آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

وقت آن است که خلیلزاد فراخوانده شود و در باره اشتباهات خود توضیح دهد

خلیلزاد هیچ مخالفتی را اجازه نداد. وی و سفارت با هم تبانی کردند تا ویزای مقامات ارشد افغانستان را که ممکن با کانگرس صحبت کنند، رد کند


تصاویری که از افغانستان بیرون می‌آید حاکی از تراژدی زنده و اثبات فاجعه سیاست خارجی ایالات متحد امریکا است.
اجساد از دروازه شهرهایی که طالبان تصرف کرده، آویزان است. در زرنج، نخستین مرکز ولایت که طالبان تسخیر کردند، جنگجویان این گروه با افتخار عکس گرفتند در حالی که یک کودک پشت سر آن‌ها روی سرک جان سپرده است. کودک دیگر در شفاخانه‌ای دراز کشیده تا زخم‌های ناشی از ضرب و شتم طالبان التیام یابد. جرمش؟ طالبان پدرش را خوش نداشتند.
رویدادهایی که یکی پس از دیگری در افغانستان رونما می‌شود، یادآور نامه مشهور سیسواک سریک ماتاک شاهزاده کامبوج به سفیر امریکا حدود ۴۶ سال پیش است؛ زمانی که امریکایی‌ها این کشور را ترک کردند و خِمرهای سرخ آن را فرا گرفتند. نامه چنین بیان می‌کند: «من هرگز لحظه‌ای باور نمی‌کردم که شما این احساس ترک مردمی را داشته باشید که آزادی را انتخاب کرده‌اند. شما حمایت خود را از ما رد کردید و ما نمی‌توانیم در این مورد کاری انجام دهیم. شما ما را ترک می‌کنید و این آرزوی من است که شما و کشورتان زیر آسمان، خوشبختی را پیدا کنید. … من فقط این اشتباه را مرتکب شدم که به شما، امریکایی‌ها، باور کردم».
تاریخ تکرار می‌شود. تلاش ایالات متحده برای صلح با طالبان همیشه نادرست پیش رفت، هرچند طرف‌داران خود را در واشنگتن داشت. از آن‌جا که ۲۰ سال پیش شماری از مقامات دو حزبی از کالین پاول وزیر امور خارجه که پیشنهاد همکاری با «طالبان میانه‌رو» را داد، انتقاد کردند، اما نگرش‌ها تغییر کرده است. هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه گفت: «شما با دوستان خود صلح نمی‌کنید. شما باید تمایل داشته باشید تا با دشمنان خود تعامل کنید».
رییس جمهور ترامپ موافقت کرد.
سه سال پیش، مایک پمپئو وزیر امور خارجه اعلان کرد که زلمی خلیلزاد به وزارت امور خارجه ملحق می‌شود «تا در تلاش برای آشتی به ما کمک کند». در آن زمان نااطمینانی، خلیلزاد ممکن یک انتخاب عالی به نظر رسیده باشد. وی در افغانستان متولد شده بود و مانند بسیاری طالب‌ها، یک پشتون بود. او تفاوت‌های ظریف فرهنگ افغانستان را مانند چند فرهنگ دیگر درک می‌کرد و به پشتو و فارسی روان صحبت می‌کرد. با این حال، آنچه پمپئو یک مزیت تلقی می‌کرد، در واقع، تعهد بود. مردم افغانستان هرگز به خلیلزاد اعتماد نکردند. در جایی که واشنگتن بی‌طرفی می‌دید، مردم افغانستان یک حزب قومی را می‌دیدند. در حالی که مقامات امریکایی با نگرانی و سوءظن نسبت به خلیلزاد برخورد می‌کردند مبنی بر این‌که وی بیشتر افغانی عمل می‌کرد تا یک امریکایی، مردم افغانستان این سئوال را دارند که با توجه به دلبستگی گذشته خلیلزاد به ریاست جمهوری افغانستان، وی را چگونه ببینند. اکثر امریکایی‌ها نیز حمایت خلیلزاد را از معاملات تجاری با طالبان قبل از ۱۱ سپتمبر فراموش کرده‌اند. اما تعداد کمی افغان‌ها این قصور را در قضاوت بخشیده‌اند.
اما مشکل واقعی فقط گذشته خلیلزاد نیست، بلکه زمان حال او نیز هست.
برای توجیه ادامه مذاکرات صلح، خلیلزاد اصرار داشت که طالبان تغییر کرده‌اند. وی گفت که آن‌ها گروهی نیستند که دیپلماسی دولت کلینتن را قبل از ۹/۱۱ سپتمبر فریب داد. در حالی که طالبان باری با القاعده شریک بودند، اکنون از ناسیونالیزم افغان استقبال می‌کنند. بسیاری از افغان‌ها برعکس وی اعتقاد داشتند، اما راهی برای ابراز آن نداشتند: خلیلزاد هیچ مخالفتی را اجازه نداد. وی و سفارت با هم تبانی کردند تا ویزای مقامات ارشد افغانستان را که ممکن با کانگرس صحبت کنند، رد کند. اکنون خلیلزاد به آنچه بسیاری می‌دانستند، اذعان می‌کند: طالبان در قدرت خواهان «سهم شیر» هستند. در مورد خشونت‌های جاری، مردم افغانستان با تأسف به هزینه انسانی کار خلیلزاد اشاره می‌کنند. اشرف حیدری سفیر افغانستان در سریلانکا خاطرنشان کرد که توافق خلیلزاد، بدون موافقت دولت افغانستان، برای آزادی ۵ هزار و ۵۰۰ جنگجوی سرسخت طالبان در حال حاضر عامل خشونت‌های کنونی است.
در همین حال، خلیلزد با پول مالیات‌دهندگان عیش و نوش می‌کند.

به نظر می‌رسد او نه تنها در دولت ترامپ بلکه در دولت بایدن، پر رفت‌و‌آمدترین مقام امریکایی بوده است. در سال گذشته، او نه تنها از افغانستان بلکه از آلمان، ایتالیا، قزاقستان، ناروی، پاکستان، قطر، روسیه، تاجیکستان، ترکیه و ازبیکستان نیز چندین بار دیدن کرده است. وی همچنین با استفاده از مقامش از چین، عربستان سعودی و بریتانیا برای شرکت در کنفرانس‌ها استفاده کرده است. به طور حتم، برخی از این سفرها ضروری بودند، اما بسیاری آن‌ها معادل سفر جان کری به قطب جنوب بود. بیش از حد زیادی. خلیلزاد رفت، با پول دولت خورد و هوتل پنج ستاره اجاره کرد، چون می‌توانست و از توجه همگانی برخوردار بود.
شاید اگر زنان و کودکان افغانستان در پیگیری روندی که خلیلزاد آن را مهندسی کرده بود در خیابان‌ها نمی‌مردند، واشنگتن بتواند چنین ریخت‌وپاش و خیره‌سری را نادیده بگیرد. اگر بایدن خلیلزاد را برکنار و فرستاده خود را برای پیگیری یک سیاست واقع بینانه‌تر، منطقی‌تر و کم‌تر خودخواهانه منصوب می‌کرد، این فاجعه قابل اجتناب بود.
صرف نظر از آن، زمان آن فرارسیده تا خلیلزاد را به خانه فراخوانیم. قضاوت او اشتباه ثابت شد و کنترول این روند از دستش خارج شده است. زمان آن است که به جای مداخله در جایی که مردم افغانستان دیگر او را نمی‌خواهند، در مورد ناکامی‌های اطلاعاتی، مفروضات ضعیف و قضاوت‌های نادرستی که روند صلح را از روز اول مخدوش کرده بود، تحقیق کنیم. خلیلزاد باید روزهای خود را در مجلس سنا بگذراند و به سئوالات مربوط به آنچه اشتباه شد و چرا، پاسخ بگوید.

نویسنده

میشل روبین

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا