از گسترش فاشیزم تا سکوت حکومت
پرسش این است که چه عواملی باعث این فرگشت یکباره در نهاد انسان افغانستانی میشود که از دموکراتیکترین کشورها برمیگردند و مبدل به فاشیستترین انسانها میشوند…
فاشیزم در افغانستان پدیده ناشناخته و نو نیست، ولی زمانی که این ایدئولوژی تنپوش مدرنیته را میپوشد، به شدت خطرناک شده و در راستای منافع کوچک قومی و زبانی در میآید.
فاشیزم مذهبی، قومی و زبانی از مسایلی است که مردم افغانستان به ویژه قومیتهای هزاره و ازبیک، زبان فارسی و مذهب جعفری با آن به خوبی آشنا هستند و تا مغز استخوان احساسش کردهاند.
اگر از کارنامههای شاهان گذشته این جغرافیا تا انقلاب هفتم ثور بگذریم، به انواع مدرن فاشیزم در افغانستان سروکار پیدا میکنیم که تا امروز ادامه داشته و همچنان به مثابه آتش زیر خاکستر نفس میکشد.
تازهترین مورد از فورانهای فاشیستی در کشور، سخنان بهاره جلالی، دختر علی احمد جلالی سفیر افغانستان در آلمان است.
این خانم غربدیده و به اصطلاح بزرگ شده در جوامع دموکراتیک آنسوی عالم وقتی به مام میهن بر میگردد، در هئیت «هاشم خانِ» مونث ظاهر شده و یکباره یک قوم شریف افغانستان را متهم به «جاسوسی» میکند.
بانو جلالی در توئیترش نوشته است که هزارهها خاین و جاسوس هستند و باید به مغولستان بروند، چرا که این سرزمین آبایی جلالیها و امثال ایشان است.
پرسش این است که چه عواملی باعث این فرگشت یکباره در نهاد انسان افغانستانی میشود که از دموکراتیکترین کشورها برمیگردند و مبدل به فاشیستترین انسانها میشوند.
بهاره جلالی، نمونه کوچک این نوع نگرش در افغانستان است که از دیرزمانی وجود داشته، در یک برهه زمانی کمرنگ شده و اکنون دوباره نمود پیدا کرده است.
مسایلی همانند از دست رفتن هژمونی قبیله، تقسیم منابع اقتصادی و فرصتهای کاری، توقف و پیدا شدن مانع در برابر گسترش هویت جعلی بر کلیت جامعه نامتجانس کشور و دلایل خرد و بزرگ دیگر باعث شده که عِرق فاشیزم قومی فوران کرده و محیط بر تمام حلقات قومی مدرن و سنتی شود.
چند سال پیش داکتر انوارالحق احدی، رییس حزب «افغانملت» در مقالهای سقوط نجیب را سقوط اقتدار پشتونها تفسیر کرده و تحریک طالبان را برخاسته از چیره شدن «اقلیتها» بر سرنوشت مملکت خوانده بود.
فاطمه گیلانی، خانم آقای احدی هم در یک مصاحبه در مورد رسمیت یافتن مذهب جعفری گفته بود که هرگاه مذهب حنفی در ایران رسمی شود، آنگاه رسمیت مذهب جعفری در افغانستان معقول خواهد بود.
حال از موضعگیریها و برخوردهای خصمانه در برابر زبان فارسی میگذریم که به قول فردوسی:« یک داستانست پر آب چشم» و همهروزه به صورت فردی، جمعی و سیستماتیک جریان دارد.
اکنون با توجه به مسایل مطرح شده، دیده میشود که فاشیزم هیچ ربطی به نوع پوشش کسی ندارد و این حاکمیت سیاسی و اقتدار قومی است که آن را تعریف میکند.
پیش از حرفهای بهاره جلالی یک کارمند اداره امور در راهنمای قومی که تهیه کرده بود، به اقوام و هویتهای غیرپشتون تاخته و از مقامهای بالاتر خواسته بود که ازبیک و هزاره و تاجیک را در این اداره راه ندهند.
با توجه به پیشآمدهای این چنینی در چند هفته اخیر و عدم پیگرد قانونی این افراد از سوی حکومت، میتوان به این نتیجه رسید که حلقه خاص قدرت در ارگ به سویی روان است که خواهی نخواهی منجر به تحجر قومی و فوران عرق فاشیزم میشود.
بر بنیاد قانون اساسی کشور، هیچ شهروند بر شهروند دیگر افغانستان برتری ندارد و تمام باشندگان این سرزمین اعم از زن و مرد در پیشگاه قانون از حقوق مساوی برخودار هستند. پس حرکتهای این چنینی جرم بوده و عاملان آن باید مورد پیگرد قرار بگیرند، محاکمه شوند و سزای خود را ببینند.
اگر وضع به همین گونه ادامه یابد و منسوبان به یک قوم که خود را وارث ازلی و ابدی این سرزمین میدانند، بر اقوام دیگر و هویتهای جدا از هویت خودشان بتازند، دیری نخواهد گذشته که جنگ قومی و فرقهای گُر گرفته و نظام کنونی با تمام ارزشهایش به زبالهدان تاریخ خواهد پیوست. کما اینکه جنگهای داخلی دهه هفتاد هم بر سر همین موضوع برتری جوییهای قومی و تقسیم ناعادلانه امکانات، فعلیت یافت.
ظاهر شکوهمند – خبرگزاری دید