نقش ارتباطات و رسانهها در تامین امنیت ملی افغانستان
اتکای صرف به نیروی نظامی دربردارنده نازلترین سطح امنیت ملی است، بلکه هرچه شناخت فرهنگی بهصورت نظاممند آن از جامعه وجود داشته باشد، احتمال تامین امنیت بیشتر است.
تامین امنیت جان مردم یا به اصطلاح عموم، امنیت ملی و اجتماعی از آرزوهای دیرینه بزرگ مردم افغانستان است. دولت افغانستان از سالها تلاش کرده است تا با تقویت حکومتداری خوب، مذاکره با مخالفان مسلح و غیر مسئول و مبارزه با پدیدهی کمرشکن فساد اداری، زمینه تامین امنیت ملی را فراهم کند تا از این طریق بتواند در راستای همبستگی ملی و تشکیل هویت ملی قدم فراتر و عملیتر بردارد.
این مولفهها از عوامل مهم و ضروری در این عرصه بهشمار میرود، اما به نظر میآید این اقدامات لازم است، اما کافی نیست؛ چرا که نظر به تجربههای کشورهای توسعهیافته، توجه به بُعد عوامل فرهنگی کاهش نابسامانیهای اجتماعی نیز دارای اهمیت ویژه است در کنار راهکارهای مهم فرهنگی دیگر، یکی از ابزارهای خیلی تاثیرگذار جهت تقویت بنیانهای امیدبخش اجتماعی، استفاده از وسایل ارتباط جمعی در این راستا است.
موریس جانوویتز، ارتباطات را چنین تعریف میکند: ارتباطات جمعی شامل نهادها و شیوههایی هست که از طریق آنها، گروههای متخصص، وسایل فنی مختلف (مطبوعات، رادیو، سینما، تلویزیون و…) را به منظور انتشار محتوای خاص بین استفادهکنندهگان وسیع، ناهماهنگ و بسیار پراکنده بهکار میاندازند. (محسنیان راد، ۱۳۷۶: ۱۴۳)
دانشمندان علوم ارتباطات، نظریههای گوناگون تاثیر رسانهها بالای افکار عمومی را مطرح کردهاند. نظریه تاثیر قوی یا گلوله، نظریه تاثیر حداقلی، نظریه کاشت و… از جمله دیدگاههای علمیاند که تاثیر رسانهها را در نظر گرفتهاند. با توجه به این باور، میتوان گفت رسانهها درهر صورت چه کم و چه زیاد، تاثیری بالای روند شکلگیری افکار عمومی میگذارند.
یکی از این تاثیرها، نقش برجسته عوامل ارتباطی در راستای تقویت امنیت اجتماعی ملتها است. اما امنیت «در لغت به معنی امن بودن: امنیت داشتن و بیخطر بودن، امن و امان: آرام و خالی از موجبات بیم و هراس» (محمدی، ۱۳۹۰: ۴۹) گفته شده است.
در واقع کشوری از امنیت ملی برخوردار است که ملت آن فارغ از تهدید و تعرض به تمام یا بخشی از جمعیت، دارایی یا خاک خود به سر میبرد. همانطور که دانشکده دفاع ملی کانادا چنین تعریفی از آن دارد:« امنیت شامل فارغ بودن از حمله نظامی یا فشار، آزادی از انهدام داخلی و رهایی از زوال ارزشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است.» (نقیب زاده، ۱۳۸۵: ۱۳۳)
اما اتکای صرف به نیروی نظامی دربردارنده نازلترین سطح امنیت ملی است، بلکه هرچه شناخت فرهنگی بهصورت نظاممند آن از جامعه وجود داشته باشد، احتمال تامین امنیت بیشتر است. بهبیانی، توجه روی نوع تفکر جامعه بنیانهای فرهنگی و ارزشی و عوامل شکلگیری کنش اجتماعی و ارائه راهکارهای علمی در راستای وفاق ملی، مشارکت عمومی و زدودن عوامل تضعیف همسبتگی، میتواند باعث تامین امنیت جان و مال مردم شود. با این وصف، باتوجه به نظریه تاثیر رسانهها، وسایل ارتباطی نقشی برازنده در تقویت این عناصر دارد.
به بیان دقیقتر، همبستگی و وفاق ملی بهعنوان پدیده گستردهتر از یگانگی و همسانی بر اساس قبول ارزشهای مشترک و کاهش اختلافات اجتماعی با استفاده از خرد جمعی و گفتوگو شکل میگیرد، از زمینههای بالقوه خیلی مهم مشارکت عمومی بهشمار میرود. اما این زمینهها زمانی عملی میشوند که از وسایل ارتباطی استفاده مطلوب کرد. «کار رسانهها در حفظ و تحکیم وفاق ملی چه بهلحاظ سختافزاری و چه بهلحاظ نرمافزاری، بالابردن توان انتخاب جامعه، افزایش مشارکت، رقابت و پویایی شهروندان، درونی و نهادینه کردن نظام ارزشی وباورهای اعتقادی و معرفی سازوکارهای حل و فصل تعارضها و چندگانگیهای فرهنگی و اجتماعی است.»( محمدی، ۱۳۹۰: ۵۳)
بنابراین، استفاده مثبت و برنامهریزیشده مطابق به نیازها و خواستهها از وسایل ارتباطی، در راستای تحکیم فرهنگ گفتوگو، تشکیل هویت مشترک، تقویت بنیانهای دموکراسی و ایجاد تساهل و تسامح در جامعه تاحدی میتواند در شکلگیری این عنصر ضروری در افغانستان کمک کند.
سید عبدالبصیر مصباح- استاد دانشگاه بغلان و پژوهشگر ارتباطات
پینوشتها:
محمدی، عبدالرضا شاه.(۱۳۹۰)، بررسی نقش رسانهها در امنیت ملی، مطالعات رسانهای، سال ششم، شماره چهاردهم،
محسنیان راد.(۱۳۷۶)، ارتباط شناسی، تهران: انتشارات سروش
نقیبزاده، احمد.(۱۳۸۵)، درآمدی برجامعه شناسی سیاسی، قم: انتشارات مهر