حذف بازیگران محلی؛ اشتباه استراتژیک دیگر در روند صلح افغانستان
پذیرش طالبان به عنوان بخشی از دولت، پیامی روشن برای این فرماندهان و چهرههای ضد طالب و حامیان آنها خواهد داشت، پیامی مبنی بر اینکه در افغانستان، گلوله نسبت به رأی مؤثرتر است.
در گذشته، خالد حسینی نویسنده افغان– امریکایی که کابل را چنین توصیف میکند «کابل شبهایی دارد با یک ماه جذاب و روزهای با هزاران خورشید درخشان» درست بود. اما، این روزها پایتخت افغانستان بیشتر شهر «هزار تراژدی در هر کیلومتر مربع» است. اینجا مکان سیاستهای بیرحمانه است، جایی که شهروندان میپرسند چرا آنها قیمت آن ( سیاستهای بیرحمانه) را میپردازند.
بنابراین، دو هفته پیش یک مهمانی نیمه شب نبود که باعث شد مردم به خیابانهای کابل بریزند. برای شهروندان که روز و شب خود را در سایه مرگ و وحشت زندگی میکنند، جمع شدن در یک جمعیت بزرگ میتواند آخرین کار باشد.
در ۱۱ نومبر، این فاجعه مداوم بود که باعث شد ساکنان از خانههای شان خارج شوند. در نیمه شب، ده ها تن از زنان و مردان در اطراف کاخ ریاست جمهوری جمع شده و معترض بودند.
آنها از رییس جمهور محمد اشرف غنی میخواستند تا دستور حملات هوایی را علیه طالبان که به روستاهای آنها در جاغوری، مالستان و و ارزگان خاص – مناطق مرکزی افغانستان – حمله کرده بودند، دهد.
با این حال، در اوج عدم امنیت و ترس مردم از هراسافکنی، دولت ترامپ برنامهای را اعلان کرده است تا به طور مستقیم با طالبان وارد گفت وگوهای صلح شود.
چشمانداز سیاست افغانستان
در فضای سیاست افغانستان، بازیگران متخاصم بسیاری وجود دارد – لیبرال، غیرلیبرال، ملی، منطقهای و بینالمللی – مردم محلی بیدفاع و هراسافکنان وحشی مخالف دولت که از سال ۲۰۰۱ تاکنون سعی دارند این فضا را اشغال کنند. این تعاملات متضاد گروههای مختلف و اغلب ناسازگار و بازیگران سیاسی رقیب، جنگ افغانستان را پیچیدهتر کرده است. هزینه این تعاملات بسیار زیاد بوده است، زیرا از سال ۲۰۰۱ حدود ۱۰۴ هزار نفر؛ از جمله کمتر از ۳۱ هزار غیرنظامی کشته شده است.
در یک طرف این جنگ خونین، ایالات متحده و سایر بازیگران خارجی قرار دارد که در این کشور مداخله کردند و وعده دادند طالبان را شکست داده و صلح میآورند. پس از ۱۷ سال جنگ پرهزینه علیه تروریزم، موضع ایالات متحده به وضوح تغییر کرده است. اکنون به نظر میرسد که ایالات متحده تلاش دارد توپ را در زمین گروه طالبان قرار دهد – همان گروهی که رییس جمهور جورج دبلیو بوش آن را «بدکاران» خواند و وعده سپرد از شر آنها خلاص میشوند.
گفتوگوهای مستقیم صلح با طالبان
تمایل اخیر دولت ترامپ به صحبت مستقیم با طالبان نشاندهنده تغییر در سیاست ایالات متحده است. اگرچه، به نظر نمیرسد که طالبان تقاضای دیگری جز خروج نیروهای خارجی داشته باشد. مذاکرات مستقیم با طالبان، اما در غیاب حکومت افغانستان و سایر بازیگران محلی( همانند فرماندهان، متنفذین و چهرههای حوزه ضد طالبان) مانند اقلیتهای قومی و مذهبی، به دلایل مختلف یک اشتباه استراتژیک دیگر است.
