از لایک تا رای؛ کدام یک عامل پیروزی است؟
همه رایدهندهها به شبکههای اجتماعی دسترسی ندارند و چه بسا این رایدهندههای واقعی و صادق که با یک نامزد تعهد میکنند از این ابزار دور هستند.
در انتخابات امسال، تیپها و دیدگاههای گوناگونی نامزد کرده است. هر نامزد به دلیلی وارد میدان شده است. شماری چون خدمات اجتماعی-فرهنگی انجام دادهاند، میخواهند وکیل شوند. عدهای با داشتن گذشته نیک و برخی هم با افتخار خانوادگی از لحاظ اقتصادی، سیاسی و یا اجتماعی وارد کارزار انتخابات شدهاند. اما از یک لحاظ، نوع تقسیمبندی دیگری را هم میتوان مشاهده کرد: کسانیکه میان مردم رفتهاند و دیدگاههای دیگران را از نزدیک شنیدهاند و شماری که هست و بودشان شبکههای مجازی است و واکنش رایدهندهها را از طریق انترنت و شبکههای اجتماعی دنبال و مشاهده کردهاند.
با این وجود، دو نوع نامزد در این نوشتار مورد بحث قرار میگیرد، نامزدانی که به صورت فیزیکی در جغرافیای رایدهندهها رفته و با آنان تماس دوسویه برقرار کردهاند و نامزدانی که در جغرافیای مجازی با کاربران در تماس بوده و دست به ایجاد ارتباط زدهاند. بدون شک، هردو تیپ به دنبال رفتن به مجلس نمایندگان استند. حال پرسش این است که کدام یکی عامل زمینه بیشتر کامیابی را فراهم میکند.
در پاسخ باید گفت، برای برنده شدن در کشوری چون افغانستان، شهرت و کسب محبوبیت و اعتبار بسیار مهم است. اما آوازه این اعتبار باید در گوش همه رایدهندههای مورد نظر برسد؛ رای دهندههایی که به رسانهها هم کمتر باور دارند و بیشتر حرف بزرگان شان را میشنوند. از لحاظ ارتباطی، تاثیرگذاری رسانهها در چنین جوامع را، تاثیر مرحلهای میگویند. یعنی پیام رسانهای در نخست به بزرگان و فرهیختگان جامعه منتقل میشود و آنان هستند که با این پیام ذهن افراد فرودست را تغییر میدهند. بناءً رسانه تاثیرگذار در چنین جامعهای، رادیو و تلویزیون است و جایگاه شبکههای اجتماعی در مرتبه دوم قرار میگیرد.
فراموش نکنیم که همه رایدهندهها کاربران این شبکهها نیستند، بلکه بخشی از جامعه از این ابزار ارتباطی استفاده میکنند و زمینههای اعتماد کمتری نسبت به آنان وجود دارد. این بیاعتمادی از بیاعتباری کاربران بهدلایل گوناگون ناشی میشود؛ بیاعتباری که میتواند آسیبهایی به امید و جایگاه نامزد انتخاباتی وارد کند. این ایجاد صدمه از چند ناحیه ناشی میشود:
نامزد انتخاباتی نمیداند که از میان کاربرانی که عکسها، برنامهها و پلانهایش را لایک میزنند و بازنشر میکنند، چهکسانی رایدهنده واقعی هستند.
همه رایدهندهها به شبکههای اجتماعی دسترسی ندارند و چه بسا این رایدهندههای واقعی و صادق که با یک نامزد تعهد میکنند از این ابزار دور هستند.
امکان زیاد وجود دارد که بخشی از کاربران افراد مستعار باشند و نوعی از اعتماد کاذب را در درون نامزد ایجاد کنند.
این امکان نیز وجود دارد که برخی از کاربران به دلایل گوناگون شماری را بیجا تشویق کنند و با زمین زدن شان زمینههای موقعیتهای اجتماعی آنان را کوچک کنند.
باتوجه بهاین موارد، باید ذکر کرد که پروسه رایدهی در انتخابات مجلس و شورای ولسوالی، پروسه فیزیکی است. عملاً رایدهندهها در عقب صندوق به صورت فیزیکی رای میدهند و شماری آدمها در خانه ملت به صورت عینی راه مییابند. این فرایند با پروسههای رای دهی از طریق لایک، شیر، کامنت به هنرمندان پوپولیستی، نامزدان جوایز در دنیای مجازی و… تفاوت دارد. بههمین دلیل، نامزدان باید بدانند که فقط با اعتماد کردن بر لایک، عاقبت ناکامی خواهند داشت. چهبسا که خیلیها این اعتماد کاذب را تجربه کرده و میدانند که تاچه حد کاغذی است.
در نتیجه باید گفت یک نامزد واقعی باید میان مردم برود. با جامعه سخن بگوید و خوب و بد جامعه را با چشم سر ببیند. مشکلات و نارساییها را یادداشت کند و برای هرکدام نسخهای جهت حل چالشها به مردمش تقدیم کند. فراموش نکنیم که چنین افرادی به فضای مجازی هم ضرورت دارد، اما نه به آن اندازه که به جای رای، به لایک اعتماد کند.
سید بصیر مصباح، استاد دانشگاه بغلان و پژوهشگر ارتباطات