگ کابل) و نیز کشتار مردم بی‌گناه در مسجد باقرالعلوم(ع) هرکدام برای این جرثومه‌های فریب و فتنه و ناآشنا به بازی‌های کلان سیاسی و نیز جمعی مصروف در درون خانه و جزیره‌ی خودی، باید انگیزه‌ای می‌شد که دست از فریب بردارند و در پیِ درمان درد مردم برایند اما آب از آب تکان نخورد و بر رنج مردم افزود شد.
اکنون نیز که گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی و یکی از طرف‌های درگیر در جنگ‌های داخلی به افغانستان آمده، مهره‌های سیاسی جامعه شیعه گرد هم آمده‌اند تا این فرصت را مغتنم شمارند و بر منافع شخصی شان بیافزایند، چه این‌که وی حرف‌هایی بر زبان راند که اهل تشیع را نشانه گرفت و به نحوی در تلاش شد که مسایل مذهبی را در کشور برجسته کند.
وضعیت فعلی جامعه هزاره و شیعه ایجاب می‌کند که این مجموعه، با توجه به مشکلات، تهدیدها و فرصت‌هایی آنان در پیش‌ دارند، اختلافات داخلی شان را کنار بگذارند و دست از هرنوع عوامفریبی بردارند و حداقل اگر کاری برای بهبود وضعیت این بخش از مردم نمی‌توانند حداقل بر رنج‌شان نیفزایند.
فرهاد احمدی- خبرگزاری دید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا