اظهارات اخیر تهینج؛ تفی که سربالا پرتاب شد!
رابطه میان حکومت مرکزی و بلخ به گونه نورمال در جریان بود و آقای نور نیز در بلخ ولایت میکرد، اما او خلاف تمام این موارد و برای عیاری، به ترکیه رفت و برای آوردن جنرال دوستم از تبعید تلاش کرد. اما جنرال دوستم به محض رسیدن به کابل، دوباره در تاریکی شلیک کرده و به دامن حکومت پناهنده شد
اخیراً بشیراحمد تهینج سخنگوی جنرال دوستم با نشر ویدئویی اظهاراتی را علیه عطامحمد نور ابراز کرد. اظهارات آقای تهینج را میتوان در سه بخش دسته بندی کرده و بررسی کرد که صحت و سقم آن چیست و چرا باید به آن پرداخته شود.
همن جا عرض شود که نگارنده، نه وکیل مدافع عطامحمد نور است، نه عضویت جمعیت اسلامی را دارد و نه حتا از نگاه فکری و سیاسی سنخیتی با آقای نور دارد.
اظهارات بشیر احمد تهینج را میتوان در سه بخش دسته بندی کرد: ۱)اظهارات معمول سیاسی۲) انتقادات۳) افتراهای سیاسی.
اظهارات سیاسی خواه از جانب یک سیاست مدار مطرح باشد، خواه از سوی سخنگوی آن سیاستمدار(در این جا تهینج به عنوان سخنگوی جنرال دوستم سوژه بحث است) روش معمول در سیاست است و میتوان به حساب پوپولیزم گذاشت.
انتقادات سیاسی هم در نوع خود در تمام دنیا رایج است و اگر به انتقاد سازنده بسنده شود، نه تنها ناپسند و نکوهیده نیست، بل در جای خود سازنده و بهبودی آور است. عطامحمد نور هم نه پیامبر است و نه معصوم. بدون شک لغزشهای سیاسی دارد و نقد آن میتواند در بهبود سطح و فضای سیاسی کشور سازنده باشد.
اما آنچه مورد بحث است و باید تحلیل شود، افتراهایی است که از آدرس تهینج به نیابت از جنرال دوستم به آدرس عطامحمد نور روانه شده است.
در این افتراهات، آقای تهینج عطامحمد نور را به «عهدشکنی»، «عدم داشتن ثبات سیاسی»، «عدم داشتن رفاقت» و «عدم حرمت گذاری به حق نمک یا نمک نانشناسی» متهم میکند.
اما این جا نیاز است که چند مورد از گذشتههای دو سه دهه قبل بررسی شود تا روشن گردد که کی به کجا شلیک میکند و عهد شکن کیست و «سیه روی شود هر که در او غش باشد».
جنرال دوستم پرورش یافته دهه شصت خورشیدی و حکام نظام کمونستی کشور در برابر مجاهدین است. او با تشکیل فرقه ۵۳ قومی و با حمایتهای گسترده حزب دموکراتیک و ارتش سرخ به قدرتی تهاجمی مبدل شده و علیه مجاهدین استعمال میشد. جنرال دوستم با این فرقه به نقاط مختلف کشور گسیل شده و لقب گلم جم(گلیم جمع) را کمایی کرد.
دهه هفتاد:
دقیقاً در اوایل دهه هفتاد خورشیدی، جنرال دوستم با داکتر نجیب عهد شکست و علیه او کودتا نمود. در سال ۱۳۷۱ خورشیدی با کودتای جنرال دوستم شمال سقوط کرد.
در همین سال ۱۳۷۱ جنرال دوستم با احمد شاه مسعود و جمعیت اسلامی ایتلاف کرده و وارد کابل شد. او در کنار جمعیت اسلامی بود تا این که از سوی گلبدین حکمتیار اغوا شده و به شورای هماهنگی پیوست. شورای هماهنگی از سه جهت علیه دولت اسلامی شورش مسلحانه را آغاز کرده و کابل را با خاک یکسان نمود.
در شمال نیز قوتهای جنرال دوستم جنگ تمام عیاری را علیه دولت اسلامی راهاندازی نموده و جنگ خونینی را در شهر مزارشریف رقم زد. در این جنگ که نیروهای جنرال دوستم مسلط شدند، دهها خانه و دکان و سرای به بهانههای مختلف چور و چپاول شد.
شورش جنرال دوستم و دو جناح دیگر شورای هماهنگی در کابل علیه دولت اسلامی، سبب ظهور گروهی به نام طالبان، تضعیف دولت اسلامی و از هم پاشیدن شیرازه نظام در کشور شده و نزدیک به ۳ دهه است که ملت افغانستان تاوان آن را میپردازند.
پس از سقوط کابل و مزارشریف به دست نیروهای طالبان، جنرال دوستم به ترکیه فرار کرد، ولی توسط احمد شاه مسعود دوباره به افغانستان آورده شده و فعال نگه داشته شد.
سرانجام با سقوط رژیم طالبانی، فصل جدیدی در سطح کشور رقم خورد. در آغازین روزهای نظام جدید نیز باری، قوتهای جنرال دوستم به عادت گذشته تهاجمی را علیه شهر مزارشریف از سمت غرب آغاز کردند، ولی این بار اوضاع متفاوت از دهه هفتاد بود.
انتخاباتهای گذشته:
در انتخاباتهای سال ۲۰۰۹ میلادی، ۲۰۱۴ و ۲۰۱۹ که در اولی جنرال دوستم با کرزی رفت، در دومی با داکتر اشرف غنی بود و در سومی هم با داکتر عبدالله رفت، تهینج حرفهایی علیه عطامحمد نور ایراد کرده است. آقای تهینج طوری صحبت میکند که انگار مسئول تمام بازیهای اشتباه جنرال دوستم و ناکامیهای سیاسی او عطامحمد نور است، ولی در این جا چند موضوع یاد کردنی است:
تا جایی که نویسنده در جریان است، در انتخابات ۲۰۱۴ جنرال دوستم میگفت که باید معاون اول باشد، عطامحممد نور برایش گفته بود که معاونیت اول را به تو نمیدهند، اگر هم بدهند صلاحیت آن را به تو نمیدهند. بعد جنرال دوستم در ساعت ۴ بامداد و قبل از نماز صبح در مزارشریف خانه آقای نور رفته است. عطامحمد نور وزارت ارشد را برای خودش و یکی از وزراتهای کلیدی را به برادران ترکتبار پیشنهاد کرده است، ولی جنرال دوستم بدون در نظر داشت تمام تعهدات قبلی با جناب اشرف غنی رفت. در انتخابات ۲۰۰۹ میلادی، قرار بود معاونیت اول کاندیدای جمعیت اسلامی برای جنرال دوستم داده شود، تا آخرین ساعات هم همه چیز خوب پیش رفت، ولی در هنگام ثبت نام از یک کشور خارجی تماسی برای جنرال دوستم میرسد و همه چیز تغییر میکند. در آن دوره سرانجام جنرال دوستم از حامد کرزی حمایت کرد.
و اما در مورد مواجهه آقای نور با برادران ترک تبار، تا جایی که بنده اطلاع دارم، فرمانده محافظان عطامحمد نور از دوره جهاد تا یکی دو سال پیش یکی از برادران ترک تبار ما بود(اکنون فوت کرده است) رابطه زمانی خیلی عمیق و برادرانه است که کسی مسئولیت حفظ جانش را به طرف مقابل میسپارد و تا اعتماد و احترام کافی وجود نداشته باشد، در نزدیک ترین حلقه محافظتی از تباری دیگر قرار نمیگیرد.
تندیس امیر علی شیر نوایی در شمال شرق روضه مبارک، جاده مخدوم قلی فراغی در شمال روضه مبارک، نامگذاری پارکهای صنعتی جدید مزارشریف به نام امیر علیشیر نوایی نیز از کارنامههای آقای نور در زمانی است که والی بلخ بود.
سرانجام هم، این عطامحمد نور بود که به رغم والی اشرف غنی بود، به ترکیه رفت، علیه حکومت ایتلاف تشکیل داد و جنرال دوستم را به کابل آورد. رابطه میان حکومت مرکزی و بلخ به گونه نورمال در جریان بود و آقای نور نیز در بلخ ولایت میکرد، اما او خلاف تمام این موارد، به ترکیه رفت و برای آوردن جنرال دوستم از تبعید تلاش کرد. اما جنرال دوستم به محض رسیدن به کابل، دوباره در تاریکی شلیک کرده و به دامن حکومت پناهنده شد، در حالی که جمعیت اسلامی با تمام وزن سیاسی و اجتماعی دارد که از او حمایت نموده بود.
عطامحمد نور مطابق تعهدی که در ایتلاف نجات داشت، با استاد محقق یک جا تیمی انتخاباتی تشکیل داد، ولی در این تیم جنرال دوستم حاضر نشد و سبب فروپاشی ایتلاف نجات گشت.
با توجه به این موارد، به آقای تهینج توصیه میشود که پیش از «بی خریطه فیر کردن» باری بیندیشد و سخن سنجیده گوید یا خموش باشد بهتر است.
قدما در این معنی چه نیکو فرمودهاند:
«تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد».