آیا رسانههای نوین «شکاف آگاهی» را کاهش داده است؟
پرسش اساسی این است که با به وجود آمدن انترنت و به ویژه شبکههای اجتماعی، در تفاوتهای فکری- اطلاعاتی و یا هم شکاف آگاهی که میان طبقات گوناگون جامعه وجود داشته، تغییر به وجود آمده است یا خیر.
اطلاعات از مهمترین ویژگیهای انسان امروزی به شمار میرود. دموکراسی بر پایه شهروندان آگاه که میتوانند بر سرنوشت سیاسی شان غلبه کنند، متکی است.
اطلاعات از گذشتههای دور در بخشهای گوناگون زندگی آدمها تاثیر و نقش اساسی داشته است، تاجاییکه از آن به عنوان «عنصر اساسی در توان رزمی» (کمالیپور، ۱۳۸۶: ۱۶) یاد شده است.
از طرفی هم، عصر حاضر را «عصر انفجار اطلاعات» خواندهاند، زمانهای که توان و ظرفیتهای اجتماعی و بشری انسان، با درنظرداشت میزان اطلاعات محک زده میشود.
نویسندهای در جایی میگوید، امروزه اطراف ما را تبلیغات گرفته و بیشتر باورهای ما را میسازد و در بسیاری از موارد میتوان ادعا کرد، آنچه را تبلیغات میگوید واقعیت میپنداریم و این در حالی است که واقعیت ممکن است چیزی دیگر باشد. (کیانی، ۱۳۸۰: ۹)
با این همه، در کنار رسانههای پرقدرت دیگر وجود انترنت و از طریق آن شبکههای اجتماعی چون فیسبوک، توییتر، تلگرام، انستاگرام و… توانسته است زندگی آدمهای امروزی را در هرجای جهان تحت تاثیر قرار دهد. در حال حاضر، انترنت در اغلب گوشههای جهان در دسترس عموم قرار دارد.
فرضیهای در ارتباطات مطرح است:« آگاهی مثل دیگر انواع ثروت، در جامعه بهگونهای برابر توزیع نشده است. افرادی که با فقر مالی دست و پنجه نرم میکنند، اغلب از نظر اطلاعاتی هم فقیر هستند. از نظر اطلاعات، دارا و ندار وجود دارد، همانطور که از جهت ثروت مادی، دارا و ندار وجود دارد.» (سورین، ۱۳۸۴: ۳۶۲)
پرسش اساسی این است که با به وجود آمدن انترنت و به ویژه شبکههای اجتماعی، در تفاوتهای فکری- اطلاعاتی و یا هم شکاف آگاهی که میان طبقات گوناگون جامعه وجود داشته، تغییر به وجود آمده است یا خیر؟
هرچند برای ارایه پاسخ به این پرسش مهم، باید تحقیق میدانی و با استفاده از گزارههای علمی کرد، اما در نوشته حاضر، به بخشهایی از مسئله که واضحتر است و در ظرفیت این تحلیل میگنجد، پاسخ داده میشود.
در نخست باید گفت که رسانهها اعم از سنتی، الکترونیک و دیجیتال در رشد فکری و فرهنگی جوامع توسعهیافته و جهان سوم، نقش اساسی داشته است. تاثیر اجتماعی و فرهنگی مطبوعات بر نگرشهای مردم را در زندگی سیاسی، اجتماعی و خانوادگی آنان نمیتوان نادیده گرفت.
اما همین اطلاعات، با سرمایه اقتصادی و فرهنگی انسانها در ارتباط است. «ورنرجی سورین» میگوید:«افراد دارای پایگاه اجتماعی اقتصادی بالاتر، بیشتر از افراد دارای پایگاه اجتماعی-اقتصادی پایینتر احتمال دارد در معرض انواع خاصی از اطلاعات باشند… و اشخاص دارای پایگاه اقتصادی پایینتر، ممکن است اطلاعات مربوط به مسائل عمومی یا اخبار علمی را سازگار با ارزشها یا نگرشهای خود ندانند، یا ممکن است علاقهای به این اطلاعات نداشته باشند.» (سورین، ۱۳۸۴: ۳۶۷)
با این تحلیل، اگر بین سرمایه اقتصادی و منابع اطلاعاتی نوین امروزی ارتباط برقرار کنیم، با اینکه شبکههای اجتماعی در دسترس عموم قرار دارد و سکوی مناسبی برای همه افراد جامعه جهت پیگیری و انباشت اطلاعات به شمار میرود، اما به دلیل نبود توازن در ثروت اقتصادی و وجود دسترسی نابرابر افراد جامعه به شبکههای اجتماعی، هنوز هم شکاف آگاهی میان طبقات مختلف جامعه وجود دارد.
در حال حاضر، دسترسی به تلویزیون و یا روزنامه، بستگی به توانایی اقتصادی و فرهنگی دارد. خرید روزنامه به ظرفیت اقتصادی و خوانش آن به توانمندی فرهنگی ارتباط میگیرد. درست بههمین شکل، دسترسی به شبکههای اجتماعی و در کل انترنت، به توانایی اقتصادی چون خرید بستههای انترنتی، ابزارهای ارتباطی چون کامپیوتر و گوشیهای همراه و فرصت های دیگر ارتباط عمیقی دارد.
هرچند رسانههای دیجیتال باعث شده است که اقشار بزرگ و دورافتاده جهان به بخشهایی از مسائل علمی دسترسی پیدا کنند، اما همین اطلاعات هم گزینش شده و برنامهریزی شده در اختیار شهروندان قرار میگیرد.
در دنیای امروز، منابع دست اول علمی و اطلاعاتی را در سایتهای معتبر باید به صورت آنلاین و با پرداخت پول بهدست آورد. امروزه تحقیقات علمی که از سوی دانشمندان در عرصههای گوناگون صورت میگیرد، در سایتهای بزرگ انترنتی با پرداخت هزینه از طرف کاربران بهدست میآید.
امروزه در این کشور، به دلیل نبود فرهنگ مناسب، شبکههای اجتماعی نهتنها نتوانسته است شکاف آگاهی در این جامعه را کاهش دهد، بلکه نوعی از شکافهای قومی و زبانی را نیز گسترش داده است. درحالیکه میتوان از این فرصتها، در راستای رشد فرهنگی، ایجاد همبستگی و بالابردن ظرفیتهای گوناگون در جامعه استفاده بلندی کرد.
سیدعبدالبصیر مصباح- پژوهشگر ارتباطات- خبرگزاری دید- تهران
منابع:
۱- سورین، ورنر جی و تانکارد. نظریههای ارتباطات، ترجمه علیرضا دهقان. تهران، انتشارات دانشگاه تهران صفحه ۳۶۲
۲- همان اثر، صفحه ۳۶۷
۳- کمالیپ
ور، یحیی. جنگ، رسانهها و تبلیغات، ترجمه عباس کاردان. تهران، موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران صفحه ۱۶
۴- کیانی، افشین. تبلیغات تجاری در انترنت. تهران، اداره تحقیق و توسعه صدا صفحه ۹