اظهارات تازه نبیل در باره تقلبات انتخاباتی سال ۲۰۱۴
زمانی که وزیر بلند رتبه دولت که عضو مجلس شورای امنیت هم بود ماشین چاپ کارت انتخاباتی را به ساحه سبز که در آنجا کارمندان امنیت هیچگونه دسترسی ندارند انتقال دهد …..
انسانها در حالی زندگی میکنند که همه روزه چه در سطح کوچک فامیل و چه هم در سطوح کلان کشور و کشور داری، برای روز آینده خود برنامهریزی مینمایند و تلاش میورزند تا روز آینده شان بهتر از روز ماقبل شان باشد.
تاریخ، مطالعه و بررسی گذشته است تا که خوبیها، ناهنجاریها و مشقتهای دیروز را بدانیم و در پرتو روشنی آن بتوانیم در رفع دشواریهای کنونی سرگیجه نشویم و در پیشبینی آرزوها و خواستههایی که در آینده به آن میپردازیم دچار مشقت و سردرگمی نگردیم و یا به عباره دیگر تاریخ میخوانیم تا نگران و دستپاچه از تکرار واقعات دلخراشی که در گذشته اتفاق افتاده است، نشویم.
همیشه میشنویم که ما افغانها از گذشته کمتر پند میگیریم و شوربختانه ما افغانها با وجود داشتن فراز و نشیب و کوچه بُنبستهای خونین و سیاهچالهای ویرانگر، اکثراً به بخشهای مطلوب و مورد پسند تاریخ ما پافشاری میکنیم و همیشه از افتخارات آن یاد مینماییم و نمیپسندیم تا از ناکامیها و شکستهای خود نام ببریم و جهت پند دهی به نسلهای آینده با وجود تلخیهایش ولی همچون سرمایه آنرا انتقال دهیم؟ چرا جرئت بیان حقایق تلخ و شیرین را با امانت داری کامل به نسلهای بعدی مان نداشته باشیم، تا حد اقل آنها بتوانند در رابطه به قضایای مهم و سرنوست ساز کشوری که بدون تردید با زندگی شخصی هر هموطن ما گره خورده است، قضاوت بهتر و تصامیم عاقلانه تر داشته باشند. ما بیان حقایق تاریخی را نباید به دید دشمنی با این و آن یا به اصطلاح «اودر زادگی» ببینیم. بیان حقایق امانتِ نسلهای بعدی نزد نسل امروزی است و اگر نتوانستیم زندگی و آینده بهتری را تحویل نسلهای بعدی نماییم، حد اقل با کمال صداقت و امانت داری باید دلایل ناکامیها و سردرگمیهای چندین نسل پنج دهه اخیر و یا هم ما قبل آن را بدور از تشعشعات قومی، تباری، زبانی، مذهبی و فکری به آنها انتقال دهیم، تا باشد نسلهای بعدی بتوانند در روشنی آن زندگی بهتری را برای خود و هم نسلان خود رقم زنند.
من معمولاً به جواب منتقدین مطالب نشر شدهام نمیپردازم و انتقاد معقول را حق شان میدانم؛ مگر اینکه به وضاحت بیشتر ضرورت محسوس گردد.
