افغانستانتحلیل

نقش مردم در مهار خشونت‏‌ها


در چند ماه گذشته، شهروندان کابل شاهد موج جدیدی از خشونت‌ها در نقاط مختلف شهر کابل بودند که توسط گروه‌های هراس‌افکن صورت گرفت. عملیات هماهنگ و طراحی‌شده از سوی گروه‌های تروریستی در نقاط مختلف شهر کابل امنیت نسبی چند ماه گذشته را با چالش و پرسش جدی مواجه کرد. این ذهنیت بار دیگر ایجاد شد که نباید با قطع حملات موسمی به آینده صلح در کشور امید داشت و نباید چنین برداشت کرد که طالبان و دیگر گروه‌های تروریستی بر سر عقل آمده‌اند و می‌خواهند رسیدن به قدرت سیاسی را از راه‌های مسالمت‌آمیز جست‌وجو کنند.
همچنان این باور را به وجود آورد که برای ایجاد ثبات و امنیت، مولفه‏های فراوانی نادیده گرفته شده است. حکومت افغانستان و جامعه‏ی جهانی تمام تلاش‌های خویش را در این جهت معطوف داشته‏اند که نیروهای امنیتی را تقویت و تجهیز کنند تا خشونت‏ها مهار شود و از عملیات طالبان جلوگیری به عمل آید، اما ورود طالبان در داخل شهر کابل و ایجاد رعب و وحشت و کشته شدن انبوهی از هموطنان ما، بار دیگر این باور را به وجود آورد که تنها تقویت نیروهای امنیتی برای ایجاد امنیت کافی نیست و حکومت باید در ساز و کار ایجاد امنیت تجدید نظر جدی کند.
رویکردی که بسا از کشورهای دنیا در پیش گرفته و به نتایج مطلوبی نیز دست یافته‌اند. آن میکانیزمی که باید مدنظر گرفته شود، به کارگیری نیروهای لایزال مردم است. چرا دولت‌ها نیروی مردمی را نادیده می‌گیرد و برای ایجاد امنیت از این ابزار فوق‌العاده سود نمی‌برد؟
حکومت افغانستان اگر موازی و هماهنگ با تقویت نیروهای پولیس و امنیت ملی کشور، ساز و کاری را برای به صحنه کشاندن مردم روی دست گیرد و مردم را با امنیت و ثبات کشور درگیر کند، مردم امنیت کشور را امنیت خود بدانند و مبارزه با خشونت را تنها از آن حکومت ندانند، در دیدن ناامنی و یا عناصر امنیت‌ستیز واکنش متناسب نشان دهند؛ بی‏تردید استحکام امنیت را تضمین خواهند کرد.
البته برای به دست‌آوردن اطمینان مردم، راه‌های فراوانی وجود دارد. خدمت‌رسانی متناسب و کاستن از بار مشکلات مردم یکی از راه‏های شناخته شده در تمام کشورها است. راه دیگر تبلیغات متناسب و موزون و شناساندن چهره‏ی حکومت درعصر کنونی است. ما در تاریخ افغانستان همانند بسیاری از کشورهای دیگر هیچ‌گاه یک حکومت مردمی نداشته‏ایم، همیشه حکومت‏ها در برابر مردم قرار داشته‏اند و منافع مردم وحکومت در تضاد و تباین بوده است. از این‌رو، میان حکومت و مردم فضای اعتماد به وجود نیامده است، این ذهنیت منفی هنوز هم میان مردم افغانستان و حکومت وجود دارد، البته وجود فساد گسترده بر این ناباوری‌ها افزوده است.
بنابراین، حکومت از طریق ساز و کار تبلیغاتی می‌تواند هم ذهنیت گذشته را پاک کند و هم حکومت را با چهره جدید آن نشان دهد. به صورت واضح به مردم بگوید که فساد کنونی در دستگاه‏های اداری کشور بسته به چه عواملی است. این عوامل را بازگو کند و راه‌های رسیدن به یک جامعه‏ی بدون فساد را مطرح نماید، صادقانه مردم را در جریان قرار دهد.
صداقت در گفتار می‏تواند مردم را به حکومت نزدیک‏تر سازد و فاصله میان حکومت و مردم را کاهش دهد. این کاهش رابطه، می‏تواند راهی جهت تامین امنیت بیشتر باشد. وقتی مردم بدانند و بدین باور برسند که حکومت نسبت به آن‏ها صادق و متعهد است، هنگامی‏که در برابر خشونت‌ورزان قرار می‏گیرند؛ اولین مرجعی را که در جریان قرار می‏دهند، نیروهای امنیتی کشور خواهد بود و به هر میزان که تعامل میان مردم وحکومت بیشتر شود و نیروهای امنیتی بر داده‌های اطلاعاتی مردم متکی باشند، بی‌تردید از میزان خشونت‌ورزی‏ها کاسته می‏شود و خشونت ورزان در میان مردم احساس امنیت و آرامش نمی‏کنند.
نویسنده: رضا اکبری

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا