آیا امریکا میتوانست از تراژدی در افغانستان جلوگیری کند؟
سالها پیش، به نتیجهگیری مدیر اطلاعات ملی ایالات متحده در سال ۲۰۰۹ کاملاً ایمان داشتم: «هیچ پیشرفتی در افغانستان بدون کنترول پاکستان بر مناطق مرزیاش امکانپذیر نیست.»
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
از زمانی که دولت بایدن نیروهای امریکایی را از افغانستان خارج کرد، تغییرات زیادی به وجود آمده است. گزارش دیدبان حقوق بشر وضعیت را در این کشور «کابوس حقوق بشر» میخواند.
دیدبان حقوق بشر خاطرنشان میکند که «مقامات طا-لبان محدودیتهای شدیدی بر حقوق زنان و دختران اعمال کردهاند، رسانهها را سرکوب و منتقدان و مخالفان را بهطور خودسرانه بازداشت، شکنجه و اعدام کردهاند.» بیش از ۹۰ درصد افغانها اکنون در ناامنی غذایی قرار دارند.
اما مشکلات فراتر از بحران انسانی است. در این ماه، حمله هواپیمای بدون سرنشین ایالات متحده، ایمنالظواهری رهبر خطرناک القاعده را از بین برد. حضور او در پناهگاه طا-لبان در کابل نگرانیهای دیرینه در مورد پیوندهای پایدار آنها با القاعده را تقویت کرد.
افغانستان همیشه مشکل ساز بود. اما آیا باید این قدر بد میبود؟
من شخصاً مدتی نگران آینده افغانستان و مأموریت ایالات متحده در آنجا بودم. سالها پیش، به نتیجهگیری مدیر اطلاعات ملی ایالات متحده در سال ۲۰۰۹ کاملاً ایمان داشتم: «هیچ پیشرفتی در افغانستان بدون کنترول پاکستان بر مناطق مرزیاش امکانپذیر نیست.»
مأموریت ایالات متحده در افغانستان با چالشهای دلهرهآور زیادی روبرو بود: از نقص در استراتژی ایالات متحده گرفته تا نزاع با سیاستمداران افغان، فساد اداری و سوءمدیریت. با این حال، از نظر تأثیرگذاری، این موارد در مقایسه با کارت برنده طا-لبان کمرنگ شدند. تا زمانی که پاکستان پناهگاه امنی برای رهبران طا-لبان و رابط فراهمآوری مواد و پرسونل برای صفوف آنها باشد، افغانستان صلحآمیز و باثبات بهرغم پیشرفت در سایر عرصهها، ناامیدانه دستنیافتنی خواهد بود.
با این حال، هیچ چیز در سالهای آینده حاکی از آن نبود که دولت ایالات متحده آماده برداشتن گامهای دشوار اما ضروری برای وادار کردن پاکستان برای پایان دادن به این جنایت خونین باشد. من به طور فزایندهای متقاعد شدم که «برد» در افغانستان، همانطور که در ابتدا تعریف شده بود، دستنیافتنی است. در سال ۲۰۱۵ استدلال کردم: «یا در مورد پاکستان جدی باش، یا خارج شو.» در صورتی که «ایالات متحده آماده نباشد تا مانند یک ابرقدرت جهانی عمل کرده و پاکستان را مهار کند، اهداف امریکا دستنیافتنی خواهد بود، و نیروهای امریکایی به قربانیدادن در میدان جنگ دشوار و ناعادلانه ادامه خواهند داد».
از آنجایی که تعهد ایالات متحده به افغانستان به طور چشمگیری کاهش یافت – از۱۰۰ هزار نفر به ۲ هزار و ۵۰۰ نفر – من نسبت به مزایای ماموریت محدود ضد تروریزم (CT) آگاهتر شدم. ماموریت مبارزه با تروریزم در افغانستان نسبتاً بزرگتر و پرهزینهتر از دهها مأموریت ضد تروریزم دیگر است که ایالات متحده در سراسر جهان انجام میدهد، اما به کانون برخی از خطرناکترین گروههای تروریستی جهان نزدیک خواهد بود. با این حال، ایالات متحده باید به طور اساسی اهداف خود را بازتعریف کند و گفتوگوی صریح با دولت افغانستان داشته باشد: «ما نمیتوانیم برای شما دموکراسی بسازیم، و نمیتوانیم از هر قریه در روستاهای افغانستان محافظت کنیم، اما میتوانیم در حالی که تروریستهای جهانی و دشمنان ایالات متحده را هدف قرار میدهیم، از فروپاشی کامل جلوگیری کنیم.
در سال ۲۰۱۹، در حالی که مذاکرات ایالات متحده با طا-لبان در دوحه جریان داشت، من گزارشی را با همکاری چند توصیه اساسی نوشتم: ۱) توافق بد با طا-لبان بدتر از عدم توافق بود. ۲) تصمیم نهایی در مورد خروج کامل نظامی ایالات متحده باید مشروط به توافق صلح بین طا-لبان و دولت افغانستان باشد. ۳) هر گونه خروج نیروهای امریکایی باید به شیوهای مسئولانه انجام شود. و ۴) ایالات متحده. باید دور حضور القاعده خط سرخ بکشد.
ما هیچ توهمی نداشتیم که ماندن در افغانستان خطر و هزینه ندارد. و ما میدانستیم که حمایت عموم در ایالات متحده از ماموریت افغانستان، پس از بیست سال جنگ، کاهش یافته است. چالش در آن زمان این بود که روایتهای سیاسیشده درباره «جنگهای بیپایان» را از بین ببریم و مشخص کنیم که کدام یک از دو مسیر پیشرو – خروج کامل یا حفظ نیروی محدود- ضد تروریزم پرهزینهتر خواهد بود.
هزینههای مرتبط با خروج کامل قطعیتر و به طور بالقوه خطرناکتر به نظر میرسید. ما در مذاکره با حسننیت طا-لبان در دوحه یا عدم اعتماد به تعهد طا-لبان برای قطع روابط با القاعده، تنها نبودیم. در هر صورت، اجماع نسبتاً گستردهای در مورد آنچه که احتمالاً پس از تسلط طا-لبان اتفاق بیفتد وجود داشت: شبکه قدرتمند حقانی که قدرت یافته است. ناکامیهای چشمگیر در زمینه حقوق سیاسی و بشری؛ فروپاشی اقتصادی و بازگشت القاعده.
در واقع، به نظر میرسید که پیشبینیهای خود دولت بایدن تصدیق میکرد که پس از خروج ایالات متحده، طا-لبان بر این کشور مسلط میشوند. آنها به طور قابل ملاحظهای مدت دوام دولت افغانستان را بیش از حد تخمین زدند. (افشای کامل: من هم همین تخمین را زده بودم.)
اگر آیندهنگری میکردیم و اگر این امر به معنای اجتناب از فاجعه میبود، آیا ترجیح داده میشد که یک گروه ۲ هزار و ۵۰۰ نفری سربازان امریکایی در این کشور باقی بماند؟ آیا این از فاجعه جلوگیری میکرد؟
منتقدان معتقدند که فروپاشی سریع دولت افغانستان تأیید کرد که مأموریت ایالات متحده شکست خورده است. آنها همچنین استدلال میکنند که تنها دلیل کاهش شدید تلفات ایالات متحده این بود که طا-لبان معتقد بودند ایالات متحده در حال خروج است و میخواستند این روند را تسریع بخشند. آنها میگویند که اگر ایالات متحده مسیر خود را تغییر میداد، طا-لبان حملات خود را علیه پرسونل امریکایی از سر میگرفتند و تلفات دوباره افزایش مییافت که قابل قبول است. اما بسیار بعید میبود که طا-لبان ظرف چند هفته به کابل لشکرکشی میکردند. و این اطمینان وجود ندارد که تلفات ایالات متحده به میزان قابل توجهی افزایش مییافت. این نیروی هوایی ایالات متحده بود و نه نیروی زمینی که به مدت بیست سال از تصرف مرکز یک ولایت توسط طا-لبان جلوگیری میکرد. کاملاً محتمل است که ایالات متحده میتوانست به تأثیر نامتناسب بر محیط امنیتی ادامه دهد و به عنوان یک عامل افزایشدهنده نیرو عمل کند و قرار گرفتن در معرض حملات ویژه به اهداف با ارزش را محدود سازد.
آیا ماموریت ضدتروریزم محدود اما ماندگار بر« این» ترجیح داده میشود؟ برای مردم افغانستان، به وضوح، پاسخ مثبت است. برای ایالات متحده چطور؟ این امر به احتمال زیاد به اتفاقات بعدی بستگی دارد.
ما در حال درک هزینههای اقتصادی و انسانی وخیم تسلط طا-لبان هستیم. آنچه هنوز مشخص نیست، این است که چگونه بر تروریزم بینالمللی تأثیر خواهد گذاشت. حضور ظواهری در پایتخت زنگ خطر را برای من به صدا در آورد.