آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

کاهش نیروهای ناتو؛ آیا افغانستان تنها می‌ماند؟

به نظر می‌رسد منافع امریکا و ناتو ایجاب می‌کند آنان در پوشش توافق با طالبان، به مثابه یک پوشش انحرافی برای حفظ حیثیت ابرقدرتی خود، افغانستان را به تدریج ترک و میدان را به دشمنان آن واگذار کنند

افغانستان در آستانه مذاکرات صلح بین‌الافغانی قرار دارد. این خبر خوبی است، اما در کنار آن خبرهای بد نیز همچنان در رسانه‌های همگانی و علیه روان جمعی مردم، جولان می‌دهند؛ از جمله کاهش نیروهای ناتو از ۱۶ هزار به ۱۲ هزار و ادامه ارتباط طالبان با القاعده که از سوی ینس استولتنبرگ دبیر کل ناتو بیان شد و نهایتاً بی‌اثر بودن مبارزه دولت با فساد که نمایندگی سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) از آن خبر داد!

ینس استولتنبرگ دبیر کل ناتو، پس از نشست وزرای دفاع این سازمان به خبرنگاران گفت: «طالبان خشونت‌ها در افغانستان را کاهش نداده و رابطه خود را با القاعده نیز قطع نکرده است.»

این در حالی است که امریکا چیز دیگری می‌گوید. از نظر امریکا که حدوداً سه ماه پیش توافقنامه صلحی با طالبان امضا کرد و قطع ارتباط این گروه با القاعده و سایر جریان‌های تروریستی از تعهدات طالبان در آن توافقنامه است، مدعی قطع ارتباط طالبان با القاعده است؛ تناقضی که مأموریت ناتو برای مبارزه با تروریزم را در افغانستان با مشکل عملیاتی مواجه می‌کند. امریکا و ناتو برای مبارزه با تروریزم وارد افغانستان شدند، اما در حالی که تروریزم به جای نابودی، تقویت شد و با ظهور داعش، تکامل یافت، این نیروها نیز در چرخشی شگفت‌انگیز از مبارزه با تروریزم به آموزش نیروهای امنیتی افغانستان و اکنون به مبارزه با فساد تغییر مأموریت دادند.

تردیدی نیست که نیروهای مسلح افغانستان به آموزش معیاری و حرفه‌ای نیازمند است، اما از این واقعیت نیز نمی‌توان چشم پوشید که ناتو در دو دهه حضور خود در افغانستان، دستاورد آموزشی قابل توجهی نیز نداشته است. مبارزه با فساد اما کار ناتو نیست. ناتو یک سازمان نظامی با راهبردها و سیاست‌گذاری‌های تعریف‌شده در حوزه امور میلیتاریستی شناخته می‌شود. در حالی که فساد در افغانستان، پدیده‌ای اداری و مربوط به سازمان‌های دولتی است. به بیان دیگر، اگرچه فساد اداری، زمینه‌ساز ناامنی‌های مافیایی ـ تروریستی و بسترساز توسعه این اقدامات خشونت‌بار است، اما این اپیدمی، بیش از آن‎‌که وجه نظامی داشته باشد، جنبه اداری و غیرنظامی دارد. بنابراین تغییر مأموریت مجدد ناتو از آموزش نیروهای نظامی افغانستان در قالب نیروهای حمایت قاطع، به نیروی مبارزه‌کننده با فساد، بسیار مبهم و سؤال‌برانگیز است.

از سوی دیگر آقای استولتنبرگ در حالی از مبارزه نیروهای ناتو با فساد در افغانستان سخن گفت که نمایندگی سازمان ملل متحد (یوناما) مبارزه دولت افغانستان با این پدیده را ناکافی خوانده و تصریح کرد آنچه تاکنون در این زمینه (مبارزه با فساد) از سوی دولت افغانستان انجام شده، نتوانسته است تأثیر مثبتی بر زندگی شهروندان افغانستان بگذارد. گو این‌که میان ناتو و سازمان ملل متحد، نوعی هماهنگی برقرار است تا هر اقدامی که از سوی نهادهای بین‌المللی در زمینه کاهش نیرو یا همکاری با افغانستان صورت می‌گیرد، موجه و مبتنی بر مستنداتی باشد که دولت افغانستان مسبب آن بوده است. یعنی اگر ناتو نیروهای خود را از ۱۶ هزار به ۱۲ هزار می‌رساند و دبیرکل این سازمان بر ادامه این روند در تناسب با وضعیت صلح تأکید می‌کند، ریشه در ناتوانی دولت افغانستان در میدان مبارزه با فساد دارد!

این درست است که دولت افغانستان دستاورد درخشان و قابل استنادی در امر مبارزه با فساد نداشته است، اما اگر بخش عمده فساد اداری افغانستان، معلول و محصول دخالت‌ها و خودسری‎‌ها و پاسخگو نبودن‌های نیروها و نهادهای خارجی باشد ـ که هست ـ آیا بازهم همه کاسه‌ها و کوزه‌ها بر سر این دولت باید شکسته شود؟

افزون بر این، پرسش مهم‌تر دیگری که امریکا و ناتو را به چالش می‌کشد این است که اگر افغانستان، به عنوان یک دولت ورشکسته و نوپا و در معرض هزاران تهدید و تخریب داخلی و خارجی، نتوانسته است بر پدیده پلید فساد اداری غلبه کند، نیروهای محترم و مقتدر خارجی عاری از فساد، چقدر توانسته است تروریزم را در افغانستان به زانو درآورد؟

امضای قرارداد صلح با طالبان پس از نوزده سال جنگ با این گروه، چه معنایی دارد جز شکست در مبارزه با تروریزم؟

بنابراین، انتقاد از ناکامی دولت افغانستان در مبارزه با فساد، زمانی عقلانی و قابل قبول است که نیروهای چندملیتی سازمان نظامی نیرومندی به نام ناتو و در رأس آن ایالات متحده امریکا، دستاورد قابل استنادی در مبارزه با تروریزم داشته باشند و از اولین آزمون مأموریت برون‌مرزی خود، موفقانه و سربلند بیرون آمده باشند.

بگذریم از این‌که اعضای ناتو تا هنوز نتوانسته‌اند بر تناقضات درونی خود غلبه کنند و حداقل در مورد ادامه یا قطع ارتباط طالبان با القاعده به توافق برسند.

با توجه به موارد بالا، به نظر می‌رسد منافع امریکا و ناتو ایجاب می‌کند آنان در پوشش توافق با طالبان، به مثابه یک پوشش انحرافی برای حفظ حیثیت ابرقدرتی خود، افغانستان را به تدریج ترک و میدان را به دشمنان آن واگذار کنند. این، یعنی تنها گذاشتن افغانستان؛ تلنگری تکان‌دهنده که برای دولت، تنها یک راه حل باقی می‌گذارد: بازگشت به مردم و اتکا به نیروها، امکانات و ظرفیت‌های بومی کشور در حوزه‌های سیاسی ـ امنیتی برای حفظ خود و دفع شر دشمن.

نویسنده

راحل موسوی- خبرگزاری دید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا