گزارش گروه بحران و واقعیتهای جاری در افغانستان
استراتژی جدید ایالات متحده برای افغانستان، نقش قدرت های منطقهای را نیز تا اندازهای نادیده گرفته است. روی همین دلیل، دیپلوماسی منطقهای ایالات متحده بیشتر بر فشار به پاکستان متمرکز بوده است.
گروه بحران بینالمللی که مقر اصلی آن در بلجیم است، در نخستین گزارش سال ۲۰۱۸ خود گفته است که استراتژی ایالات متحده برای افغانستان موجب خواهد شد تا عملیات قوای امریکایی به خصوص حملات هوایی بر ضد گروه طالبان، افزایش یابد.
افغانستان، سالهای متمادی است که در آتش جنگ خونین میسوزد و تا هنوز بهرغم حضور نیروهای خارجی و اتخاذ سیاستهای امریکا از رییس جمهور بوش گرفته تا رییس جمهور اوباما و رییس جمهور ترامپ نتوانسته است یک راهکار که باعث ختم جنگ و استقرار امنیت و ثبات درین کشور گردد به مرحله اجرا گذارند.
گرچند استراتژی جدید دولت رییس جمهور ترامپ با ذکر واقعیتهای موجود در افغانستان، امید واری را در رابطه با ختم جنگ بیشتر نموده است، اما این راهکار که جنبههای مثبت در ارتباط با پاکستان و نقش این کشور در تربیه تروریستان و همچنان گرفتن ابتکار عمل در عملیات تهاجمی بر ضد طالبان و…دارد، خلاگاههایی هم دارد که نمیتوان به کامیابی آن حد اقل در کوتاه مدت امیدوار بود.
بدون شک عملیات تهاجمی برعلیه پایگاههای طالبان امر بسیار مردم پسند است و مردم ما از آن استقبال مینمایند اما این تهاجم نطامی باید همگام باشد با از بینبردن روحیه جنگ و شورشگری، با کمال تاسف چنین راهکار در استراتژی جنگی امریکا در افغانستان، مشاهده نمیگردد و سوگمندانه دولت افغانستان هم درین ارتباط خیلی ضعیف عمل نموده است، آنچه که روحیه جنگ و شورشگری را در بین هواداران طالبان ضعیف میسازد ارایه حکومتداری خوب و پاسخگو است. نیروهاییکه قربانی سردمداران شورش میگردند یا با فقر و محرومیت مضاعف دست و پنجه نرم میکنند و یا اینکه در اثر فساد گسترده در درون دولت افغانستان شکار سردمداران تروریست گردیدهاند. بناءً ازبین بردن انگیزه جنگ دربین چنین مردمی، جز از طریق ارایه خدمات اجتماعی در ابعاد مختلف امکان پذیر نیست.
نکته مهم دیگری که در استراتژی امریکا نادیده گرفته شده است، نقش قدرتهای منطقوی درین پروسه میباشد. این امر باعث میگردد که اجماع منطقوی در رابطه به مبارزه با تروریزم ضعیف گردیده و باعث تشویش همسایههای ما و نیز کشورهای منطقه میگردد و از طرفی به پاکستان این فرصت را میدهد تا با توسل به قدرتهای منطقه، از زیر بار فشار امریکا نجات یافته و همچنان بر سیاستهای دوگانهاش در افغانستان ادامه دهد؛ چنانچه در گزارش بحران نیز روی این مسئله تکیه گردیده است.
در گزارش گروه بینالمللی بحران آمده است که استراتژی جدید ایالات متحده برای افغانستان، نقش قدرت های منطقهای را نیز تا اندازهای نادیده گرفته است. روی همین دلیل، دیپلوماسی منطقهای ایالات متحده بیشتر بر فشار به پاکستان متمرکز بوده است. بنابراین، چنین برخورد موجب خواهد شد تا انگیزه پاکستان مبنی بر حمایت از شورشیان، تغییر نکند.
چنانچه در گزارش گروه بینالمللی بحران آمده است که روش نظامیگرایی واشنگتن و کاهش نقش دیپلوماسی موجب شده است تا کشورهایی چون ایران و روسیه به این باور شوند که ایالات متحده در صدد تامین ثبات افغانستان نیست و با استفاده از روشهای نظامی میخواهد حضور نظامی خود را در افغانستان حفظ کند.
با این وجود، حضور دوامدار قوای امریکا و حمایت دوامدار آن از قوای افغانستان هم باعث تقویت روحیه سربازان افغانستان و مردم میگردد و هم امیدواری را در جهت گرفتن یک راهکار عملی برای نابودی تروریزم و استقرار صلح وثبات، بیشتر میسازد. بدون شک این امر بستگی کامل به داشتن یک راهکار امنیتی پاسخگو و مطابق با منافع ملی از جانب دولت افغانستان دارد که بتواند خلاهای ناشی از نقطههای تشویشآور استراتژی امریکا را پر نموده و با اتخاذ سیاستهای مبتنی بر منافع ملی، اجماع منطقوی را تقویت نماید تا باعث انزوای بیشتر پاکستان و هم چنان تقویت اجماع منطقوی برای مبارزه با تروریزم به خاطر به وجود آوردن ثبات و امنیت در افغانستان، منطقه و جهان گردد.
شريف ناصرزاده