نخست، نبرد در افغانستان بین بسیاری از بازیگران است. این امر به این معنا است که فقط از طریق مذاکرات بین امریکا و طالبان حل نخواهد شد. ۹۲ درصد مردم افغانستان دولت فعلی را بر طالبان ترجیح میدهند. همکاری با طالبان یک چالش جدی است، زیرا این گروه اعلام کرده است که مایل است به طور مستقیم با امریکا صحبت کند، اما به صراحت اعلام کرده که در مذاکرات صلح با دولت افغانستان شرکت نخواهد کرد.
بسیاری بازیگران محلی از طالبان متنفرند. گروه قومی هزاره ادعا میکند که طالبان به دنبال نسلکشی آنها است، در حالی که گروههای قومی تاجیک و ازبک به همان اندازه طالبان را نفی میکنند. برای مذاکرات صلح دوامدار، تمام چهرههای موثر در جنگ افغانستان به شمول اقلیتهای این کشور باید سهیم باشند. غیاب اقلیتها احتمال دارد نفاق قومی را ژرفتر کرده و به طور بالقوه یک جنگ قومی دیگر را آغاز کند.
دوم، شبه نظامیان طالب آشکارا خشم حود را علیه اقلیتها در افغانستان نشان داده است. اخیراً طالبان بالای سه ولسوالی مرکزی جاغوری، ارزگان خاص و مالستان حمله کردند. این سه ولسوالی عمدتاً محل بود و باش اقلیت هزاره است؛ اقلیتی که همواره مورد ظلم و ستم طالبان قرار گرفته است. خصومت طالبان نه تنها با اقلیت قومی هزاره است، بلکه اقلیتهای قومی دیگر نیز از طالبان اظهار تنفر کردهاند. سئوال این است که آیا وارد شدن در مذاکرات صلح با سازمانی که آشکارا علیه اقلیتها است، منجر به صلح دایمی خواهد شد.
در اخیر، بله گفتن به شبه نظامیان طالب در حکومت به اصطلاح لیبرال افغانستان، تنها منجر به نهادینه کردن دایمی ایدئولوژی هراسافکنانه خواهد شد. از طرف دیگر، بازیگران رادیکال مانند فرماندهان سابق هنوز حمایت مردم را حفظ کرده و در افغانستان فعال هستند. پذیرش طالبان به عنوان بخشی از دولت، پیامی روشن برای این فرماندهان و چهرههای ضد طالب و حامیان آنها خواهد داشت، پیامی مبنی بر اینکه در افغانستان، گلوله نسبت به رأی مؤثرتر است.
بازیگران محلی
صلح واقعی تنها وقتی اتفاق خواهد افتاد که طالبان قانون اساسی افغانستان را بپذیرند. اقلیتها و زنان افغانستان همچنان به شدت از طالبان میترسند. به این ترتیب، باز شدن یک محل اعتماد میان همه افراد مرتبط در سطح محلی، تنها زمانی ممکن خواهد بود که طالبان قانون اساسی را به عنوان ضمانت برای رسیدگی به نگرانیهای دیگر اقوام، بپذیرند.
روابط در افغانستان پیچیده است و طالبان تنها بازیگر محلی نیست. بنابراین، اجرای یک رویکرد بالا به پایین در هر تلاش صلح افغانستان، یک اشتباه جدی است.
در عوض، ترکیبی از بالا به پایین (حمایت ایالات متحده) و رویکرد پایین به بالا از طریق ابتکارات سطح محلی باید در کنار هم قرار گیرد. اگر این جنگ طولانی افغانستان امیدی برای حل شدن داشته باشد، ایالات متحده و دولت افغانستان باید بازیگران محلی، از جمله تمام اقلیتهای قومی و مذهبی را در نظر گیرد. دولت افغانستان و بازیگران محلی باید رهبری مذاکرات صلح را به دست گیرند تا حمایت، مشروعیت و اعتماد در سطح محلی کسب شود.
منبع: گلوب پست
برگردان: طاهر مجاب
یادداشت: خبرگزاری دید با برخی دیدگاههای نویسنده مطلب؛ از جمله با مسئله اقلیت و اکثریت موافق نیست و این دیدگاه را برخاسته از برداشت اشتباه نویسنده نسبت به جامعه افغانستان میداند.