چرایی مخالفت طالبان با هیئت مذاکرهکننده دولتی
طالبان بهخوبی دریافته که دولت افغانستان، با همه گیرودارهای درونی ناشی از اختلافات سیاسی، نه معاملهپذیر است و نه حاضر به قربانی کردن منافع ملی و مصالح عمومی افغانستان در جریان مذاکرات صلح بینالافغانی.
با آنکه انتشار فهرست بیستویک نفره هیئت مذاکرهکننده دولت، گامی مهم و مثبت برای آغاز مذاکرات بینالافغانی از سوی دولت افغانستان است، اما گروه طالبان با تأکید بر همهشمول و فراگیر نبودن این هیئت، با آن مخالفت کرده است. این در حالی است که مایک پمپئو وزیر خارجه امریکا با استقبال از تشکیل هیئت مذاکرهکننده دولت افغانستان، از اشرف غنی و عبدالله خواسته است برای تشکیل یک دولت فراگیر با یکدیگر کنار بیایند.
حقیقت این است که چنین واکنشی از سوی طالبان در قبال فهرست هیئت مذاکرهکننده دولتی، دور از انتظار نبود؛ زیرا اولاً طالبان در توهم قرار گرفتن در موقعیتی است که فکر میکند با هر چیزی میتواند مخالفت کند و منش سیاسی مبتنی بر مخالفت با هر اقدام دولت افغانستان، راه بهجایی میبرد که این گروه خواستار و خریدار آن است. این توهم، ریشه در امضای توافقنامه صلح این گروه با امریکا دارد و برآمده از حس برتری طالبان در رسیدن به خواستهای خود در مذاکرات هجدهماهه قطر است. بهواقع، امضای توافقنامه صلح طالبان با زلمی خلیلزاد، این گروه را دچار خودبرتربینی کاذبی کرده است که تصور میکند حتی در مورد ترکیب هیئت مذاکرهکننده دولت افغانستان نیز میتواند اعمال نفوذ و ابراز نظر کند.
ثانیاً تلاش طالبان در صورت آغاز مذاکرات بینالافغانی، معطوف به تحمیل اراده خود بر جانب دولتی مذاکرات آتی بینالافغانی، در همه سطوح است؛ بنابراین، طالبان از هماکنون و همزمان با اعلام فهرست هیئت مذاکرهکننده دولتی، در پی آن است که از مجرای مخالفت با ترکیب این هیئت، نخستین گامها را برای تحمیل اراده خود بر دولت افغانستان بردارد، اما جدای از اینکه چنین مخالفتها و بهانهتراشیهایی چقدر میتواند راه را برای سلطه طالبان بر روند مذاکرات آینده بینالافغانی هموار سازد، دستکم این روند را با چالشها و دشواریهای فزایندهای، مواجه میکند.
افزون بر این، طالبان بهخوبی دریافته که دولت افغانستان، با همه گیرودارهای درونی ناشی از اختلافات سیاسی، نه معاملهپذیر است و نه حاضر به قربانی کردن منافع ملی و مصالح عمومی افغانستان در جریان مذاکرات صلح بینالافغانی، بلکه خطوط سرخ دولت برای مذاکره با طالبان یا هر جریانی دیگر، مشخص و مبتنی بر حفظ دستاوردهای هجده سال گذشته، پاسداری از نهادها و ساختارهای جمهوریت، قانون اساسی، حقوق زنان و آزادیهای رسانهای و اجتماعی است. چنین رویکرد انعطافناپذیری، طالبان را از دست یافتن به آرمانهای امارتی خود مأیوس ساخته و این گروه را بر آن داشته است تا با در پیشگیری مشی و منش مخالفتمحور با تصامیم و ترکیب هیئت مذاکرهکننده دولتی، راه را برای دور زدن حکومت و آغاز مذاکره با چهرههای شاخص و شناختهشده سیاسی اهل معامله، هموار سازد؛ همانهایی که حاضرند برای حفظ منافع شخصی و رسیدن به مطامع و امتیازات اندک و سخیف سیاسی، نه تنها دستاوردهای پرهزینه به دستآمده در هجده سال گذشته را قربانی کنند، بلکه آمادهاند تمام افغانستان را دودستی به طالبان واگذارند.
آنچه در این خصوص بایستی به گروه طالبان تفهیم شود، این است که این گروه، فاقد هرگونه صلاحیت حقوقی برای ابراز نظر در مورد ترکیب و ساختار هیئت مذاکرهکننده صلح دولت افغانستان است و برخلاف تصور خود، در موقعیتی قرار ندارد که در مورد چندوچون و چگونگی هیئت مذاکرهکننده دولتی، خطونشان بکشد.
طالبان، نباید از یاد ببرد که هزاران زندانی این گروه، بهعنوان یکی از مهمترین کارتهای بازی کابل در مذاکرات صلح بینالافغانی، در اختیار دولت افغانستان قرار دارند و به هر میزانی که طالبان در آغاز روند مذاکرات، تأخیر و تعلل کند، به همان میزان، متضرر اصلی این روند خواهد بود.