آخرین اخبارافغانستانتحلیلترجمهسیاست

صلح ناآرام

طا-لبان باید به سوی تشکیل دولت فراگیر، پیشرفت قابل ملاحظه‌ای داشته باشند. برخی گروه‌های ضد طا-لبان افغان، جنبش مقاومت ملی را راه‌اندازی کرده‌اند. به نفع طا-لبان است که سایر گروه‌های قومی را با خود همراه کنند تا کشور دوباره وارد جنگ داخلی نشود


۱۰ ماه از خروج ایالات متحده از افغانستان در ماه اگست سال گذشته می‌گذرد. جهان اکنون با طا-لبان افغان به عنوان حاکمان فعلی این کشور تعامل می‌کند. اما هیچ حرکتی برای به رسمیت شناختن طا-لبان به عنوان حاکمان قانونی و مشروع افغانستان وجود ندارد.
حامیان طا-لبان استدلال می‌کنند که اگر جهان می‌تواند حکومت‌هایی را که توسط دیکتاتورها یا پادشاهان اداره می‌شوند، به رسمیت بشناسد، پس چرا حکومت طا-لبان را نمی‌شناسد؟ با توجه به نحوه اداره حکومت طا-لبان در اواخر دهه ۱۹۹۰، جهان ابتدا می‌خواهد ببیند که آیا طا-لبان می‌توانند در سه زمینه حیاتی پیشرفت داشته باشند: تشکیل دولت همه‌شمول، رعایت حقوق زنان به‌ویژه آموزش دختران و اطمینان از عدم استفاده خاک افغانستان از سوی گروه‌های تروریستی.
بحث حقوقی نیز وجود دارد. قطع‌نامه ۱۲۶۷ شورای امنیت سازمان ملل متحد چندین تن از رهبران طا-لبان را تحریم کرده بود. تا زمانی که رهبران طا-لبان از فهرست تحریم‌ها حذف نشود، جهان ممکن تمایلی برای به رسمیت شناختن حکومت طا-لبان نداشته باشد. این امر مشکلی را گوشزد می‌کند. اگر حکومت طا-لبان شکست بخورد یا تضعیف شود، نیروهای تروریستی دوباره در افغانستان جای خواهد گرفت. از سوی دیگر، اگر به آن‌ها انگیزه داده شود، در موقعیت بهتری برای مقابله با گروه‌های تروریستی قرار خواهند گرفت. با این حال، افکار عمومی در ایالات متحده و سایر کشورها نسبت به طا-لبان و ایدیولوژی‌ آن‌ها مخالف است که به احتمال زیاد به دولت‌ها اجازه نمی‌دهد به طا-لبان کمک کنند.
نگران‌کننده‌ترین نتیجه این معضل بدترشدن وضعیت انسانی – که با زلزله اخیر بیشتر شد – و احتمال سقوط اقتصادی است. قیمت‌ها در حال افزایش است. بانک‌ها پول ندارند. بیکاری بیداد می‌کند. نیاز فوری به مواد غذایی و دارو است. حکومت طا-لبان پولی ندارد که به کارمندان ملکی و سربازان بپردازد. خشونت علیه اقلیت‌های قومی و مذهبی شدت یافته است.
برای جلوگیری از فاجعه انسانی و تضمین ثبات، همه ذینفعان – طا-لبان، کشورهای منطقه و جامعه بین‌المللی – باید نقش داشته باشند.
نخست، طا-لبان باید به سوی تشکیل دولت فراگیر، پیشرفت قابل ملاحظه‌ای داشته باشند. برخی گروه‌های ضد طا-لبان افغان، جنبش مقاومت ملی را راه‌اندازی کرده‌اند. به نفع طا-لبان است که سایر گروه‌های قومی را با خود همراه کنند تا کشور دوباره وارد جنگ داخلی نشود. رویکرد طا-لبان در قبال حقوق زنان نیز برای جامعه جهانی نگران کننده است. کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد در اوایل ماه جاری در سخنرانی خود در شورای حقوق بشر سازمان ملل اظهار داشت که افغانستان شاهد «ستم سیستماتیک علیه زنان» است. طا-لبان باید محدودیت‌های شدیدی را که بر مشارکت زنان در زندگی عمومی و سیاسی اعمال می‌شود، بازبینی کنند.
در همین حال، چندین نهاد تروریستی حضور خود را در این کشور دوباره نشان دادند. شاخه خراسان شبه‌نظامی داعش به تازگی حملات تروریستی خشونت‌باری را در مکان‌های عمومی در کابل و دیگر شهرها انجام داده است. این گروه خطری برای تاجیکستان، ازبیکستان و پاکستان است.
وجهه رو به رشد داعش خراسان همچنین نشانه‌هایی را در مورد توانایی طا-لبان در تضمین عدم استفاده‌شدن خاک افغانستان برای انجام حملات تروریستی در خارج از کشور مطرح می‌کند.
تحت نظارت طا-لبان، تحریک طا-لبان پاکستان در شرق افغانستان حضور دارد و از دفاتری برای مذاکره با پاکستان استفاده می‌کنند. برخی خواسته‌هایی که آن‌ها مطرح کرده‌اند، مانند لغو ادغام مناطق قبیله‌ای با خیبر پختونخوا، برای مردم پاکستان قابل قبول نیست، زیرا فراموش نکرده‌اند که تحریک طا-لبان پاکستان با چه بی‌رحمی خون‌ها ریخته‌اند. شهروندان بی ‌گناه کشورشان، از جمله دانش‌آموزان مکتب را هدف قرار دادند.
دسته دوم ذینفعان صلح در افغانستان شامل همسایگان نزدیک می‌شود که از نزدیک با یکدیگر به‌ویژه در زمینه کمک‌های بشردوستانه هماهنگ هستند. با این حال، این کمک کافی نیست. حکومت طالبان برای اداره کشور به حمایت فنی و مالی نیاز دارد و منطقه باید نقش خود را ایفا کند.
سومین ذینفع اصلی ایالات متحده و اروپا است که باید رویکرد اقتصادی فعلی خود را بازبینی کنند، زیرا این امر ممکن این کشور را به جنگ داخلی بازگرداند و به سازمان‌های تروریستی که به دنبال پناه‌گاه‌های امن هستند اجازه ‌دهد به میدان آیند.
نگرانی اصلی پاکستان باید رفاه مردم عادی افغانستان باشد که پس از چهار دهه جنگ مستحق صلح و ثبات هستند. به غیر از کمک‌های بشردوستانه، پاکستان باید فرصت‌های اقتصادی را نیز برای افغان‌ها فراهم کند و تبدیل شدن افغانستان را به مرکز ترانزیتی بین آسیای مرکزی و جنوبی تسهیل کند.

پاکستان نیز باید جهان را تشویق کند که افغان‌ها را تنها نگذارند. رها کردن افغانستان می‌تواند منجر به مهاجرت دسته‌جمعی افغان‌ها به کشورهای همسایه و ایجاد خلاء امنیتی شود که در گذشته توسط گروه‌های تروریستی پر شد. این امر نه تنها بر پاکستان و همسایگانش بلکه بر کل جهان تأثیر منفی خواهد گذاشت.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا