شبکههای تروریستی که زیر چتر طالبان به فعالیت میپردازند، منافع مشترک زیادی با گروه طالبان دارند و بدون شک بالای تصمیمهای رهبری آنان نیز اثر میگذارند. اگر طالبان صلح کنند و وارد بدنه قدرت گردند منافع این شبکهها قطع شده و دیگر نمیتوانند به حیات خود ادامه بدهند
دو روز پیش شماری از اعضای هیئت مذاکره کننده دولت جمهوری اسلامی افغانستان برای ادامه گفتوگوهای صلح عازم دوحه شدند. آنچه از فحوای سخنان مقامات دولت افغانستان، رهبران سیاسی و گزارشهای معتبر بینالمللی بر میآید، استوار بر این است که رهبران گروه طالبان به صلح باور نداشتند و اکنون نیز بیباورتر و بیمیلتر از گذشته شدهاند. بارها مقامات دولت افغانستان مانند حمدالله محب مشاور امنیت ملی گفتهاند که گروه طالبان به صلح باور ندارند. سیاسیون کشور نیز مثل محمد محقق، محمد یونس قانونی و برخی دیگر گفتهاند که طالبان به صلح نمیاندیشند.
داکتر عبدالله رییس شورای مصالحه ملی اما سخنی جالب تر گفت، عبدالله در باره روند صلح گفت که امروز در همان جایی ایستادهایم که پیش از آغاز گفتوگوهای صلح ایستاده بودیم. این سخن از زبان کسی است که سکاندار روند صلح به شمار میرود و از سیر و پودینه آن کلاً آگاهی دارد. پیشتر از عبدالله یک گزارش سازمان ملل متحد نیز مستند ساخته که رهبران گروه طالبان به صلح باور ندارند و به گزینه نظامی بیشتر علاقه نشان میدهند.
گزارش سازمان ملل متحد حاکی است که ملا یعقوب مسئول کمیسیون نظامی طالبان و شبکه حقانی به عنوان بازوی عملیاتی این گروه در حوزه ترورهای هدفمند و اجرای حملات انتحاری سازمان یافته اصلاً به صلح باور ندارند و میخواهند که از راه نظامی قضیه افغانستان را حل و فصل کنند.
در گزارش ملل متحد همچنان روی این نکته تاکید شده که گروه طالبان کماکان روابط خویش را با شبکه القاعده حفظ کرده و به نظر نمیرسد که چنین روابطی در آینده خاتمه بیابد.
ملل متحد در این گزارش به مرگ ایمن الظواهری نیز شک کرده و گفته که نمیتوان آن را تایید کرد و افزوده که بین ۸ تا ۱۰ هزار جنگجوی خارجی در صف طالبان حضور دارند و میجنگند.
«صمیمیت بی سابقه» امریکا با این گروه، امضای توافقنامه دوحه، مشروعیت بخشی دفتر سیاسی آنان در قطر از جانب امریکا و متحدانش از یک طرف و خروج زودهنگام و غیر مسئولانه نیروهای امریکایی و ناتو از جانب دیگر، گروه طالبان را به صلح بیباور ساخته و بر گزینه نظامی ترغیب کرد، اما عامل مهمتر به باور نگارنده حضور شبکههای تروریستی بینالمللی در میان طالبان است که مانع تمایل رهبران این گروه به حل و فصل سیاسی میشود.
باری اسامه بن لادن رهبر معدوم القاعده گفته بود که حمله امریکا به افغانستان در واقع بیرون کشیدن گرگ از لانهاش است.
شبکههای تروریستی که زیر چتر طالبان به فعالیت میپردازند، منافع مشترک زیادی با گروه طالبان دارند و بدون شک بالای تصمیمهای رهبری آنان نیز اثر میگذارند. اگر طالبان صلح کنند و وارد بدنه قدرت گردند منافع این شبکهها قطع شده و دیگر نمیتوانند به حیات خود ادامه بدهند.
از جانب دیگر، شبکههای تروریستی فقط در جنگ و ناامنی میتوانند موجودیت خود را تعریف کنند، اگر جنگ نباشد، چنین سازمانهایی بدون مضمون مانده و هستی شان زایل میشود.
با توجه به این مسایل، چرخ روند صلح در گل بند مانده و احتمال رهایی و چرخیدن آن کمرنگ به نظر میرسد.