آخرین اخبارافغانستانتحلیلروند صلحسیاستصلح

نشست تهران؛ شکست بن‌بست دوحه

به نظر می‌رسد طالبان نیز پس از تسخیر برخی مناطق و مواجهه مستقیم با مردم به این درک دست یافته که جغرافیای فرهنگی افغانستان، بسیار گسترده‌تر و گوناگون‌تر از جغرافیای سیاسی آن است و این گروه، تنها از بخشی از فرهنگ‌های مستقر در افغانستان نمایندگی می‌کند

در حالی که جنگ میان جمهوریت و امارت شدت گرفته است، روزهای چهارشنبه و پنجشنبه ۱۶ و ۱۷ سرطان، تهران میزبان نشستی میان هیئت‌های عالی‌رتبه جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان بود. این نشست برای حل بحران کنونی افغانستان با ابتکار وزارت خارجه ایران برگزار شد.
خروجی این نشست دو روزه، بیانیه پایانی طرف‌های شرکت‌کننده بود که در آن تاکید شده است جنگ راه حل نیست و باید روی «راه حل سیاسی و صلح‌آمیز» تمرکز شود.
دوطرف از تلاش و حسن نیت ایران تشکر کرده و گفته‌اند که «با درک مشترک از خطرات ناشی از ادامه جنگ و صدمه‌ای که از آن متوجه سلامت کشور می‌شود، به موافقه رسیدند که جنگ راه حل مسئله افغانستان نیست».
در اعلامیه تهران آمده است: «هر دو جانب تصمیم گرفتند مواردی را که ضرورت به مشورت و وضاحت بیشتر دارد مانند ایجاد میکانیزم گذار از جنگ به صلح دایمی، نظام اسلامی مورد توافق و نحوه دستیابی به آن، طی نشست بعدی که در نزدیکترین فرصت ممکن دایر خواهد شد مورد بحث قرار داده، به نتیجه برسند».
دو هیئت، نشست تهران را «فرصت و زمینه جدید برای تقویت راه حل سیاسی معضل افغانستان» دانسته و افزوده اند که حملاتی را که خانه‌های مردم، مکاتب، مساجد و شفاخانه‌ها را هدف قرار داده، باعث تلفات غیرنظامیان می‌گردند و همچنین تخریب تاسیسات عامه را به شدت تقبیح کرده و «خواستار به سزا رساندن عاملین آن می‌گردند».
این نشست، بازتاب گسترده‌ای داشت و مورد استقبال همه قدرت‌های ذی‌دخل در افغانستان قرار گرفت، از جمله وزارت خارجه امریکا با لحنی محتاطانه از میزبانی نمایندگان طالبان و دولت افغانستان در تهران استقبال کرده و گفت چنین اقدام‌هایی می‌تواند برای آینده افغانستان سازنده باشد.
بسیاری از تحلیلگران هم در شرایطی که جنگ در داخل کشور به شدت جریان دارد، این اتفاق را امیدبخش خوانده‌اند؛ زیرا حضور هیئت‌های بلندپایه دولتی و طالبان در تهران و قرار گرفتن آنان رو در روی یکدیگر برای رسیدن به تفاهم، نشانگر توجه طالبان و دولت افغانستان بر اصل بی‌نتیجه بودن جنگ برای رسیدن به اهداف خود است.
بیانیه پایانی این نشست دو روزه نیز تا آنجا که به محتوای روی کاغذ مربوط می‌شود، بسیار امیدوارکننده است. نفی خصومت و خشونت و تاکید بر دستیابی به یک راه حل سیاسی، در کنار اعلام آمادگی دوطرف برای بحث درباره آینده نظام و نظام آینده، به عنوان اصلی‌ترین مانع دستیابی به صلح و چیزی که جمهوریت و امارت را در مقابل یکدیگر قرار داده است، از مواردی است که تاکنون با این صراحت و امیدبخشی در هیچ‌یک از نشست‌هایی که تاکنون در دوحه و مسکو و… برای صلح افغانستان برگزار شده، اتفاق نیفتاده است.
مورد دیگری که امیدانگیزی نشست تهران را مضاعف می‌کند، ادامه و برگزاری دور بعدی آن در آینده نزدیک است؛ چیزی که حتی درباره روند مذاکرات دوحه روی نداد و آن نشست، به رغم طولانی بودن، هرگز نتوانست برای آینده خود افقی روشن و قابل پیش‌بینی ترسیم کند.
اما آنچه نشست تهران را امیدوارکننده ساخته است محتوای بیانیه پایانی آن است که دال مرکزی ضمنی آن، پذیرش مشترک این حقیقت است که نه پیروزی نهایی نظامی برای دوطرف ممکن است و نه آنکه از طریق زور بر افغانستان مسلط می‌شود، قادر به حکومت کردن بر آن است؛ زیرا چنین نیرویی با مانع عمده برای تشکیل حکومت در افغانستان مواجه است: یکی عدم پذیرش مردمی در داخل و دیگری نابرخورداری از حمایت مورد نیاز جهانی.
این درک در جبهه جمهوریت وجود داشت؛ زیرا جمهوریت چیزی غیر از مورد پذیرش مردم بودن نظام و حکومت نیست، اما به نظر می‌رسد طالبان نیز پس از تسخیر برخی مناطق و مواجهه مستقیم با مردم به این درک دست یافته که جغرافیای فرهنگی افغانستان، بسیار گسترده‌تر و گوناگون‌تر از جغرافیای سیاسی آن است و این گروه، تنها از بخشی از فرهنگ‌های مستقر در افغانستان نمایندگی می‌کند؛ بخشی که برای اکثریت قاطع مردم این سرزمین قابل قبول نیست و مخصوصاً آن را با تحمیل و سرنیزه برنمی‌تابند.
به واقع، این امیدبخش‌ترین بخش تحولات میدانی افغانستان است. یعنی اگر طالبان به راستی در پی تاسیس حکومت و دست یافتن به قدرت سیاسی در افغانستان هستند و ماموریت تخریب زیرساخت‌ها و نابودی تاسیسات عامه افغانستان را نداشته باشند، باید به این حقیقت تمکین کنند که فرهنگ‌ها، زبان‌ها، مذاهب و مطالبات سیاسی و شهروندی دیگران را به رسمیت بشناسند و از مجرای تعامل و هم‌پذیری پلورالیستیک با آن مواجهه کنند.

به نظر می‌رسد این درک از واقعیت‌های افغانستان کمابیش در طالبان شکل گرفته و در متن منعطف بیانیه تهران نیز بازتاب یافته است. به همین جهت است که می‌توان امیدوار بود که گفت‌وگوهای تهران به سرعت زمینه‌ساز دستیابی به یک توافق جامع و عملی شود و راه را برای پایان خشونت و کشتار و ویرانی افغانستان، باز کند.
میزبانی و میانجی‌گری ایران، فرصت مبارکی برای دست یافتن دو طرف جنگ افغانستان به تفاهم و توافق و پایان جنگ و بحران امنیتی در کشور است و دولت و طالبان در صورت داشتن اراده محکم برای صلح، باید از آن استقبال و برای تحقق عینی و عملی مواد و مفاد بیانیه پایانی نشست تهران، صادقانه و صلح‌جویانه تلاش کنند؛ زیرا نشست تهران، تنها روزنه امیدی است که فراروی بن‌بست دوحه گشوده شده و مخصوصاً در صورت التزام طالبان به صلح و سازش و هم‌پذیری، می‌تواند به گشایش افق‌های روشن و درخشان همزیستی مسالمت‌آمیز طرف‌های متخاصم برای شکل دادن به یک ساختار سیاسی همه‌شمول و ثبات‌آفرین منتهی شود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا