آخرین اخباراسلایدشوافغانستانتحلیل

کودکان ما چه می‌آموزند؛ جنگ یا زندگی؟

بیشتر کودکان جذب‌شده توسط داعش و طالبان به مقاصدی چون؛ جاسوس، جنگجو و انتحار کننده استفاده می‌شوند.



مهم‌ترین و موثرترین دوران زندگی هر انسانی دوران کودکی است. دورانی که در آن شخصیت (Personality) فرد پایه‌ریزی شده و شکل می‌گیرد. امروزه این حقیقت انکارناپذیر به اثبات رسیده است که کودکان در سنین پایین(طفولیت) فقط به توجه و مراقبت جسمانی نیاز ندارند، بلکه این توجه باید همه ابعاد وجودی آن‌ها شامل رشد اجتماعی، عاطفی، شخصیتی و هوشی را در بر گیرد. این ابعاد عوامل تعیین‌کننده و اساسی یک انسان هستند که از دوران کودکی پایه‌گذاری و شکل می‌گیرند. نوزاد انسان در میان سایر موجودات عالم طولانی‌ترین زمان را نیاز دارد که قابلیت‌ها و توانایی‌های خود را پرورش داده و آشکار سازد. در واقع، انسان حدود ۱۸ سال اول زندگی خود را در حال رشد و تکامل در ابعاد مختلف است و این زمان طولانی و با‌ اهمیتی در زندگی انسان است و همچنین نوزاد انسان نسبت به دیگر موجودات بسیار ضعیف‌تر بوده و نیاز به مراقبت بیشتر دارد. (در نظر بگیرید نوزاد یک زرافه یا گوساله یک گاو چگونه وقت به دنیا آمدن روی پای خود می‌ایستد) اما نوزاد آدمی تا مدت زیادی حتی سر خود را نگهداشته نمی‌تواند. این مراقبت در وهله اول توسط پدر و مادر و سپس توسط اطرافیان و پس از آن توسط جامعه صورت می‌گیرد. یکی از مسایل اساسی در پیرامون رواشناسی کودک، رشد است. رشد یک فرایند چند بعدی است. این رشد شامل رشد جسمی، رشد زبانی، رشد عاطفی، رشد شناختی (Cognitive Development)، رشد اجتماعی، رشد اخلاقی و رشد شخصیتی است. فرایند رشد در کودک از خانواده شروع شده و تا به اجتماعی که کودک در آن بزرگ می‌شود، بر می‌گردد و این خانواده و جامعه است که در نهایت شخصیت اصلی کودک را می‌سازند. در گذشته آنچه مایه نگرانی بود، افزایش «کودکان کار» و خشونت علیه کودکان یا کشته شدن آ‌ن‌ها در درگیری‌های میان دولت و مخالفان مسلح دولت بود؛ چنانچه طبق گزارش‌های منتشر شده در چهار ماه اول سال ۲۰۱۷ بیش از ۱۰۰۰ کودک کشته شده و تلفات کودکان در جنگ بیش از ۲۱ درصد بوده است. اما آنچه اکنون مایه نگرانی است، تبدیل شدن همین کودکان معصوم به جنگجوهای وحشی است. طبق گزارش‌های نشر شده در رسانه‌ها داعش با آموزش کودکان به عنوان جنگ‌جوی خود کوشش می‌کند که در عین‌ حال که وحشت را در دل مردم بیاندازند، برای خود نیروهای تازه‌ای دست و پا کند. آن‌ها از کودکان کم سن و سال برای مقاصد تروریستی و تبلیغاتی خود استفاده می‌کنند. همان‌طور که در سوریه این کار را کردند. رقابت بین طالبان و داعش در افغانستان باعث آن شده است که هر دوی این گروه‌ها دنبال نیروهای بیشتری باشند و در این میان کودکان در بیشترین خطر جذب توسط این گروه‌های هراس‌افکن قرار دارند. گروه‌های هراس‌افکن با شست‌وشو دادن فکری این کودکان آن‌ها را جلب خود کرده و برای مقاصد تروریستی خود استفاده می‌کنند. ولادیمیر پوتین در سال ۲۰۱۴ در دیداری با رییس‌جمهور اسبق افغانستان حامد کرزی گفته بود که به باور او داعش در ۲۵ ولایت از ۳۵ ولایت افغانستان وجود دارد. همچنین چندی پیش ضمیر کابلوف، نماینده روسیه در افغانستان نسبت به بی‌اعتنایی دولت افغانستان در قبال گسترش روز افزون داعش در این کشور هشدار داده بود. داعش بیشتر قربانیان کودک خود را از زیر سن ۱۸ انتخاب می‌کند، زیرا در این سن هنوز کودک به توانایی و رشد شناختی کامل از جامعه و خود نرسیده است و به سادگی می‌توان بر ذهنیت او تاثیر ایجاد کرد. بیشتر کودکان جذب شده توسط داعش و طالبان به مقاصدی چون؛ جاسوس، جنگجو و انتحار کننده استفاده می‌شوند. طبق گزارش‌های منتشر شده، گروه‌های هراس‌افکن در نقاطق تحت کنترل شان دو گزینه برای خانواده‌ها می‌گذارند: یکی دادن یک سال از درآمد شان و یا دادن یکی از فرزندان‌شان، که در بیشتر موارد خانواده‌های که از فرزندان زیادی برخوردار هستند، گزینه دوم را انتخاب می‌کنند.
آن‌چه باعث می‌شود کودکان زیادی جذب گروه‌های هراس‌افکن شود؛ نبود اقتصاد لازم در خانواده‌ها و عدم تعلیم و تربیه درست و یک نظام آموزشی کامل و آگاهی‌دهنده است. در تمام طول دوران مکتب امکان دارد دانش‌آموزان ما بتوانند خواندن و نوشتن را یاد بگیرند اما بی‌شک که نمی‌توانند فکر کردن و اندیشیدن را یاد بگیرند و یا حتی یک مقاله کوچک در مورد زندگی خودشان و احساسات خودشان بنویسند یا در یک جمع به راحتی سخن‌رانی کنند. و این کمبود نظام آموزشی ما را نشان می‌دهد و از جهتی دیگر یکی از دلایل اصلی جذب کودکان معصوم توسط گروه‌های هراس‌افکن؛ نبود امنیت در منطقه مذکور است و دولت دست‌رسی کامل در منطقه ندارد و حتی آن را به گروه‌های تروریستی واگذار کرده است.
مهدی سرباز- خبرگزاری دید

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا