اگر نگاهی به گذشته پانزده ساله سیاسی افغانستان داشته باشیم، زمانیکه حامد کرزی از غرب آمد و یکشبه از یک چهره گمنام سیاسی به یکی از چهرههای مشهور در سطح پر تب و تاب سیاست در کابل مطرح شد، تا امروز که رییسجمهور غنی، افسار سیاست افغانستان را در دست دارد، در اکثر اوقات ائتلاف شمال که در شکست طالبان نقش نیروی زمینی ائتلاف جهانی مبارزه با طالبان را به دوش داشتند امتیازهای کلان سیاسی و اقتصادی گرفتهاند و از این راه به ثروت های کلان رسیده اند.
در پانزده سال گذشته نیرومندترین حامی و شریک قدرت در افغانستان حزب جمعیت اسلامی بود و چهرههای وابسته به این جناح سیاسی به پستهای کلان حکومتی راه یافتند، تا آنجا که ابقای چهرههای وابسته به جمعیت اسلامی در پستهای مهم دولتی انتقادهای بیشماری را نیز چه در سطح داخل کشور و چه در سطح جهانی در پیداشته است.
رفته رفته اما تلاشها برای کمرنگساختن نقش و حضور ائتلاف شمال بویژه جمعیت اسلامی بیشتر شد و کادرهای این حزب از پستهای کلان حکومتی کنار زده شدند، جای خالی کادرهای ائتلاف شمال در حکومت با چهرههای بروکرات برگشته از غرب پُر شد و حکومت از نیرومندترین حامیاش فاصله گرفت.
رویکرد حکومت افغانستان و جامعه جهانی از همان آغاز به کار حکومت موقت در کابل کنار زدن ائتلاف شمال از پستهای دولتی و جایگزینی چهرههای برگشته از غرب به جای آنها بوده است؛ همان چیزی که حامد کرزی به گونه خوب توانست آن را مدیریت کند، ولی اشرف غنی تندتر عمل کرده و با ائتلاف شمال در افتاد.
اکنون تقابل حکومت به رهبری رییسجمهور غنی که خودش از بروکراتهای برگشته از غرب است و در تاریخ چهل ساله اخیر کشور نام و نشانی نداشت، با جناح جهادی، بویژه جمعیت اسلامی به نقطه انفجار رسیده و موضعگیریهای جمعیت اسلامی نشان میدهد که حکومت خواستهای این جریان سیاسی را نادیده گرفته است.
در کنار جمعیت اسلامی، خواست معترضان نسبت به وضعیت امنیتی کابل و کشور نیز تغییر در نهادهای امنیتی و کنار رفتن حنیف اتمر مشاور شورای امنیت ملی از این پست است. حکومت تاکنون به این خواستهها پاسخ نداده و از قراین نیز چنین بر میآید که در پی تسلیم شدن به این خواستها نیست.
چرا رییسجمهور در برابر خواستهای معترضان و جمعیت اسلامی مقاومت میکند و در پی دادن امتیاز نیست؟
عملکرد اشرف غنی در دو سال گذشته، نشان داده است که به «استبداد رای» باور دارد و در هیئت یک دیکتاتور تمامعیار ظاهر گشته است، اما تنها استبداد رای برای مقابله با حزب نیرومندی مانند جمعیت اسلامی و معترضان خشماگین کابل کافی نبوده و باید به دنبال دلایل دیگری برای مقاومت رییسجمهوری در برابر خواستههای آنان بود.
آقای غنی بعد از یک و نیم دهه از زمان سقوط رژیم طالبان به قدرت رسیده، در یکونیم دهه گذشته کوشش زیاد شد تا چهرههای مهم ائتلاف شمال از قدرت حذف شوند و زمینه برای جابجایی کادرهای از خارج برگشته مساعد. اگرچه این روند فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرد، ولی حکومت کرزی موفق شد چهرههای نیرومند ائتلاف شمال را حذف کند. حکومت برای حذف آن چهرهها به هر وسیلهای متوسل شد؛ از ترورهای زنجیرهای گرفته تا آوردن آنها از مناطقشان به کابل و تبدیل کردنشان به ماموران دولت.
سیاست خارجیهای دخیل در مسایل داخلی افغانستان نیز در برابر جناح ائتلاف شمال، سیاست حذف بوده است. به نظر میرسد آنها از باجدادن به جناح ائتلاف شمال خسته شدهاند و اکنون میخواهند ضربه آخر را بزنند. اگر حکومت موفق به ایستادهگی در برابر خواست جمعیت اسلامی و معترضان شود، ائتلاف شمال اقتدارش را در جامعه از دست خواهد داد و زمینه صد در صدی برای حضور بروکراتها آماده خواهد شد.
حزب اسلامی حکمتیار تا شش ماه پیش از جمله سازمانهای ترورستی به حساب میرفت، ولی اکنون در کنار حکومت ایستاده است و از سیاستهای ارگ حمایت میکند. آقای غنی، روی حزب اسلامی حساب زیادی باز کرده و میخواهد با استفاده از نفوذ این حزب در برابر جمعیت ایستاده شده و از دادن امتیاز خوداری کند .
حکومت خواستههای معترضان کابل را خواست جمعیت اسلامی تفسیر کرده و معترضان را وابسته به جمعیت اسلامی میداند. از اینرو تسلیمشدن در برابر خواست معترضان را دقیقاً تسلیمشدن در برابر جمعیت میداند. خاموشی چهرههای دیگر وابسته به ائتلاف شمال در برابر موضعگیری حکومت نیز از موضوعاتی است که به رییسجمهور جرئت مقاومت را در برابر جمعیت اسلامی میدهد. تاکنون عبدالله عبدالله، رییس اجرایی، محمد محقق، معاون دوم ریاست اجرایی، عبدالرب رسول سیاف و کریم خلیلی خاموش بودهاند و خاموشی آنها از سوی حکومت به فال نیک گرفته شده است.
از زاویه دیگر، به نظر میرسد رییسجمهور غنی توانایی برکناری مشاور شورای امنیت ملی را ندارد، چه با توجه به اتهاماتی که علیه آقای اتمر مطرح شده و گفته میشود که در انتقال جنگ به شمال کشور و نسجگیری داعش مستقیماً دست دارد؛ کنار زدن وی از این پست بدون جلب حمایت خارجیها کار سختی است.
حسابهای کلانی که حکومت روی حزب اسلامی حکمتیار باز کرده، چند دستگی در جناح ائتلاف شمال و ناگزیریهای رییسجمهور میتواند از دلایل عمده ایستادهگی وی در برابر خواستههای معترضان کابل و جمعیت اسلامی باشد .
شکوهمند – کابل