ناموفق بودن سفر جنرال باجوا به کابل، عدم اطمینان طالبان از تحفظ منافع شان در روند صلح در صورت نبود اهرم فشار نظامی و قدرت طلبی این گروه سه عامل عمده در تردید درخواستهای ادامه آتشبس پس از عید فطر از سوی آنها بوده است
گروه طالبان در جریان جنگهای شدید در نقاط مختلف کشور اخصاً ولایت بغلان، غزنی، قندهار، فراه و هرات اعلام کرد که در سه روز عید آتشبس میکند. این گروه به جنگجویانش دستور داده که در سه روز عید از حملات تعرضی بر ساحات تحت کنترول دولت افغانستان خودداری کرده و همچنان از رفت و آمد در آن ساحات خودداری نمایند. این گروه همچنان به جنگجویانش گفته که به نیروهای وابسته به دولت نیز اجازه ندهند که در ساحات تحت کنترول طالبان بیایند.
اقدام طالبان برای آتشبس در سه روز عید با استقبال گسترده مواجه شده و خیلی از جوانب از آنان خواستند که این آتشبس را ادامه بدهند تا زمینه اعتماد سازی باشد برای نشستهای صلح و رسیدن به یک توافق برای حل بحران افغانستان. طالبان اما به تمام خواستهای داخلی و خارجی پاسخ منفی داده و اعلام کرد که تا رسیدن به ی توافق صلح آتشبس نخواهد کرد.
طالبان از چند سال به این سو همواره آتشبس را رد کرده و تاکید میکنند که فقط زمانی آتشبس خواهند کرد که مسایل سیاسی حل شده باشد. گویا این گروه موضوع اختلافات را به عنوان دلیل اصلی عدم آتشبس اقامه میکند و تاکید دارد که تا زمان حل نشدن تمام مسایل مورد اختلاف در مذاکرات صلح، آتشبس سودی ندارد و میتواند دوباره منجر به جنگی فراختر و گسترده و خونین تر شود.
تحلیلهای زیادی صورت میگیرد و دلایل و عوامل بیشماری از سوی تحلیلگران و اتاقهای فکر ارائه میشود مبنی بر این که بر اساس آن، گروه طالبان علاقهای به آتشبس ندارند، از جمله فروپاشی صف نظامی این گروه که در جای خود میتواند دلایل موجه باشد؛ اما سه عامل عمده که گروه طالبان را واداشته تا از آتشبس دایمی یا دست کم چند ماهه خودداری کند، این میتواند باشد که اگر هر سه موضوع جمع بندی و تجزیه و تحلیل شود، به یک موضوع ختم میشود و آن تضمین رسیدن این گروه به قدرت است.
در این که گروه طالبان ماهیت نظامی و جنگی دارد و بدون جنگ و گرم بودن سنگر منازعه فلسفه وجودی خود را مورد سوال میبیند، شکی نیست اما باید دقت کرد که این گروه به خوبی درک کرده که از آدرس و مجرای نظامی نمیتواند به قدرت برسد و در صورت ادامه منازعه توان نظامی کنونیاش تحلیل میرود و با نابودی محض مواجه میشود.
در کنار این دلایل و عوامل، نگارنده این سطور میپندارد که ناموفق بودن سفر جنرال باجوا به کابل، عدم اطمینان طالبان از تحفظ منافع شان در روند صلح در صورت نبود اهرم فشار نظامی و قدرت طلبی این گروه سه عامل عمده در تردید درخواستهای ادامه آتشبس پس از عید فطر از سوی آنها بوده است. باور نگارنده بر این است که سفر جنرال باجوا به کابل دستاوردی نداشته و او بدون دریافت سیگنالهای مورد نظر از کابل برگشته است. در این شکی نیست که گروه طالبان دارای دو طیف سیاسی و نظامی است و شاخه نظامی این گروه شدیداً وابسته به آی اس آی، بنا بر این سیاسیون گروه طالبان نمیتوانند تا زمانی که چراغ سبز از سوی کمیسیون نظامی دریافت کنند، تصمیمی بگیرند.
طالبان هنوز اطمینان ندارند که در صورت آتشبس چه پیش خواهد آمد. آیا کلیت گروه طالبان مضمحل خواهد شد یا توان چانه زنی این گروه ضعیف میشود؛ با فرو ریزی در صفوف جنگی مواجه میشود، شاخه نظامی به تصمیم رهبری سیاسی تمکین خواهد کرد یا نه.
اما نکته جالبتر پاسخ ملا نعیم سخنگوی دفتر سیاسی گروه طالبان به گوینده تلویزیون ایران نترنیشنل مبنی بر چرایی عدم تمایل طالبان در باره تمدید آتشبس است، آنجا که مجری میپرسد چرا طالبان آتشبس را ادامه نمیدهند و ملا نعیم میگوید، زمانی که ما در کوه و کمر باشیم و آنها(مقامات دولت) در ارگ نشسته باشند، آتشبس معنی ندارد.
این سخن ملا نعیم عرض حال واقعی گروه طالبان است که در بیست سال گذشته مانع آتشبس شده است؛ رسیدن به قدرت و سپس آتشبس. گویی سخنگوی طالبان نمیخواهد این موضوع را مد نظر داشته باشد که چنین آتشبسی به معنی تصاحب قدرت است نه ختم جنگ.