آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

بررسی دیدگاه‌های طالبان در باب صلح

سیاست ابهام طالبان در اهدافش نسبت به توافق پسا-صلح، نگرانی‌ها را تشدید می‌کند. این گروه اقدامات اندکی را برای نشان دادن آمادگی‌اش برای یک سازش معنی‌دار، انجام داده است که دلیل آن شاید دقیقاً حفظ انسجام و تقویت موضع‌اش در چانه زنی‌ها باشد

در ۲۹ فبروری سال ۲۰۲۰، ایالات متحده و طالبان توافق‌نامه‌ای را به منظور تسریع گفت‌وگوهای صلح بین این گروه و حکومت افغانستان امضا کردند. مسائل بسیاری، از جمله نگرانی‌ها در مورد تمایل طالبان به مصالحه و حل و فصل سیاسی ختم این جنگ، مذاکرات را به تعویق انداخت.
توافق‌نامه ایالات متحده و طالبان دریچه‌ شکننده‌ای را برای حل و فصل مرگبار‌ترین جنگ جهان گشود. اما برای پیشرفت مذاکرات میان‌افغانی، طالبان باید فراتر از اصول مبهم حاکم گام بردارند و مواضع و گفت‌وگوی مشخصی را در مورد مصالحه، تقسیم قدرت و حکومت‌داری ارائه دهند.
با آغاز مذاکرات صلح در افغانستان، مواضع طالبان درمورد موضوعات مهم که با دولت افغانستان مورد بحث قرار خواهد گرفت، همچنان مبهم یا تعریف نا شده است. این گروه مشورت‌های مقدماتی را انجام داده است، اما برای رسیدن به اجماع روی ایده‌ها و دیدگاه‌ها در مورد آینده افغانستان، مسیری طولانی در پیش دارد. برای موفقیت نهایی مذاکرات، بسیار مهم است که شورشیان چشم‌انداز سیاسی منسجمی را تعیین کنند، روی مواضع خود در جامعه افغانستان بحث را بپذیرند و تمایل به سازش در میز مذاکره نشان دهند. دیدگاه این گروه باید شامل مواضع مشخص در مورد آنچه می‌خواهد تغییر دهد و با چی مکانیزمی باشد. این که چطور از حقوق زنان و اقلیت‌ها محافظت می‌کنند؛ چگونگی بازسازی نیروهای امنیتی افغانستان، به شمول نقش جنگحویان طالبان در صورتی که وجود داشته باشد.
ایالات متحده، سایر کمک‌کنندگان و بازیگران جامعه مدنی افغانستان باید تا آنجا که ممکن است با طالبان مشارکت کنند تا این گروه را در این راستا تشویق و ترغیب کند.
ضرورت فوری برای استقرار مواضع گفت‌وگو و آماده‌سازی حوزه‌های سازش در هر دو طرف وجود دارد. کابل نسبتاً در مورد دیدگاه‌های خود شفاف بوده و می‌توان انتظار داشت که تا حد ممکن وضع موجود را حفظ کند. با این حال، دیدگاه‌های سیاسی طالبان مبهم‌تر است و پیش‌بینی این که آن‌ها در کدام موارد حاضر به سازش هستند یا نیستند نیاز به درجه زیادی از تفسیر بر اساس اطلاعات محدودتری است.
برای درک رویکرد طالبان نسبت به موضوعات کلیدی که در مذاکرات صلح پیش خواهد آمد، مهم است که زمینه‌های عقیدتی و عقلی آن‌ها را بررسی کرد. سه حوزه از اهمیت ویژه برخوردار است: (۱) درک این گروه از نفوذ ایالات متحده بالای حکومت افغانستان، (۲) دیدگاه این گروه در مورد دوره قبلی‌اش در‌ حکومت و چگونگی ارتباط آن با ادعاهای فعلی برای قدرت و (۳) تمایل به ایجاد یک بعد مشخص اما ناتعریف شده برای حکومت‌داری در افغانستان.
این سه حوزه در مذاکرات حیاتی است؛ زیرا به طور مستقیم با معیارهای طالبان برای اعلان پیروزی مرتبط است. اخراج نیروهای خارجی و احیای آنچه که آن‌ها حکومت مشروع اسلامی می‌دانند.
سیاست ابهام طالبان در اهدافش نسبت به توافق پسا-صلح، نگرانی‌ها را تشدید می‌کند. این گروه اقدامات اندکی را برای نشان دادن آمادگی‌اش برای یک سازش معنی‌دار، انجام داده است که دلیل آن شاید دقیقاً حفظ انسجام و تقویت موضع‌اش در چانه زنی‌ها باشد. شاخه سیاسی آن به مخاطبان جهانی قول می‌دهد که دولت آینده افغانستان که آن‌ها نقش رهبری کننده را در آن داشته باشند یک عضو با مسئوليت نظام بین‌الملل خواهد بود. اما در درون، این گروه پرسش‌های زیادی را بی‌پاسخ گذاشته یا به گسترش موضع‌های متشدد اجازه داده است. از سال ۲۰۱۸ بدینسو، نمایندگان این گروه به دیپلمات‌ها اطمینان داده که آن‌ها به دنبال یک حکومت «همه شمول» در افغانستان هستند. اما بعضی از اعضای آن هنوز ادعا می‌کنند که برای احیای امارتی که این گروه در دهه ۱۹۹۰ به گونه انحصاری تأسیس و اداره کرد، می‌جنگند.
با این همه، طالبان برای موفقیت مذاکرات صلح باید توجه خود را روی آنچه می‌خواهند تغییر دهند، متمرکز کنند، نه آنچه مخالف هستند. آن‌ها باید مواضع گفت‌وگوی مشخص و روشن در مورد موضوعات کلیدی داشته باشند و تلاش کنند اعضای خود را قناعت دهند که صلح نیاز به سازش دارد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا