آخرین اخبارپاکستانتحلیلسیاستمنطقه

پشت پرده تغییر راهبرد پاکستان نسبت به افغانستان

تغییر جئواستراتژیک باید خود را در روابط بهتر تجاری و سیاسی با همسایگان و پیگیری‌های مداوم اجرای طرح‌های فرامرزی انرژی و زیرساخت‌ها نشان دهد که قبلاً بالای آن‌ها توافق صورت گرفته و فقط نیاز به کمی حرکت دارد.

ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
با تغییر سریع چشم‌انداز جیئوپولتیک منطقه، بسیاری بر این باور هستند که تغییر در رویکرد جیئواستراتژیک پاکستان را شاهد باشند.
برخی معتقدند، این تغییر عمدتاً حول محور جئو-ایکونومی گرایش دارد و اگر درست از آب درآید، تغییر بزرگ دکترین (پاکستان) خواهد بود. اما تاکنون، نهادهای دولتی در اظهارات خود به آن اشاره‌ای نکرده‌اند.
شاخص‌های اقتصادی ناکام پاکستان اهمیتی به این مفکوره نمی‌دهد که دولت تلاش‌های مصلحتی را در جهت تقویت رویکرد جئواستراتژیکی یا جئو-اقتصادی خود انجام دهد.
برای برخی، حتی همین راهرو اقتصادی چین و پاکستان که تا همین اواخر به عنوان تغییر دهنده اقتصاد ضعیف کشور طراحی شده بود، قربانی کوته‌بین بودن نهادهای دولتی شده است.
با این حال، کسانی که شاهد تغییر در رویکرد جئواستراتژیکی پاکستان هستند، از استدلال‌های مربوط به اقتصاد استفاده نمی‌کنند. آن‌ها همچنین تغییر رفتار جئوپولتیکی دولت (اسلام‌آباد) را به ویژه نسبت به افغانستان برجسته می‌کنند.
نقش پاکستان در روند صلح افغانستان حیاتی است. این نقش در سازنده بودن امضای توافق فبروری ایالات متحده و طالبان به طور گسترده مورد ستایش قرار گرفته است.
اما این امر هیچ گونه تغییری را در رویکرد استراتژیک پاکستان منعکس نمی‌کند. در عوض، از موضع همیشگی‌اش پشتیبانی می‌کند؛ اسلام‌آباد مدت‌هاست طرف‌دار این موضوع است که توافق بین طالبان و دیگر ذینفعان افغانستان، راه حل مناسب برای این کشور است.
پاکستان به چند دلیل گفت‌وگوها بین امریکا و طالبان را تسریع کرد. این دلایل شامل حمایت امریکا از موضع پاکستان برای مذاکره، ابتکار یک کمربند و یک جاده و نگرانی‌های امنیتی داخلی پاکستان می‌شود.
با این وجود، به نظر می‌رسد دکترین استراتژیک پاکستان در این روند همچنان تغییری نکرده، بیشتر به این دلیل که چالش‌های استراتژیک و جئوپولتیکی که این کشور با آن مواجه است، هنوز حل نشده است.
این چالش‌ها با لغو وضعیت ویژه کشمیر تحت کنترول هند از سوی دولت نارندرا مودی در ۵ اگست سال گذشته، بیشتر پیچیده شد.
پاکستان تلاش‌های زیادی برای مطرح کرده قضیه جامو و کشمیر در جامعه بین‌الملل و دیگر سطوح مربوطه انجام داد، اما از حمایت دیپلماتیک و سیاسی چندانی برخوردارد نبود. با آن هم، رسانه‌های بین‌المللی و گروه‌های راست‌گرا خشونت‌ها در کشمیر را جدی گرفتند. چین از از موضع پاکستان در شورای امنیت سازمان ملل حمایت کرد، اما برای تحت فشار قرار دادن هند کافی نبود.
با این حال، وقتی بلوک مسلمانان به رهبری عربستان سعودی و امارات متحده عربی مانع تمام تلاش‌های پاکستان برای استفاده از سکوی سازمان کنفرانس اسلامی برای کشمیر شد، عقب‌گرد واقعی رخ داد.
آسیای جنوبی منطقه‌ای است که پاکستان آن را کم‌تر اساسی می‌پندارد یا شاید با چهارچوب عقیدتی دولت مطابقت ندارد.
روابط دوجانبه نزدیک پاکستان با کشورهای آسیای جنوبی می‌توانست سرمایه سیاسی برای دنبال کردن منافع جئو اقتصادی و سیاسی این کشور در منطقه باشد.
افغانستان نه تنها از نظر حضور هند در حیات خلوتش، بلکه به دلایل استراتژیک برای پاکستان بسیار مهم است و ایالات متحده بسیار خوب از این امر بهره برداری کرده است.
همکاری پاکستان در روند صلح افغانستان باعث بهبود وجهه جهانی آن شد، کسری اعتماد را در روابطش با امریکا کاهش داد و به دریافت وام از مؤسسات مالی بین‌المللی کمک کرد.
اما همکاری پاکستان با افغانستان حمایت این کشور را از موضع اسلام‌آباد در رابطه به کشمیر در قبال نداشته است. دوم، پاکستان در تلاش برای برقراری تعادل بین روابط خود با ایالات متحده و چین، تمرکز بر راهرو اقتصادی چین و پاکستان CPEC را از دست داد که فرصتی نادر برای احیا و تقویت اقتصاد این کشور بود.
با این حال، پاکستان از فاکتور افغانستان به طور مؤثر استفاده نکرده است. برخی می‌گویند که ترس از قرار گرفتن در لیست سیاه گروه اقدام مالی (FATF) ، این کشور را مجبور کرده تا حمایت بیشتری از ایالات متحده در افغانستان بکند.
گروه اقدام مالی یک عامل مرگبار را اثبات کرده است؛ خنثی کردن تلاش‌های پاکستان برای بهره‌گیری از همکاری خود با افغانستان. حفظ تعادل در روابط بین چین و ایالات متحده چالش دیگر برای پاکستان است.
به طور خلاصه، پاکستان در تلاش است تا اولویت‌های چئوپولتیکی خود را تنظیم کند و هیچ چیز اساسی در آموزه جئواستراتژیکش تغییر نکرده است.

یک تغییر جئواستراتژیک باید خود را در روابط بهتر تجاری و سیاسی با همسایگان و پیگیری‌های مداوم اجرای طرح‌های فرامرزی انرژی و زیرساخت‌ها نشان دهد که قبلاً بالای آن‌ها توافق صورت گرفته و فقط نیاز به کمی حرکت دارد. CPEC و ارتباط آن با افغانستان و همچنین اصلاحات اقتصادی ساختاری چنین تغییری را اثبات خواهد کرد. تمام این تلاش‌ها نیاز به تفکر و رهبری شجاعانه دارد. تثبیت اقتصاد از لنز جئواستراتژیک را نمی‌توان تغییر دکترین نامید.

نویسنده

: محمد امیر رانا

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا