خلیلزاد؛ «وایسرای» امریکایی به افغانستان بر میگردد
حالا زلمی خلیلزاد آمده است که این بازی برد – برد، اما نهایت پیچیده و دشوار را در یک محیط پرالتهاب رهبری کند.
زلمی خلیلزاد به عرصه سیاست افغانستان بر میگردد. او چهرهای آشناست؛ اما با همه خصوصیتها و تصویرهایی که از یک دهه حضور مستقیم و پررنگ خود در هیئت «وایسرای امریکایی در افغانستان» بر جا گذاشته است، در دوران اول حکومت کرزی، خلیلزاد تقریباً همه کاره بود و کرزی به همین دلیل از او دلی پرخون داشت و سایهاش را تحقیرکننده احساس میکرد؛ در انتخابات ۲۰۱۴ برای رسیدن به ریاست جمهوری کمپاین کرد، اما در آخرین روزها منصرف شد و همراهان خود را به اشرف غنی تحویل داد؛ در پیوند زدنِ خط انتخابات تا بریدن بند نافِ حکومت وحدت ملی نقشی فعال داشت، اما در دوران حکومت وحدت ملی به حاشیه رفت؛ با همه سیاستمداران کهنه اقوام تماسی نزدیک داشت، اما همه را به گونهای سر به سر کرده بود که اتهام پیشبرد سیاست اتنیکی را در ذهن اکثریت این سیاستمداران بر ضد خود کمایی کرد؛ با پاکستان تندترین زبان و موضع را در پیش گرفت و حالا آمده است که تبانی سیاست پاکستان با امریکا را با نقش مستقیم خود عملی سازد.
این در حالی است که جنرال نیکلسون با خوشبینی غافلگیرکنندهای میگوید که صلح افغانستان به یک فرصت بینظیر دست یافته است. آیا قرار است خلیلزاد همان اولین فردی باشد که به عنوان نشانه این فرصت وارد عرصه سیاست افغانستان شود؟
به نظر میرسد پاکستان و امریکا بر سه خواست متقابل به توافق رسیدهاند:
از جانب پاکستان: ۱) اعاده حمایت استخباراتی و مالی «سی آی ای» از «آی اس آی»؛
۲) به رسمیت شناختن الحاق فاتا به واحدهای اداری پاکستان و انتقال فاتا با تمام خصوصیتهای آن از آن سوی خط دیورند به این سوی خط دیورند؛
۳) شامل شدن مهرههای نفوذ پاکستان (طالبان، شبکه حقانی، حزب اسلامی) در نظام سیاسی افغانستان.
از جانب امریکا: ۱) قطع جنگی که طولانیترین جنگ برونمرزی تاریخ امریکا محسوب میشود؛
۲) برگزاری انتخابات به منظور تأمین مشروعیت سیاسی نظام مورد حمایت امریکا در افغانستان؛
۳) قبولی حضور پایگاههای نظامی امریکا در افغانستان.
ظاهراً قبولی این خواستهای متقابل برای هر دو جانب بازی برد – برد است. سه روز آتشبس در عید رمضان در واقع مانور پاکستان بود برای اینکه نشان دهد بر نیروهایی که برچسب گروههای تروریستی و مخالفان مسلح دارند – اعم از طالبان و شبکه حقانی و القاعده و داعش و تمام حلقههای هژدهگانه مورد ادعای شورای امنیت ملی افغانستان – نفوذ بیرقیب دارد و هر وقتی اراده کند که بگوید «باش، پس میباشد»!
حالا زلمی خلیلزاد آمده است که این بازی برد – برد، اما نهایت پیچیده و دشوار را در یک محیط پرالتهاب رهبری کند.
او باید با سران حکومت وحدت ملی، با گروهای مختلف و ذینفوذ سیاسی، با انتخابات پرچالش پارلمانی و ریاست جمهوری، با پاکستان و طالبان و حزب اسلامی، با سناریوی تنش داغ بین امریکا و ایران، با ابتکارات بیباکانه روسیه و چین در رابطه با صلح افغانستان و با عمق بیسابقه شکافها و حفرههای قومی و سیاسی و زبانی در افغانستانی که در حال فروپاشی است، به گونهای برخورد کند که معجزه قرن را همزمان با یک تحول بزرگ و عمیق در منطقه به نام او ثبت تاریخ کند.
منتظر بمانیم تا خلیلزاد وارد کابل شود!
عزيز رويش