از نبود « وحدت ملی » تا شکوه از « تفرقه قومی» در کشور
این همه تاکید روی «وحدت ملی» در افغانستان از سوی بزرگان، واقعاً نشاندهنده نبود وحدت ملی است که می بایست به آن به گونه جدی پرداخته شود.
یادم است که داکتر رمضان بشردوست نماینده مردم کابل در مجلس نمایندگان گفته بود در افغانستان چیزی به نام « ملت » وجود ندارد و در این کشور همه به عنوان « فرد » قابل محاسبه است. چندین دهه است که دولت مردان افغانستان و بزرگان آن در هر مناسبتی که سخنرانی دارند از سیاست تفرقه شکوه سر میکنند و تاکید بر «وحدت ملی» در افغانستان دارند.
روز گذشته یک بار دیگر دولت مردان و سیاسیون افغانستان تاکید برروحیه همدیگر پذیری و وحدت ملی کردند و آن را تنها راه برای ثبات کشور عنوان کردند.
چهارمین سالروز درگذشت مارشال افغانستان با شعار « همدیگر پذیری » در تالار لویه جرگه برگزار شد. بزرگان سیاسی و جهادی کشور به مناسب چهارمین سالروز درگذشت مارشال محمد قسیم فهیم معاون اول ریاست جمهوری پیشین گرد هم جمع شده بودند و تمامی شان در صحبتهای شان نسبت به سیاست تفرقهافکنی در افغانستان هشدار دادند و خواستار وحدت ملی شدند.
ادیب فهیم فرزند ارشد مارشال افغانستان و معاون اول ریاست امنیت ملی همین که پایش پشت مایک رسید، تاکید بر همدیگر پذیری کرد.
عبدالرب رسول سیاف از رهبران جهادی، داکتر عبدالله رییس اجرایی حکومت، حامد کرزی رییس جمهور پیشین کشور، ارغندیوال رییس حزب اسلامی؛ از قوت گرفتن سیاست تفرقهافکنی در کشور ابراز نگرانی کردند و به گونه جمعی مردم را به برابری و برادری دعوت کردند.
داکتر عبدالله رییس اجرایی حکومت، وضعیت کشور را آشفته خواند و تاکید کرد اگر این روند ادامه پیدا کند جبران آن اصلاً ممکن نیست.
در غرب کابل نیز بزرگان سیاسی و جهادی کشور در بیست و سومین سالیاد شهادت عبدالعلی مزاری، خطاب به حکومت گفتند که سیاست نفاق را پایان دهد و برای داشتن یک افغانستان واحد و با ثبات تلاش کند.
محمد محقق معاون دوم ریاست اجرایی و از بزرگان جهاد و مقاومت نیز تفرقه را عامل ویرانی کشور توصیف کرد.
این همه تاکید روی «وحدت ملی» در افغانستان از سوی بزرگان، واقعاً نشاندهنده نبود وحدت ملی است که می بایست به آن به گونه جدی پرداخته شود.
با آن که تاریخ سیاسی افغانستان پر از «تفرقه» است، اما در سالهای پسین حکومت وحدت ملی به رهبری غنی و عبدالله، دهه هفتاد را در ذهن مردم زنده ساخته است و با عملکردهای قومی وسمتی کشور را به سمت بحران سوق داده است.
طی چند دهه اخیر در نتیجه ناتوانی حکومتهای افغانستان، همه چیز رنگ و بوی قومی و زبانی به خود گرفته است. توزیع شناسنامههای برقی قومی شده است، سرود ملی قومی شده است و… .ورزش افغانستان که یک دستارود است، متاسفانه قومی شده است.
بازی «کرکت» به پشتونها ربط پیدا کرده است و مثلاً بازی فوتبال هم به فارسی زبانها.
نبود «وحدت ملی» و چند پارچه شدن مردم، بدون شک فرصتی را برای دشمنان افغانستان فراهم ساخته است و از همین ناحیه هی میکوشند تا به سود خود استفاده کنند.
البته خلق رابطه برادری و برابری در افغانستان با توجه با تاریخ گذشته، امر آسانی نیست اما اگر جدی گرفته شود ممکن خواهد بود.
اکنون تمامی جناحها و عموم مردم افغانستان یک خواست خیلی مشترک دارند که همان «وحدت ملی» است و روی همین نیاز مشترک میتوانند دست به دست هم بدهند و کشور را در مسیر خوشبختی قرار بدهند.
انتظار میرود که مردم و نخبهگان افغانستان اول باید با خود صلح کنند، بعد با طالبان.
اختر سهیل