آخرین اخباراجتماعافغانستان

همدردی با مهاجر؛ ارسال یک پیامک چقدر سنگین است

یک) سه روز است بچه تب دارد. اما امشب بدجور حالش خراب شد… دخترک سه‌ساله را به آغوش می‌کشد، در سرمای ۵ درجه زیر صفر، اسنپ هم می‌‌رسد. جلوی بیمارستان از ته جیب خود و کیف زنش چند اسکناس مچاله‌شده پیدا می‌کند و کرایه را می‌دهد. راننده می‌گوید توی این کرونا از این به بعد اینترنتی بپردازید. بچه تقریباً از هوش رفته است. پذیرش فرمی می‌دهد و مبلغی طلب می‌کند. کارت بانکی‌اش را می‌دهد. اما کارت خطا می‌دهد. یک بار، دو بار و … او وحشت می‌کند. ساعت ۳ صبح است. حتی برای برگشتن به خانه هم پولی ندارند. در افکار خود غرق است که صدای مرد را می‌شنود: افغانستانی هستید؟ امشب شما نفر ششمی. بعد رو به نفربعدی می‌گوید؛ بعضی‌وقت‌ها این‌طور می‌شود. کارت‌های‌شان را قطع می‌کنند.

دو) قبل از بچه‌ها از خواب برخاسته و در صف نانوایی سنگک است. نوبت او می‌شود. می‌گوید چهارتا. شاطر نان‌های گرم را روی پیشخوان می‌اندازد. او کارت می‌کشد و خطا می‌دهد. دستپاچه می‌شود. یکی ازپشت‌سری‌ها غرولند می‌کند. آقا پول نداره دیگه. زوری که نمیشه ازش پول درآورد! اما او خوب می‌داند بیشتر از یک میلیون تومان در کارت هست. شاطر می‌پرسد: افغانستانی هستی؟ … و او از خجالت و بلاتکلیفی سنگ می‌شود. حدس می‌زند چه اتفاقی افتاده و به پشت‌سری‌ می‌گوید: شما بفرمایید!
سه) تصور می‌کنید این مثال‌ها را تا کجا و چه موقعیت‌های عجیب و غریبی می‌توان ادامه داد: جنازه‌ای که همه در قبرستان منتظر دفن و کفنش هستند و برای ترخیص جسد از سردخانه کارت کار نمی‌کند. تمام خریدهای سوپرمارکیت را روی پیشخوان گذاشته‌اید، اما کارت فعال نیست و مغازه‌دار همه را باید به قفسه‌ها برگرداند. گروهی مهمان در رستوران داشته‌اید و وقت حساب‌کردن، کارت‌تان فعال نیست. دندانپزشکی رفته‌اید، کار تمام شده و اما قادر به پرداخت وجه نیستید. باخانواده به رستورانی رفته‌اید و بعد صرف غذا، شرم‌زده با خانواده پای پیشخوان گیر کرده‌اید و کارت کار نمی‌کند. در این مواقع چطور باید خلاص شد؟ برخی همکاری می‌کنند. برخی بداخلاق‌اند. برخی مهربانند و می‌بخشند. برخی شماره کارت می‌دهند، برخی هم بچه‌تان را گرو نگه می‌دارند تا پول رستوران را بیاورید. چون شما یک مهاجرید، حتی کارت‌ملی یا شناسنامه هم ندارید تا آن را گرو بگذارید. وقتی گرفتار شدید، پول را باید چطور تهیه کنید. آشنایان و خویشان شما هم مثل خودتان‌ مهاجرند. کارت آنها هم مسدود شده است.آنها هم چیزی برای گرو گذاشتن ندارند.
به خاطر کرونا مدت‌هاست هیچ عابربانکی پول نقد نمی‌دهد. گویا تازه برخی شروع کرده‌اند. مشاغل هم که عمدتاً پول نقد نمی‌گیرند؛ لذا از محل کار، سرشب خسته و کوفته زده‌اید بیرون. حتی اگر عابربانکی پیدا کنید که پول بدهد تا بتوانید کرایه تا خانه را بپردازید، کارت شما مسدود است.
شما را به خدا یک لحظه به این موقعیت‌های پیچیده، اضطراب‌آور، تاسف‌بار و سخت فکر کنید. چه بسیار که به قیمت جان کسی تمام شود. وقتی داروی ضروری و نسخه مورد نظر را با هزار بیچارگی یافته و اما کارت اعتباری‌‌تان خاموش است!
این سناریوی هولناک هرازگاهی برای مهاجران تکرار می‌شود. گاهی شده کارت اعتباری همه آنها از هر بانکی که بوده، برای اتخاذ تصمیماتی، قطع شده و گاهی نظیر جمعه قبل مثلاً بانک تجارت بنابر اعلام بانک مرکزی، عابربانک‌های مهاجران را برای به‌روزرسانی اطلاعات مشتریان مسدود کرده است وصاحبان کارت این بانک در این برزخ عظمی گرفتار شدند. مشکل اعتراض یا چرایی اتخاذ این سیاست‌ها نیست، به هیچ وجه. حتما باید اطلاعات مشتریان به‌روزرسانی شود. اما شما که اوضاع این روزها را می‌بینید. شما که شاهدید خاصه در این عصر و شرایط، کارت بانکی راه تنفس فرد و خانواده‌اش است. چرا از یک هفته نه از دو روز قبل یک پیامک نمی‌دهید که مشتری محترم، کارت بانکی شما از فلان تاریخ برای این منظور تا بهمان تاریخ مسدود خواهد شد. تا صاحب نگون‌بخت آن کارت برود اندک پولی بردارد و ناگاه این‌طور دستش در حنا نماند. فرستادن یک پیامک خیلی کار سختی است؟ فهمیدن این‌که این شیوه رفتار شما چه بدبختی‌‌هایی برای این مهاجران پدید می‌آورد، سخت است؟
شما که متخصص انواع و اقسام پیامک‌های تبلیغاتی برای بانک‌های‌تان هستید، چرا از فرستادن یک پیامک اطلاع‌رسانی در این مواقع بسیار حساس دریغ می‌کنید؟ چند بار هم تکرار کرده‌اید و بار بار هم اشک همه این بندگان مظلوم خدا را درآورده‌اید. اما باز نوبت بعد، همان آش و همان کاسه است. پول پیامک‌ها را هم که از مشتری می‌گیرید.

دردتان چیست؟ چرا به خاطر یک کلیک کردن، میلیون‌ها نفر را تا این درجه از شرم و تخفیف و استیصال می‌رسانید و بی محابا تکرار هم می‌کنید. امیدوارم خداوند مدیران و مسئولان مربوطه را به چنین وضع فجیعی دچار کند تا درآن لحظه تلخ و درماندگی، بدانند این مظلومان چه می‌کشند. کاش یکی از این رفتار خجالت بکشد.

نویسنده

محمدحسین جعفریان کارشناس ارشد مسائل افغانستان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا