فرهنگ و دانش

«چتیات» ما، همان «شطحیات» عرفاست!


چتیات؛ یعنی حرف‌های بی‌معنا و ناحق بر زبان راندن.
برخی از انديشه‌مندان بر اين باورند که معنای «چتيات» فقط، فحاشی و ناسزا گفتن است و بس؛ اما این طور نیست.«چتیات»،‌ همان «شطحیات» است که هم به مفهوم سخنان بی‌پروا و کفرآمیز(ناحق) است و هم به معنای فحاشی،‌ بی‌شرمی و بی‌پروایی.
در مورد «چتیات» که همان «شطحیات» است، بايد اذعان کرد که اين گفته يک ادعای محض نيست؛ این معنا در کتاب «فرهنگ لغات عاميانه فارسی افغانستان»، تالیف عبدالله افغانی‌ نویس، نیز آمده است. در فرهنگ مزبور زير عنوان واژه «چتی» چنين می‌خوانیم:
چتی: فضول و بی‌معنا، بی‌سبب و برناحق.
از مشتقات چتی، واژه ترکيبی «چتی و چپوله» است که مفهوم آن هرزه و بی‌معنا قيد شده است.
اول باید بدانیم که «شطحیات»‌ چیست؟
در معنای شطح و شطحيات همه واژه‌نگاران و فرهنگ‌داران گفته‌اند که: شطح بيان امور و رموز و عباراتی است که وصف حال و شدتِ وجد را کند و ظاهراً از آن بوی خودپسندی و ادعا و خلاف شرع استشمام شود. در جای ديگر در اين مورد آمده است: کلمات کفرآميزی که صوفيان در حال بی‌خودی بر زبان رانند و يا عباراتی که صوفيان در حال وجد و غلبه شهودِ حق بر زبان رانند؛ به‌طوری که جز خدای در آن هنگام چيزی نبينند. مانند «اناالحق گفتن» (من حقم) منصور و «ليس في الجبة غيرالله» (نیست در میان جامه من غیر از خدا) گفتن جنید و «سبحانی ما اعظم شانی» (منزهم من که شأن و منزلت من برتر است) گفتن بایزید.
فرهنگ عميد نيز در اين مورد چنين آورده است: در اصطلاح صوفيه سخنان خلاف شرع يا کلماتی که ظاهر آن خلاف شرع باشد بر زبان بياورد.
بجز معانی فوق، گستاخی، جری شدن و بی‌شرمی نيز از ديگر وجوه آن است که در فرهنگ معين بدان تصريح شده است. همين معنا با اندکی اختلاف در لغت‌نامه دهخدا اين‌گونه آمده است: شطح عبارت است از کلام فراخ گفتن، بی التفات و مبالات چنان‌که بعضی بندگان هنگام غلبه حال و سکر و غلبات گفته‌اند.
از مشتقات «شطح»، صفت فاعلی آن یعنی «شطّاح» است که به معنای گستاخ،‌ فحاش،‌ بی‌شرم و بی‌پرواست. بنابراین، چنین به نظر می‌رسد که ادبیات تصوفی و عرفانی واژه «شطح»‌ را برای مقاصد خودش، به مفاهیمی که شرحش رفت، به عاریت گرفته باشد.
اين واژه (شطح) گاهگاهی با واژه «طامات» به صورت مترادف نيز ذکر شده است مانند آن در ابيات حافظ:
طامات و شطح در ره آهنگ چنگ نه
تسبيح و طيلسان به می و ميگسار بخش
*****
خيز تا خرقۀ صوفی به خرابات بريم
شطح و طامات به بازار خرافات بريم
*****
معنای طامات، سخنان هرزه و اراجيف و هذيان و بی‌اصل است که مفاهيم بی التفات و مبالات را هم در خود دارد. بنابراين، از نظر معنا، شطح و طامات، در يک رديف قرار دارند. يعنی شاعر می‌تواند بدون در نظر گرفتن معنای تصوفی آن، اين دو واژه را در کنار هم استعمال کند که «شطح و طامات به بازار خرافات» بردن هم مؤيد همين معناست؛ زيرا در بازار خرافات تصوفی وجود ندارد. البته اگر خرافات و تصوف را يکی ندانيم.
از آنجایی که بعضی‌ها ممکن است در مورد «چتیات»، صرف به مفهوم فحش و ناسزاگویی آن توجه داشته باشند؛ با توجه به مشتقات آن (چتی و چپوله)، که به معنای هرزه و بی‌معنا است، مفهوم فحاشی از آن به طور مستقیم بر نمی‌آید؛ اما، با توجه به مفهوم صفت فاعلی «شطحیات»،‌ (شطّاح) که به معنای گستاخ،‌ فحاش،‌ بی‌شرم و بی‌پرواست؛ اين گفته (فحش و ناسزاگویی) صحيح به نظر می‌رسد و این مطلب را تأييد هم می‌کند که در اين بُعد هم، شطحيات و چتيات دارای معنای واحدی هستند. با توجه به مباحث بالا، ثابت می‌شود که صرفاً مراد از چتيات یا شطحیات، تنها فحاشی هم نيست. به گونه مثال اگر کسي بگوید که: «چتياتی خواهم نوشت» يا «اين نوشته ها چتياتی بيش نيست» هرگز چنين استنباط نمی‌شود که نوشته‌های وی فحاشی و ناسزاگويی است؛ بلکه در می‌يابيم که وی به گفته پارسی‌گویانِ هم‌زبان ما، «چرند و پرند» و سخنان بی‌ربطی گفته و يا نوشته است؛ نه فحش و ناسزا. مؤيد اين گفته را در کتاب وزين «چرند و پرند» مرحوم دهخدا می‌توان يافت. يا به عبارت ديگر؛ آيا کسی می‌تواند ادعا کند که «چرند و پرند» دهخدا سراپا ناسزاگويی و فحاشی است؟

