مترجم: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: ترامپ به تازگی کمکهای بشردوستانه را به بازگرداندن تسلیحات امریکایی که در افغانستان به جا مانده است، مشروط کرده است. تصمیم واشنگتن برای عادیسازی روابط با حکومت سرپرست بهطور حتم از نظر سیاسی دشوار خواهد بود و این اقدام احتمالا به معاملهگری متهم خواهد شد.

امروز کنترل طالبان بر افغانستان تقریباً بدون چالش است. به نظر میرسد هیچ نیروی سیاسی یا نظامی نمیتواند حکومت طالبان را در آینده قابل پیشبینی از بین ببرد. در واکنش به سیاستهای حکومت سرپرست طالبان، ایالات متحده و جامعه بینالمللی متحد شدهاند تا از بهرسمیت شناختن دیپلماتیک کامل کابل خودداری کنند. با این حال، تلاشها برای تغییر مسیر طالبان از طریق انکار مشروعیت و تلاش برای منزوی کردن حکومت آنها عملا شکست خورده است. رویکرد کنونی ایالات متحده، با تعامل محدود و متناوبش، چیز زیادی برای گفتن ندارد. با روی کار آمدن دولت جدید در واشنگتن، اکنون زمان مناسبی برای بازنگری رویکرد امریکا و عادیسازی تعامل دیپلماتیک با امارت اسلامی فرا رسیده است. با ایجاد ارتباطات منظم و برقراری روابط با رهبران طالبان، این احتمال وجود دارد که ایالات متحده بتواند نفوذ بیشتری بر این حکومت پیدا کند و آنها را در قبال سیاستهای ناپسندشان بهتر پاسخگو نگه دارد. این رویکرد همچنین امید بیشتری به تحقق اهداف امریکا میدهد، از جمله داشتن افغانستانی که برای تروریستهای جهانی غیرقابلنفوذ باشد، کمتر در معرض نفوذ چین و روسیه قرار گیرد و به حقوق بشر شهروندانش احترام بیشتری بگذارد.
دولت ایالات متحده در تغییر رویکردش در قبال افغانستان باید توجه داشته باشد که جنبش طالبان بیشتر ایدیولوژیک است. در مذاکرات با رهبران جدید افغانستان، مذاکرهکنندگان امریکایی بارها با ناتوانی ظاهری طالبان به شکل معاملهمحور روبهرو شدهاند؛ مسئلهای که اعضای این گروه آن را به منزلهی الزام به سازش بر سر اصول اساسی اسلامی خود میدانند.
مقامات ایالات متحده باید بپذیرند که اصلاحات سیاسی احتمالاً ناشی از فشارهای خارجی نیست، بلکه ناشی از تنظیم مجدد قدرت در بالاترین ردههای رهبری این کشور است. در عین حال، همه شواهد نشان میدهد که جنبش طالبان یکپارچه نیست. در ردههای ارشد آنها، ظاهرا کسانی هستند که ممکن است بیشتر از گفتوگوی باز استقبال کنند و به استدلال عملگرایانهتر تمایل داشته باشند. در حالی که تلاشهای آشکار خارجیها برای ایجاد تفرقه در میان طالبان احتمالاً با شکست مواجه میشود، اما تعامل بیشتر ممکن است فرصتی برای تقویت نقش عناصری در رهبری طالبان فراهم کند؛ عناصری که آماده به چالش کشیدن حلقه درونی سختگیر طالبان هستند. همچنین ممکن است فرصتی برای یادگیری بیشتر در مورد اختلافات در بالاترین سطوح فراهم کند. اما هیچ یک از اینها با دوری جستن از امارت اسلامی محقق نمیشود.
برای بررسی رویکرد متفاوت نسبت به رژیم افغانستان، نقطه شروع مناسب میتواند این باشد که بپذیریم در برخی حوزههای سیاستگذاری، اهداف امریکا با اهداف طالبان همخوانی دارد. مهمترین این حوزهها مبارزه با تروریزم است.
اگرچه واشنگتن حکومت کابل را به حفظ ارتباط با القاعده و سازگاری با سایر سازمانهای تروریستی در افغانستان متهم میکند، اما ایالات متحده و طالبان یک دشمن مشترک به نام داعش خراسان دارد. متاسفانه، اشتراکگذاری اطلاعات و سایر اشکال همکاری بسیار اندک است. نبود اعتماد که مانع همکاری میشود، احتمالاً تا زمانی که افغانستان در انزوا نگه داشته شود، برطرف نخواهد شد. کمکهای بشردوستانه نیز یکی دیگر از حوزههای منافع مشترک است. در این زمینه نیز، بیاعتمادی متقابل به انگیزهها یکی از عواملی است که ارایه کمکهای موثرتر را دشوار میسازد. به گفته چندین سازمان امدادی بزرگ، همکاری با حکومت افغانستان که بهطور بینالمللی بهرسمیت شناخته شده باشد، میتواند به بهبود مدیریت بحران غذا و بهداشت در این کشور کمک کند، زیرا هماهنگی میان ارایهدهندگان کمک را افزایش داده و یک سیستم توزیع بهتر نظارتشده و پاسخگو ایجاد میکند. اگر این بحرانهای دوگانه نادیده گرفته شوند، ممکن است در نهایت به خارج از مرزهای افغانستان گسترش یافته و منطقه وسیعتری را بیثبات کند.
حضور دیپلماتیک دایمی امریکا در کابل همچنین ممکن است بر رفتار طالبان در یکی از حساسترین نقاط اختلاف تاثیر بگذارد: یعنی سیاستهای اجتماعی سختگیرانه امارت اسلامی. جالب اینجاست که یکی از خطوط اصلی اختلاف در میان رهبران طالبان، دیدگاههای متفاوت درباره آموزش زنان و دختران است.
برقراری تعاملات دیپلماتیک منظم ممکن است موضع کسانی را که به مزایای اتخاذ رویکرد نرمتر تاکید میکنند، تقویت کند. چیزی که بهوضوح هویدا است این است که تنها محکومیت خارجی تاکنون بینتیجه بوده و حتی به نظر میرسد مقاومت در برابر اصلاحات را تقویت کرده است. به همین ترتیب، باوجود درخواستهای مکرر جامعه جهانی برای تشکیل یک حکومت سیاسی و قومی فراگیرتر، طالبان اغلب این انتقادات را نادیده گرفته است
با وجود اختلافات با این حکومت، تاکنون هیچ کشوری تصمیم نگرفته است تا بهصورت مادی از دهها گروه مقاومت اصلی که در شمال افغانستان، عمدتاً غیرپشتون، فعالیت میکنند، پشتیبانی کند. دلیل این امر ترس از این است که اگر این گروههای نامتحد موفق به سرنگونی حکومت کابل شوند، نتیجه تقریباً اجتنابناپذیر، رقابت بر سر قدرت شبیه به جنگ داخلی برادرکُشانه سالهای ۱۹۹۲-۱۹۹۶ خواهد بود. کشورهای همسایه نیز مایل نیستند دوباره از طریق نیروهای نیابتی به این منازعات کشیده شوند. با وجود تمام کاستیهایش، افغانستانی که تحت حکومت طالبان باشد، بهطور کلی بهعنوان گزینهای باثباتتر و واقعبینانهتر نسبت به سایر گزینههای موجود در حال حاضر تلقی میشود.
بنابرین، تعداد فزایندهای از کشورها حضور دیپلماتیکش را در افغانستان برقرار کردهاند؛ حضوری که باعث بهرسمیت شناختن کامل سیاسی نشده است. درحالیکه ایالات متحده همچنان خود را تا حد زیادی از افغانستان دور نگه داشته است، بهطوری که از آگست ۲۰۲۱ تاکنون هیچ دیپلمات امریکایی به خاک افغانستان قدم نگذاشته است – این کشور بهشدت به مدار استراتژیک چین، روسیه و ایران کشیده شده است. این دولتها تماسهای دیپلماتیک نزدیک با مقامات طالبان برقرار کرده و روابط اقتصادی دوجانبه را گسترش دادهاند. سایر کشورهای منطقه نیز به همین ترتیب تعاملات خود با افغانستان افزایش دادهاند. علاوه بر تقویت حضور در کابل، پاکستان، ترکیه، قطر و امارات متحده عربی مدیریت سفارتهای افغانستان در کشورهایشان را به طالبان واگذار کردهاند.
بهعنوان شواهدی دیگر از کاهش انزوا، سازمان ملل و اتحادیه اروپا دفاتر دایمی خود را در کابل تاسیس کردهاند و طالبان به چندین نشست بینالمللی دعوت شده است که در آنها با استقبال گرم مواجه شدهاند. رهبران تحریمشده طالبان اجازه سفر از سوی شورای امنیت سازمان ملل دریافت کردهاند و یک هیئت این گروه در کنفرانس دوحه که توسط سازمان ملل در مورد افغانستان در ماه جون گذشته برگزار شد، شرکت کرد. بهطور کلی، مشروعیتبخشی بینالمللی به حکومت طالبان بهشدت به یک واقعیت تبدیل شده است.
تصمیم واشنگتن برای عادیسازی روابط با حکومت طالبان بهطور حتم از نظر سیاسی دشوار خواهد بود. این اقدام احتمالا به معاملهگری متهم خواهد شد. سازمانهای تاثیرگذار زنان در ایالات متحده و بسیاری گروههای دیگر به خاطر سیاستهای طالبان بهطور مداوم خواستار تشدید تحریمها علیه طالبان شدهاند. افزون بر این، انتظار میرود که اداره تازهبهقدرترسیده دونالد ترامپ در مورد هزینههای گزاف تامین مالی کمکهای بشردوستانه امریکا به افغانستان که بهعنوان حمایت از حکومت کابل تلقی میشود، تردید کند.
رییسجمهور ترامپ به تازگی کمکهای بشردوستانه را به بازگرداندن تسلیحات امریکایی که در افغانستان به جا مانده است، مرتبط کرده است. همچنین، مایک والتز، مشاور امنیت ملی او، از روی ناامیدی از ناتوانی طالبان در اتخاذ اقدامات قاطعتر در مبارزه با تروریزم، توصیه کرده است که جامعه اطلاعاتی امریکا نقش فعالتری در مقابله با تهدیدات گروههای تروریستی در خاک افغانستان ایفا کند و حتی احتمال حمایت از یکی از گروههای مقاومت را بررسی کند.
با این حال، اتخاذ رویکرد تهاجمیتر از سوی دولت ترامپ، مانع از در پیش گرفتن مسیر عملیتر در راستای تامین منافع امنیتی امریکا در افغانستان نخواهد شد؛ مسیری که واقعیتهای موجود در این کشور را بهتر منعکس کند. باوجود اینکه نمیتوان انتظار نتایج فوری از حضور دیپلماتیک منظم امریکا در کابل داشت، اما اتخاذ رویکرد جدید در قبال حکومت طالبان این امید را بهوجود میآورد که راههایی برای ایجاد روابط موثر باز شود.
نویسنده: دکتر ماروین جی وینبام، مدیر برنامه مطالعات افغانستان و پاکستان در موسسه خاورمیانه
منبع: موسسه خاورمیانه – MEI