کجای کار میلنگد؟
اطلاعاتی وجود دارد که برخی از مقامات امنیتی کنونی، در زمان حکومت رییس جمهور کرزی در لیست افراد تحت تقیب بودند و در اختطافها و دزدیها نقش داشتند.
در پی افزایش حملات سازمانیافته انتحاری و به ویژه حملات روز دو شنبه در کابل، این پرسش در نزد مردم شکل گرفته است که امنیت کابل چرا اینقدر شکننده است و کدام عوامل باعث برهم خوردن امنیت در پایتخت میشود. امنیت پایتخت وابسته به عواملی است. بخش بزرگی از نقیصه به کمبود اطلاعات استخباراتی بر میگردد. اطلاعات به صورت دقیق جمعآوری نمیشود. اطلاعاتی که بیشتر جمعآوری میشود و به دست میآید، حکایت از انجام یک حمله دارد، اما این اطلاعات به تنهایی به هیچ وجه کمککننده نیست. در این نوع اطلاعات، نه به زمان حمله اشاره میشود و نه مکان مورد نظر حمله مشخص میشود. سرمایهگذاری برای دستیابی به اطلاعات ناقص، یکی از موارد کمکاری در استخبارات کشور است.
چیزی در حدود دو سال پیش، چین اسکنرهای بزرگی را برای بازرسی وسایطی که به شهر کابل وارد میشوند، به حکومت افغانستان کمک کرد. حکومت در آن زمان تنها از این کمک بلاعوض در حد یک خبر تبلیغاتی استقبال کرد، اما تا امروز بنا بر دلایل نامعلوم از نصب این اسکنرهای بزرگ در دروازههای ورودی شهر کابل خبری نیست. حکومت نتوانست این اسکنرها را به دلایل سیاسی و بر اثر مخالفت عواملی که در کارزار انتخاباتی رییس جمهور در کنارش بودند، در دروازههای کابل نصب کند. یکی از دلایلی که مواد انفجاری داخل کابل میشود، کمبود اسکنرها در دروازههای ورودی شهر کابل است. به همین دلیل پولیس و دیگر نیروهای موظف قادر نیستند که مواد انفجاری جاسازی شده در یک واسطه را کشف کنند. این امر تکنالوژی ویژهای میطلبد که برای حکومت قابل دسترس است و میتواند با استفاده از منابعی که در اختیار دارد، روی این مورد سرمایهگذاری جدی کند.
هرچند در ماههای اخیر در برخی از ایستگاههای بازرسی شهر کابل سگهای کشف یا کی- ناینها دیده میشود، اما به نظر نمیرسد که با توجه به شمار زیاد وسایط و ترافیک سنگین شهر، این موجودات نیز قادر باشند که مواد را کشف کنند. چون به دلیل نامبرده فرصت کافی برای دقت در این مورد وجود ندارد.
بحث دیگری که امنیت شهر کابل را آسیبپذیر میسازد، موضوع دخالتهای سیاسی مقامهای حکومت وحدت ملی در تعیین کارمندان امنیتی ولایت کابل است. رییس جمهور و تیمش سعی دارند که با جاگزینی افرادی در بخشهای امنیت این شهر، کنترول امنیتی کابل را در اختیار خود داشته باشند. به همین دلیل در بیشتر پُستهای ادارات امنیتی کابل، افراد بر اساس وفاداریشان به رییس جمهور و حلقه اطراف او تعیین شدهاند، نه بر اساس مهارت، مسلکیبودن، ظرفیت، جسارت و تعهدشان به افغانستان.
برخی از مقامات امنیتی در کنار وفاداریشان به مقامات شورای امنیت، باید با این مقامات همولایتی نیز باشند تا بتوانند اعتماد لازم را به دست آورند. امنیت کابل اکنون در سطح ساحه سبز خلاصه شده است و با اینکه نزدیک به ده درصد مجموع نیروهای امنیتی کشور در شهر کابل مستقرند، بیشتر از نصف این نیروها برای تامین امنیت مقامات توظیفاند، نه برای امنیت شهروندان کابل.
یکی دیگر از عواملی که به ناامنی کمک میکند، این است که مقامات امنیتی در پی کاستیهایشان هرگز مواخذه نشدهاند و مورد بازپرس قرار نگرفتهاند. کسانی که در نهایت پس از بازپرسیها جزا داده میشوند، سربازانیاند که نه غذای کافی برایشان میرسد و نه امکان استفاده از رخصتیها و زمان تفریحشان را در اختیار دارند. اطلاعاتی وجود دارد که برخی از مقامات امنیتی کنونی، در زمان حکومت رییس جمهور کرزی در لیست افراد تحت تقیب بودند و در اختطافها و دزدیها نقش داشتند.
از سویی نیز، جنرالهایی که نه توان حضور در میدان جنگ را دارند و نه هم قابلیت ارایه طرحهای امنیتی را به اساس واقعیتهای موجود، هنوز در بدنه نظام حضور فعال دارند و از سوی حلقاتی نیز به شدت محافظت و حمایت میشوند. تمام دغدغه این مقامات ارشد، استفاده از منابع دولتی است و نه چیز دیگر. سیاستزدهگی سکتور امنیتی، وضعیت را برای مردم به شدت خطرساز ساخته و امید مردم را از این نظام بریده است. اگر یک مقام امنیتی به دلیل ناکارآیی مواخذه و محاکمه شود، این وضعیت میتواند اقتدار نظام امنیتی را برگرداند و به تبع آن، پایتخت را امنیت ببخشد.
فرامرز دولت دولت آبادی