مردم در انتخابات ماه میزان شرکت نمیکنند، چرا؟
بازسازی باور مردم به انتخابات در این مرحله یک امر حیاتی است، تا بیم حضور کمرنگ و ناچیز مردم در انتخابات را از بین ببرد. برای این کار دولت و نهادهای جامعه مدنی به شمول بزرگان قوم باید به بحث روی اهمیت حضور مردم در انتخابات پرداخته و دولت به پرسشهای عمده مردم پاسخ ارایه کند.
جامعه جهانی، برای نهادینه کردن مولفههای مردمسالاری و از میان برداشتن فرهنگ حکومتداری فیودالی و قبیلهای، ۱۷ سال پیش با به خطر انداختن جان هزاران سربازش وارد افغانستان شد. جامعه جهانی، پول هنگفتی را در این کشور در کنار شاخصهای دیگر به هدف تقویت روند نهادینهسازی مردمسالاری به مصرف رسانیده است. آیا ما به این مهم دست یافتهایم؟ آیا انگیزه برای شرکت در روندهای دمکراتیک به ویژه انتخابات در میان شهروندان افغانستان افزایش یافته است و آیا اعتبار نهادهای دمکراتیک در سطحی است که مردم را به پای صندوقهای رای سوق بدهد؟
مردم تا چه اندازه از اهمیت حضورشان در انتخابات آگاه هستند؟ دانش سیاسی و مدنی شهروندان این کشور در چه سطحی است؟ ممکن است ما به این پرسشها پاسخی نداشته باشیم، ولی این را میدانیم که به حیث یک ملت برای شرکت در انتخابات بعدی آماده نیستیم. دهها پرسش دیگر در اذهان شهروندان وجود دارد که ممکن است پاسخهای تحریفشده و منحرفکننده و یا پاسخهای خودی افکار شهروندان را به سوی ضد مردمسالاری برانگیزد؛ زیرا ما به این پرسشها پاسخ نمیدهیم و شهروندان این پاسخها را به گونه پراگنده و از آدرسهای نامعلوم دریافت میکنند.
رفتن به سوی انتخابات با اتکا بر جو کنونی و نادیدهگرفتن افکار شهروندان افغانستان در حال حاضر، دمکراسی نوپای کشور را در معرض خطر بزرگی قرار میدهد. این خطر، حضور نیافتن شهروندان در صفهای رایدهی در صبح روز هشتم جولای ۲۰۱۸ است. هنگامی که به گفته کمیسیون مستقل انتخابات درهای مراکز رایدهی به روی رای دهندهگان باز خواهد شد.
هدف از این نوشته، قضاوتی بر برایند انتخابات از بعد تخنیکی و سیاسی نیست. اینجا به خطر نبود شفافیت در انتخابات و چالشهای امنیتی پرداخته نشده است. این نوشته، قلب بزرگترین و ارزشمندترین تمثیل دمکراسی را که همانا حضور رای دهنده پای صندوق رایدهی است، بررسی میکند.
نهادینهساختن دمکراسی یک پروسه است. هیچ کشور یکشبه تغییر نپذیرفته است. صد سال پیش از امروز در امریکا تنها مردها از حق رای برخوردار بودند. امروز هم در امریکا همه شهروندان واجد شرایط پای صندوقهای رأی نمیروند. انتخابات در این کشور خالی از اتهامهای فساد نیز نبوده، اما در این کشور تمثیل دمکراسی در نقطه اوج است. رای هر شهروند مصداق سلامت نظامها پنداشته میشود و همه به انتخابات باورمند اند. در تمام دنیا بزرگترین و قویترین نهادهای تقویت و ترویجدهنده دمکراسی، نهادهای انتخاباتی است، دلیل آن این است که نهادینهساختن دمکراسی یک پروسه است و این روند همگام با تغییر نسلها باید برای همیشه ادامه داده شود و مردم امریکا، اهمیت این کار ارزشمند را به خوبی میدانند. این روند در افغانستان اما در حال چرخش نیست. اذهان مردم به جای اطلاعات درست در مورد روندهای دمکراتیک در گرو افواه و تعبیرهای نادرست قرار گرفته است. طی سالیان گذشته دانش سیاسی شهروندان رشد چندانی نداشته، دانش مدنی برای شهروندان به ویژه جوانان آموزش داده نشده و ملت در مورد انتخابات به بحث و گفتوگوی مسئولانه نمیپردازند، همهچیز را با یک جمله خلاصه میکنند: «من رای نمیدهم.» این امر انگیزه را برای شرکت در انتخابات پارلمانی پیش رو سخت صدمه میزند.
انتخابات پارلمانی پیش رو یک مرحله سرنوشتساز برای تقویت ریشههای روند مردمسالاری در کشور است که بر بنیاد آن، مردم نمایندهگان شان را در ۳۴ ولایت انتخاب میکنند. حضور گسترده مردم در این انتخابات تضمینکننده سلامت این روند و انتخاب آگاهانه از طرف مردم، اساس یک پارلمان پاک و مردمی را فراهم میکند. از این رو بلند بردن انگیزه شهروندان برای شرکت در انتخابات و بلند بردن آگاهی آنان در پیوند به نامزدان و چگونهگی انتخاب آگاهانه بسیار ارزشمند است.
انتخابات ریاست جهموری ۵ اپریل ۲۰۱۴ یک مرحله بسیار مهم در خصوص انتقال رهبری سیاسی در این کشور بود که روشنگر ظرفیت این کشور برای رفتن به سوی نهادینهسازی مولفههای دموکراسی تلقی میشد. اما اتهام فساد گسترده، ضعف مدیریتی نهادهای ناظر و برگزارکننده انتخابات، این فرصت را ناپدید کرد و باور مردم به روندهای دمکراتیک را خدشهدار ساخت. بنابراین بازسازی باور مردم به انتخابات در این مرحله یک امر حیاتی است، تا بیم حضور کمرنگ و ناچیز مردم در انتخابات را از بین ببرد. برای این کار دولت و نهادهای جامعه مدنی به شمول بزرگان قوم باید به بحث روی اهمیت حضور مردم در انتخابات پرداخته و دولت به پرسشهای عمده مردم پاسخ ارایه کند. رسانههای جمعی نیز نقش بسیار مهم در شکل دادن افکار عامه در زمینه شرکت و سهمگیری مردم در روندهای دموکراتیک دارند. به کار گرفتن رسانههای جمعی در ایجاد یک گفتمان ملی در پیوند به انتخابات اثرگذارتر از هر وسیله دیگر پنداشته میشود، در انتخاباتهای گذشته رسانههای جمعی به خوبی این نقش را ایفا کردهاند.
بازار گفتوگوهای منفی در مورد انتخابات به حدی داغ است که جایی برای جرقههای مثبت در اذهان مردم مشهود نیست. این جو فرصت را برای طرفهای مخالف دمکراسی در افغانستان و برگزاری یک انتخابات همهشمول آماده کرده تا حضور مردم در انتخابات پارلمانی را به حد اقل برساند. در ضمن بیم به کارگیری رسانههای اجتماعی بر ضد انتخابات بسیار بالا است. خاطرات انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۳ روندهای دموکراتیک را به چالش کشیده است. تاثیر رسانههای اجتماعی – که اغلب از کنترول بیرون است- بر افکار عامه بیشتر از برنامههای اگاهیدهی عامه نهادهای دولتی است، نادیده گرفتن این پدیده، میتواند ضربه سنگینی به اکثریتشمول بودن انتخابات پیش رو وارد کند.
در اخیر، انتخابات زمانی معنا و اعتبار پیدا میکند که حضور شهروندان و حمایت آنان از این روند به حد اکثر برسد. در این مرحله، تغییر در دیدگاههای مردم برای دمکراسی نو پای افغانستان بسیار مهم است. برای این که شهروندان رای شان را در انتخابات آینده به کار برند، باید کار شود.
فرامرز دولت آبادی