جنگ پاکستان علیه تروریزم؛ واقعی یا نمایش؟
خبرگزاری دید: اگر پاکستان واقعاً به ادعای خود در مورد “عدم پناه دادن به تروریستها” پایبند است، پس چرا یک فرمانده ارشد داعش خراسان از افغانستان تصمیم گرفت که جانش را به خطر بیندازد و در پاکستان پناه بگیرد؟

اسلامآباد بدون شک برای کمک به دستگیری محمد شریفالله، فرمانده مربوط به گروه تروریستی داعش-خراسان که در بمبگذاری مرگبار آگست ۲۰۲۱ در میدانهوایی کابل دست داشت، شایسته قدردانی است؛ حملهی که باعث کشتهشدن نزدیک به ۲۰۰ افغانستانی از جمله ۱۳ سرباز امریکایی شد.
به گفتهٔ شهباز شریف، نخستوزیر پاکستان، شریفالله، فرمانده رده بالای داعش خراسان، در عملیات موفق توسط نیروهای امنیتی پاکستان در منطقه مرزی پاکستان-افغانستان بازداشت شد.”
اگر دستگیری شریفالله که از سوی امریکا تحت تعقیب است، موفقیتی برای اسلامآباد محسوب میشود، پس چرا پاکستان حاضر نیست حافظ سعید، بنیانگذار لشکر طیبه که متهم به طراحی حملات تروریستی ۲۰۰۸ در بمبئی است را که امریکا نیز خواهان او است، تحویل دهد؟ آیا این تناقض، شکست بزرگ برای پاکستان نیست؟
مسئله دیگر این است که شریفالله کیست و از کجا دستگیر شده است؟ نخستوزیر پاکستان اشاره کرده که او یک شهروند افغان است که در “منطقه مرزی پاکستان-افغانستان” دستگیر شده است. هرچند مکان دقیق مشخص نشده، اما واضح است که این فرمانده داعش در یک مخفیگاه داخل خاک پاکستان پنهان شده بود.
اگر پاکستان واقعاً به ادعای خود در مورد “عدم پناه دادن به تروریستها” پایبند است، پس چرا یک فرمانده ارشد داعش خراسان از افغانستان تصمیم گرفت که جانش را به خطر بیندازد و در پاکستان پناه بگیرد؟ آیا ممکن است پاکستان، با آگاهی از اینکه جامعه بینالمللی را میتوان بهراحتی فریب داد، وانمود کرده که از حضور این فرمانده داعش بیاطلاع بوده تا زمانی که سازمان سیا (CIA) آن را تحت فشار قرار داده است؟
پاکستان به اشتباه تصور میکرد که طالبان پس از سالها پناه گرفتن در این کشور، همیشه مدیونش باقی خواهند ماند، اما این اشتباه راهبردی بزرگی بود. در واقع، شاید تنها لطفی که طالبان در قبال این مهماننوازی انجام داد، پذیرایی از جنرال فیض حمید، رییس وقت آیاسآی، با یک چای در هوتل کابل سرینا بود!
به همین دلیل، سازمان اطلاعات پاکستان (ISI) تصمیم گرفت از دشمنی ایدیولوژیک بین طالبان و داعش خراسان استفاده کند و با حمایت از داعش خراسان، نیروی متعادلکنندهای برای منافعش دستوپا کند. شواهد زیادی نیز این مسئله را تایید میکنند.
در نشست جانبی سازمان ملل در ماه مارچ سال گذشته، دکتور نسیم بلوچ، رییس جنبش ملی بلوچ (BNM)، افشا کرد که “اردوگاههای فعال گروه تروریستی داعش با نظارت و حمایت مستقیم ارتش پاکستان در بلوچستان فعالیت دارند.”
یک ماه بعد، مولوی امیرخان متقی، وزیر خارجه طالبان، بدون نام بردن از پاکستان، نیز این کشور را متهم کرد که “مراکز برنامهریزی، آموزش و تأمین مالی” داعش خراسان را فراهم کرده است.
در سپتمبر سال گذشته، ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، ادعا کرد که کابل اطلاعات موثقی دارد که “پس از نابودی داعش خراسان توسط واحدهای ویژه امارت اسلامی [افغانستان]، رهبران و اعضای باقیمانده این گروه، با کمک برخی سازمانهای استخباراتی، به بلوچستان و خیبر پختونخوا منتقل شدهاند، جایی که آنها مراکز آموزشی و اردوگاههایی دارند.”
مجاهد همچنین اظهار داشت که “از این مراکز جدید، داعش خراسان حملاتی را در افغانستان و سایر کشورها انجام میدهد و همچنین رهبران مذهبی، گروههای دینی، فرقهای و سیاسی را در بلوچستان و خیبر پختونخوا هدف قرار میدهد.”
او در ادامه فاش کرد که “تحقیقات نشان داده است که مهاجمان اداره عمومی پیگیری و نظارت [طالبان] از یک کمپ آموزشی داعش خراسان در مستونگ، بلوچستان، به افغانستان آمده بودند.” این اظهارات ادعای رییس جنبش ملی بلوچ را نیز تایید میکند.
رحمتالله نبیل، رییس پیشین اداره امنیت ملی (NDS) افغانستان، معتقد است که “تحرکات اخیر پاکستان نشاندهندهی یک رویکرد دوگانه است” که شامل:
۱. “وارد کردن فشار بر طالبان از طریق اجازه دادن به گسترش تهدید داعش خراسان در داخل مرزهایش – به ویژه در مناطقی مانند ملاکند، باجور و مستونگ در بلوچستان.”
۲. “پاکستان در تلاش است تا به طالبان نشان دهد که اگر خواستههایش برآورده نشود، میتواند افغانستان را بیثبات کند. نکات کلیدی اختلاف شامل مناقشه خط دیورند، اتحادهای منطقهای، و موضع طالبان در قبال هند است.”
علاوه بر این، پاکستان علاقهمند است تا “با برجسته کردن تهدید داعش خراسان در داخل مرزهایش، حمایت آمریکا را جلب کند و خود را بهعنوان شریک ضروری در مبارزه با تروریزم معرفی نماید؛ به این امید که کمکهای نظامی و مالی از واشنگتن دریافت کند – یا حتی احتمال میزبانی مجدد پایگاههای امریکایی را مطرح کند.”
نبیل اطمینان دارد که “راهبرد دیرینهی پاکستان در ایجاد و مدیریت تهدیدهای تروریستی همچنان بدون تغییر باقی مانده است” و “امروز، داعش خراسان تنها مهرهی جدیدی در بازی جیوپولیتیکی اسلامآباد است؛ بازیای که با هدف گسترش نفوذ منطقهای و در عین حال کسب حمایت از غرب طراحی شده است.”
در حالی که برخی ممکن است این تحلیلها را افراطی یا متعصبانه بدانند، اما با توجه به مهارت بینظیر آیاسآی ISI در بازی همزمان با دو طرف، این سناریوها را نمیتوان بهطور کلی رد کرد. و آیا دستگیری یک فرمانده ارشد داعش خراسان در خاک پاکستان، ارزیابی دقیق دونالد ترامپ، رییسجمهور پیشین امریکا، را که در توییت سال نو ۲۰۱۸ خود اظهار داشت که پاکستان “چیزی جز دروغ و فریب به ما نداده است، رهبران ما را احمق فرض کرده و به تروریستهایی که ما شکارشان میکنیم، پناه داده است…” تایید نمیکند؟
از طرفی ام، اگر “پاکستان همیشه نقش مهمی در تلاشهای ضد تروریزم ایفا کرده و مانع ایجاد پناهگاههای امن برای تروریستها و گروههای شبهنظامی شده است،” همانطور که شهباز شریف، نخستوزیر پاکستان، با اطمینان اعلام کرده، پس چرا هنوز هم این کشور محبوبترین مقصد برای تروریستهای معرفیشده توسط شورای امنیت سازمان ملل است؟
بنابراین، در حالی که دستگیری یک فرمانده داعش در پاکستان توسط نیروهای امنیتی (حتی اگر تحت فشار مستقیم واشنگتن انجام شده باشد) قابل تحسین است، اما این رویداد به هیچ وجه نمیتواند نشانه اخلاص راولپندی در جنگ علیه تروریزم باشد.
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
نویسنده: نیلش کنوار
منبع: اوراسیا ریویو – Eurasia Review