اگر در معنای «چتی» بيشتر درنگ کنيم از واژه فضول و بی‌معنا، هرزه‌گويی و هذيان و بی‌معنی گفتن هم برمی‌آيد که در «شطح و طامات» نيز وجود دارد و از معنای «برناحق» نيز چنين استنباط می‌شود که در جمله‌های برناحقی که از سوی کسی گفته می‌شود معنای کفرگويی نيز مستتر است. زيرا در برابر ايمان که وجهی از حق است، کفر قرار می‌گيرد؛ يا در برابر «حق»، «ناحقی» وجود دارد؛ اما اين نکته را نيز نبايد از ياد برد که غالب اوقات، مراد از گفتن و يا بر زبان راندن واژه «چتيات» کفرگويی، که در اصطلاح صوفيه رايج است- نيست؛ بلکه همان هزليات و هذيان و سخنان بی‌ربط گفتن مدنظر گوينده و يا نويسنده می‌باشد. در حالی که اگر کسی سخنان کفرآمیز هم بر زبان جاری کند باز هم به او خواهند گفت که:” بس کن و بیش از این چتیات نگو.”
پس چگونه «شطحیات»،‌ «چتیات» شد؟ در اینجا، «ش» به «چ» و «ط» به «ت» تبدیل شده و این کار را در ادبیات، «اِبدال» می‌گویند، و اِبدال به معنای جایگزینی یک حرف با حرف دیگر به منظور آسان شدن تلفظ کلمه‌هاست. در مورد اِبدال يا تغيير صوری يک واژه بايد گفت که اين تغييرات در گذر زمان صورت می‌گیرد. همان گونه که واژه شطرنج تعريب شده «چترنگ» است، چتيات هم تغيير يافته شطحيات می‌تواند باشد. حتی گاهی واژه‌ها تغيير معنا می‌دهند. مانند: واژه «نوش» که به معنی مرگ بوده و امروزه خلاف آن را در نظر می‌گيرند. مثل واژه «انوشه روان» که در حال حاضر تبديل به «انوشيروان» شده به معناس «بدون مرگ» بوده و واکه الف علامت نفس شمرده می‌شده يا واژه خجسته که در گذشته «گجستک» بوده و مفهوم «ملعون» داشته، در حال حاضر ميمون و مبارک است. به هر حال تغيير معنایی و صوری واژه‌ها در هر زبانی وجود داشته و بعد از اين هم، اين فرايند ادامه خواهد داشت.
فارسی‌گويان ايران، به نظر می‌رسد، در گويش عاميانه خود، برابر يا معادل «شطح و طامات» را واژه ترکيبي (اسم مرکب) «چرند و پرند» قرار داده‌اند. همان‌گونه که از معنای چرند پرند بر می‌آيد و در لغت‌نامه‌ها هم بدان اشاره شده به معنای هذيان، ياوه‌گويی و سخن مهمل و بيهوده است. اما در افغانستان ظاهراً راه نزديک‌تری را انتخاب کرده و به اصطلاح دری شده آن را بکار برده‌اند؛ بدين‌صورت که واژه «شطحيات» را تبديل نموده آن را «چتيات» ساخته‌اند؛ اما این گمان هم، منتفی نخواهد بود که شاید واژه «شطحیات» معربِ همین «چتیات» ما باشد.
داکتر فضایلي- خبرگزاری دید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا