آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

چگونه ارگ؛ سخنگو، عامل تبلیغاتی و مشروعیت بخشی طالبان شد؟

مانند وزیر صاحب محترم داخله در کنار جاده انتظار بکشند تا شانس یاری کند و چند تا ازاین تروریست‌های دیروز و «پیامبران صلح» امروز که از «خود کشی سیاسی» هفته قبل جان سالم بدر آورده‌اند از آنجا بگذرند و ببینیم که آن‌ها چه شکل و شمایلی دارند.


کتاب معروف جان رید (ده روزی که جهان را لرزاند) را خوانده‌اید؟ جان رید نویسنده امریکایی در اکتوبر ۱۹۱۷ در پتروگراد بود که انقلاب کبیر ( انقلاب بالشویکی به رهبری لنین) روسیه آغاز شد. در تاریخ معاصر افغانستان بعد ها شاید از سه روز عید فطر سال ۲۰۱۸ به نام « سه روزی که افغانستان را لرزاند» نام برده خواهد شد. در این سه روز ما شاهد یک مانور سیاسی تبلیغاتی کم‌نظیری بودیم که اشرف غنی برای مشروعیت بخشی طالبان روی دست گرفت. بعد از یک سلسله اعلامیه‌ها که همه در جهت تفوق طالبان وتواضع و حتی پیشخدمتی ارگ در برابرآن‌ها بود، اشرف غنی تا جایی پیش رفت که نشان از «گدایی» چند روز آتش‌بس بیشتر داشت.
در تاریخ جنگ‌های معاصر و آتش‌بس‌های یک‌طرفه یک چنین وضع و حالتی که دولت یک کشور در برابر شورشیان دست به تضرع بزند، دیده نشده و یا من ندیده ام. در برابر سه روز آتش‌بسی که طالبان پذیرفتند، اشرف غنی آتش بس یکجانبه دایمی اعلام کرد.
در حالی‌که طالبان بیش از سه روزعید، سه روزی که به آن‌ها فرصت داد تا نیرو و قدرت خود را در قلب قدرت دولتی در کابل به نمایش گذارند، نمی‌پذیرند. همه چیز طوری پیش می‌رفت که انگار برای یک بازی المپیک از مدت‌ها قبل پلانگذاری شده باشد. از کشتن ملا فضل‌الله رهبر تحریک طالبان پاکستان، همانی که پاکستان اشرف غنی را متهم می‌کرد که به وی پناه داده، تا اعلامیه‌های پی در پی امریکا در حمایت از آتش‌بس و معاش اضافی بخشیدن به نیروهای امنیتی، از پذیرایی «تصادفی» وزیر داخله حکومت در ملا عام از طالبان، با اهتزاز در آمدن پرچم‌های بزرگ طالبان و رژه رفتن ده‌ها و صدها طالب در جاده‌های کابل، آزاد شدن ده‌ها طالب زندانی و… همه پلانگذاری شده بود تا این نمایش مضحک و شوم موفقانه اجرا شود.
سخنگوی اشرف غنی طبق عادت باید از اعمال رییس‌اش سبقت می‌گرفت. وی که به مثابه یک روزنامه‌نگار سابق، تیتر نخبه و «روشنفکر» را هم یدک می‌کشد، باز هم به منبر رفت و از جوانان و نخبگان درخواست نمود که ادبیات جنگی زاده ۴۰ سال جنگ و خشونت را کنار بگذارند و به پیشواز صلح در جاده‌های کابل با « تروریست‌های جانی و وحشی» یک هفته قبل، روبوسی کنند، مانند وزیر صاحب محترم داخله در کنار جاده انتظار بکشند تا شانس یاری کند و چند تا ازاین تروریست‌های دیروز و «پیامبران صلح» امروز که از «خود کشی سیاسی» هفته قبل جان سالم بدر آورده‌اند از آنجا بگذرند و ببینیم که آن‌ها چه شکل و شمایلی دارند.
از آن هم گذشته، ایشان با ژست یک استاد دانشگاه، -استاد واقعی نه از آن استادان بیسواد با اسناد ماستری قلابی از ایران، پاکستان و قزاقستان-، ما را درس فلسفه، جامعه‌شناسی و علوم سیاسی را باهم و در یک جمله داد تا جشن پذیرایی ازطالبان کامل شود. وی مارا ملامت نمود که شما خیلی عقب مانده هستید. از « درک درست از تغييرات سياسي در ماحول، تغيير قاعده بازی که از عوامل عمده در دست يابی به فرصت‌های فعلی است» عاجز هستید (برگه ایشان).
در برابر این همه مانور، درس اخلاق و علم سیاست و به خصوص مژده صلح وبرای این‌که در فرهنگ جنگی ۴۰ ساله‌ام تنها نمانم، تصمیم گرفتم که پرچم سفید تسلیم شدن به هوش و زکاوت سیاسی، صداقت و وفاداری به مردم و از خودگذری ارگ‌نشینان را بلند کنم. ولی چه اشتباه بزرگی که قبل از آن رفتم سری به اخبار پایان روز بزنم. در برابر اخبار مهم جهان ( باخت آلمان در جام جهانی به مکزیک و مسابقه تساوی برازیل با تیم کوچک سویس)، چشمم به یک خبر کوچک و بی‌اهمیت افتاد:
طالبان وفادار به آنچه که گفته بودند، امروز در پایان مهلت سه روزه و در حالیکه اشرف غنی آتش‌بس نا محدود اعلام کرده بود، در لغمان، در قندهار، در هلمند، در … دست به عملیات نظامی بزرگ زدند. در گوشه دیگر خواندم که در زمان آتش‌بس پذیرفته شده، در روز عید، بخش رادیکال و افراطی‌تر طالبان در ننگرهار تا توانسته‌اند آدم کشته‌اند.
به خود گفتم بهتر است به حرف‌های ایشان گوش بدهم، مرا چه به فکر کردن. اینکار کار بزرگان ارگ‌نشین است. قاعده بازی را فقط آن‌ها می‌دانند.
از صفحه فيسبوک داكتر كريم پاكزاد

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا