چکیدۀ گزارش گروه مطالعۀ افغانستان؛ مسیر جدید برای صلح/ بخش آخر
این گزارش مسیر جدید را به طرف جلو برای روند صلح فعلی و خروج نظامیان امریکایی از افغانستان ارائه میکند که بر مبنای آن منافع ایالات متحده تأمین میشود. ایالات متحده برای آوردن دو طرف به میز مذاکره مجبور شد، سخت تلاش کند. ما مجبور شدهایم به طالبان امتیاز دهیم و مهمتر از همه متحدان مان را در کابل که دیدگاه سیاسی آنها بسیار با دیدگاه ما نزدیک است و طی حدود دو دهه جنگ فداکاریهای زیادی در کنار ما انجام دادهاند، تحت فشار قرار دهیم.
این گفتوگوها آغاز شده است و هرچند آهسته پیش میرود، اما ادامه دارد. مسیر جدید گروه مطالعه برای صلح در افغانستان، روی پنج پیشنهاد استوار است.
نخست، ایالات متحده باید وضعیت خود را در افغانستان روشن کند. وضعیت نهایی باید قرار ذیل باشد: یک افغانستان مستقل، دموکراتیک و با اقتدار با حکومتداری، ثبات و نیروهای امنیتی که از حملات گروههای تروریستی، از جمله القاعده و داعش-شاخه خراسان به ایالات متحده و متحدانش جلوگیری میکند و سایر چالشهای بالقوه را به ایالات متحده و امنیت و منافع متحدان، از جمله چالشهای مرتبط با مواد مخدر و مهاجرت جمعی را که متحدان و همسایگان افغانستان را تهدید میکند، مهار میکند.
یک افغانستان که بالای مرزها و امور داخلی خود حاکم باشد و شرایطی را که منعکسکنندۀ ارادۀ مردم و تعیین سرنوشت شهروندان افغانستان باشد، مدیریت کند. در عین حال، از طریق نهادهای ملی پاسخگو، درگیری را به صورت مسالمتآمیز اداره میکند. افغانستانی که از حقوق زنان، اقلیتها، سرشت دموکراتیک دولت و مطبوعات آزاد پشتیبانی و محافظت میکند که این میتواند شامل طالبان نیز باشد. یک افغانستانی که به تدریج کمتر به کمکهای بینالمللی متکی باشد و نه منبع بیثباتی منطقهای و نه میدان رقابت منطقهای. کشوری که شهروندان آن طی چهل سال جنگ، رنجهای زیادی کشیدهاند، سال به سال انتظار پیشرفت، امنیت و رفاه را داشته باشد.
دوم، ایالات متحده باید آشکارا شرایط خروج نهایی نیروها را تقویت کند. هرچند با پذیرش این گفتوگوها به عنوان مبنای بالقوه برای آینده افغانستان، گروه مطالعه قانع شده است تا زمانی که امریکا بدون در نظرداشت پیشرفت در مذاکرات، تمایل خود را برای خروج نیروهایش اعلان کند، این گفتوگوها موفق نخواهد شد.
با توجه به مطالعۀ توافقنامه فبروری ۲۰۲۰ با طالبان و اظهارات متعدد سفیر زلمی خلیلزاد و مایکل پمپئو وزیر امور خارجه سابق، خروج نهایی نظامیان امریکایی مشروط به اقدامات طالبان است.
در حالی که ایالات متحده تا به امروز فراتر از تعهدات خود برای خروج نیروها عمل کرده است، اما طالبان در تعهدات خود کوتاهی کردهاند: آنها در تضمینهای شان مبنی بر «عدم همکاری با گروهها یا افرادی که امنیت ایالات متحده و متحدانش را تهدید میکنند و جلوگیری از سربازگیری، آموزش، تأمین مالی و میزبانی از آنها» کوتاهی کردند.
سطح خشونتهایی که آنها علیه افراد ملی و پرسونل امنیتی افغانستان اعمال میکنند، حاکی از آن است که آنها هنوز به راه حل مذاکره متعهد نشدهاند. تشدید خشونتها از سوی طالبان در سال ۲۰۲۰ این گمانهزنی را به وجود آورده است که آیا آنها به سازش سیاسی عملی با حکومت افغانستان خواهد رسید یا خیر.
گروه مطالعه معتقد است که خروج بیشتر نیروهای امریکایی باید به تمایل و نشان دادن ظرفیت طالبان برای مهار گروههای تروریستی، کاهش در خشونتهای آنها علیه مردم افغانستان و پیشرفت واقعی برای مصالحه سیاسی، مشروط باشد.
سوم، ایالات متحده باید تعهدات خود را نسبت به دستگاههای موجود افغانستان و نیروهای امنیتی و دفاعی ملی این کشور واضح سازد. پشتیبانی از این کشور باید بر مبنای شرایط توافقشدۀ کشورهای کمککننده در کنفرانس ۲۰۲۰ جنوا و مشارکت حکومت افغانستان در پیشرفت مذاکرات صلح با طالبان باشد.
علاوه بر این، هر گونه نظام سیاسی آینده باید دستاوردهای دموکراتیک، سیاسی، انسانی و حقوق زنان را حفظ کند، نه تلاشی برای اینکه ما ارزشهای خود را بالای افغانستان تحمیل کنیم، بلکه به این دلیل که تقویت و احترام به حقوق برای صلح پایدار ضروری است و ارادۀ مردم افغانستان را انعکاس میدهد.
چهارم، ایالات متحده باید برای موفقیت مذاکرات صلح، یک استراتژی دیپلماتیک فعال را روی دست گیرد. ایالات متحده به عنوان بخشی از مذاکرات، بخشی تسهیلگر و تا جایی میانجی پنهان، موقعیت تأثیرگذار دارد. برای سرعت بخشیدن به این گفتوگوها، امریکا باید برای انتصاب یک میانجی ثالث (به طور ایده آل از طرف سازمان ملل متحد) کار کند و کشورهای مهم را در هر نوع فرایند انتخاب از لحاظ دیپلماتیک دخیل سازد. اگر بنبست مذاکرات ادامه یافت و میانجی ثالث از سوی طرفین رد شد، ایالات متحده باید مزایا و هزینههای بالقوه نقش مستقیمتری را در نظر گیرد.
پنجم، توصیه نهایی گروه مطالعه و مولفه اصلی رویکرد جدیدش، یک استراتژی منطقهای است. افغانستان در منطقهای مملو از رقابت و سطح پایین اعتماد قرار دارد. این رقابتها در جریان بیست سال حضور ما و در طول دو دهه درگیری پیش از ما نقش داشته و پیشرفتها را برای دستیابی به ثبات در افغانستان تضعیف کرده است.
با این حال، از زمان آغاز روند صلح، دورنمای خروج ایالات متحده یک اجماع منطقهای شکننده اما واقعی را پشت افغانستان باثبات و بیطرف ایجاد کرده است که نه پناهگاهی برای تروریستها است و نه ملک خصوصی طالبان. ایالات متحده باید یک استراتژی دیپلماتیک را روی دست گیرد که به دنبال تحکیم این اجماع باشد، از کشورهای منطقه برای استفاده از روابط خود با بازیگران افغان برای موفقیت مذاکرات کمک بگیرد، به کشورهای منطقه اجازه دهد بار حمایت و پایداری افغانستان صلحآمیز را به طور مسئولانهتری تقسیم و این فرایند را در چهارچوب بینالمللی مورد تأیید شورای امنیت سازمان ملل متحد استوار نگه دارد.
این تلاشها باید به طور همزمان اجرا شود. چون آنها برای جلوگیری از آنچه اغلب در گذشتۀ افغانستان اتفاق افتاده، طراحی شده است؛ جایی که چندین هدف رقابتی بدون هماهنگی کافی اجرا شد. استراتژی ضدتروریزم ما در بسیاری مواقع با استراتژی نهادسازی ما تصادم میکند و ارائه کمکهای ما اغلب اهداف نظامی داشته تا بشردوستانه و باعث درگیری شده است تا وفاداری.
تمرکز به هدف واحد مذاکرهای، پایدار و قابل قبول ختم درگیری، معیار روشنی را ارائه میکند که میتوان پیامها، سیاستها و اقدامات مان را با آن هماهنگ کرد.
مسیرهای جایگزین
گروه مطالعه سه مسیر دیگر و سیاست جایگزین را با جزئیات در نظر گرفته است.
مورد اول این است که در صورت شکست مذاکرات یا غیرقابل قبول بودن نتیجه آن، به دولت افغانستان متعهد بمانیم. در این مسیر، ایالات متحده همچنان به حفظ نیروها و حمایت از دولت افغانستان از طریق جنگ ادامه خواهد داد و احتمالاً کمکهای خود را افزایش میدهد، تا اینکه فرصت مذاکرات معنادار، ترجیحاً با یک دولت تقویتشدۀ افغانستان، دوباره مهیا شود.
مورد دوم، خروج مدیریت شده از افغانستان است که تحت آن ایالات متحده نیروهای خود را بیرون میکند، اما نسبت به نتیجه در افغانستان بیتفاوت نخواهد بود. این کشور از اهرم فشار غیر نظامی، از جمله دیپلماسی منطقهای برای تأمین اهداف مشخصشدۀ خود استفاده خواهد کرد. این سناریو احتمال برتری نهایی طالبان را میپذیرد و با آن کنار میآید.
سناریوی سوم، خروج سریع نیروها بدون در نظرداشت شرایط موجود و اساساً بیتفاوت به نتیجۀ حاصله از آن خواهد بود. در این مرحله، هیچ یک از این سناریوها توصیه نمیشود، اما تمام آنها با دقت از سوی گروه مطالعه بررسی شده و در آینده قابل اتخاذ است.
نتیجهگیری
ایالات متحده فرصتی دارد برای دستیابی به اهداف اصلی خود در افغانستان و کمک به ایجاد کشور باثبات با پتانسیل اقتصادی که با خود و منطقه در صلح باشد، و بتواند مانع تهدیدها علیه بقیه جهان شود. این میتواند یک روند طولانی و دشوار باشد. با این وجود، گامهای اولیه و دشوار برای دستیابی به این مهم قبلاً برداشته شده است.
ایالات متحده با طالبان به توافق رسید که هرچند ایدهآل نیست، اما زمینه را برای گفتوگو بین حکومت افغانستان و طالبان فراهم کرد. این گفتوگوها که در سپتمبر ۲۰۲۰ آغاز شد، لحظات دشورای داشته و برای ادامۀ این روند میطلبد تا هر دو طرف از خودگذری کند.
میزان دخالت ارتش امریکا و تعهدات مالی آن نسبت به افغانستان، از زمان ختم بیشترین عملیاتهای جنگی در سال ۲۰۱۴ و بهویژه با کاهش نیروها در سال ۲۰۲۰، به طور قابل توجهی کاهش یافته است. نیروهای امریکایی نقش جنگی ندارند و از اواخر جنوری ۲۰۲۱، در پایینترین سطح خود در مقایسه با ۲۰۰۳ قرار دارند. برای اولین بار، نیروهای غیرامریکایی ناتو در افغانستان نسبت به نظامیان امریکایی بیشتر است.
ایالات متحده در موقعیتی قرار دارد که دیپلماسی موثر، ادامۀ سطح کمکهای مطلوب و هماهنگی قوی در خطوط نظامی و غیرنظامی در مقابله با هدف روشن و واحد میتواند شرایط را برای خروج مسئولانه از افغانستان ایجاد کند که امنیت ملی ما را به خطر نیندازد. فرصتهایی که با این موقعیت ارائه میشود قبل از در نظر گرفتن گزینههای رادیکالتر، باید استفاده شود.
استراتژیهای دیپلماتیک در طول دههها اندازهگیری میشود، اما تاریخ در عصرها ثبت میگردد. آنچه در یک نسل به عنوان حماقت درک میشود، اغلب در نسل دیگر به عنوان آیندهنگری استراتژیک سنجیده میشود – و بر عکس.
گروه مطالعۀ افغانستان معتقد است که توصیههایش میتواند به نتیجهای دست یابد که برای منافع ما، به افغانستان، منطقه و ثبات جهان مفید باشد؛ طوری که تعهدات و فداکاریهای را که بسیاری امریکاییها طی دو دهۀ گذشته انجام دادهاند، ارج مینهد.