بار بار دیدهام که ذهن یکتعداد از هموطنان ما را مسئله انتخابات ۲۰۱۴ و تقلبهای گسترده در آن پروسه که بیشترین آنها از هواخواهان تیم «ثبات و همگرایی» هستند، میآزارد و گویا اینکه امنیت ملی چرا خواسته یا ناخواسته از آن فاجعه جلوگیری نکرد. در اینجا به طور فشرده میخواهم به آنعده از هموطنان ما که ذهن شان در این رابطه زیر فشار قرار دارد وضاحتهایی داشته باشم تا باشد خاطر شان اندکی آسوده گردد. در این نوشته فقط به انتقادهای راجع شده به ارگان امنیت ملی که در آن زمان من متصدی آن بودم با در نظر داشت طویل شدن این نوشته به طور کوتاه میپردازم:
یکم: در زمان انتخابات ۲۰۱۴ میلادی ریاست عمومی امنیت ملی خوشبختانه در گرداب مسایل قومی وتباری فرو نرفته بود و تعریف دشمن برایشان بسیار واضح بود که در روشنی آن اینجانب را چهار معاون با صلاحیت در راستای کاری ارگان منحیث یک تیم همنظر همراهی میکردند که عبارت بودند از: ۱- جنرال صاحب حسام الدین معاون اول امنیت ملی؛ ۲- آقای مسعود اندرابی معاون اوپراتیفی که امورات تمام ادارات اوپراتیفی را به پیش میبردند؛ ۳- داکتر یاسین ضیا معاون ولایتی که پیشبرد تمام امور ولایتی مسئولیت شان بود؛ ۴- یکی از جنرالان کار کشته و شخصیت فرهنگی کشور جنرال صاحب حسین فخری معاونیت تامیناتی را به پیش میبردند. در ضمن در زمان انتخابات جنرال بسم الله خان محمدی وزیر دفاع، آقای عمر داودزی وزیر داخله و داکتر گلستان هم معاون شهری امنیت کابل بودند؛ اگر به این دوستان مراجعه نمایید شاید از سنگینی این مسئله روی ذهن تان کاسته شود.
دوم: اگر با آنهم قناعت تان فراهم نگردید، لطفاً وقت بکشید و بحث انتخابات سال ۲۰۱۴ را در دو کتاب معتبر «سیاست افغانستان، روایتی از درون» نوشته داکتر صاحب سپنتا مشاور امنیت ملی آنزمان و از طرفداران تیم «ثبات و همگرایی» در زمان انتخابات بودند و همچنان به کتاب معروف «Directorate-S» نوشته آقای استیو کول «Steve Coll» ژورنالیست مشهور ایالات متحده امریکا مراجعه فرمایند.
سوم: اگر دومورد فوق باز هم نتوانست قناعت منتقدین را در مورد بیطرفی ریاست امنیت ملی در انتخابات متذکره قناعت بدهد، پس لطف نموده قانون انتخابات آنزمان و لایحه وظایف ریاست عمومی امنیت ملی را مطالعه نمایند؛ در قانون انتخابات واضح تاکید گردیده است که هیچ ارگان دولتی نمیتواند در امور کمیسیون مستقل انتخابات مداخله نماید و در ضمن وظیفهٔ ریاست عمومی امنیت ملی منحیث یک ارگان کشفی جمعآوری اطلاعات است که ریاست امنیت ملی آن زمان با کمال امانت داری و بیطرفی تمامی اطلاعات مربوط به تقلبهای انتخاباتی هر دو تیم انتخاباتی را از همان آوان دریافت و بعد از اخذ حکم محکمه مستند سازی و به مراجع زیربط همچون رییس جمهور وقت، معاونین رییس جمهور که اعضای مجلس شورای امنیت بودند، مجلس/دفتر شورای امنیت ملی وقت و شخص رییس کمیسیون مستقل انتخابات و دفتر مربوطه یوناما و دیگر طرف های زیربط گرارش داده است و در بعضی موارد در محدوده و صلاحیتهای کاری شان اجراآت نموده است. اما به خاطر داشته باشید که امنیت ملی بدون اجازه مراجع ذیربط در همچون موارد حق گرفتاری وزرا، یا مسئولین کمیسیون انتخابات را ندارد، خصوصاً درست زمانی که در بعضی موارد صف بندیها در داخل ارگانهای دولتی و امنیتی حتی تا به مرحله توزیع سلاح و رویا رویی مسلحانه مطرح باشد! زمانی که وزیر بلند رتبه دولت که عضو مجلس شورای امنیت هم بود ماشین چاپ کارت انتخاباتی را به ساحه سبز که در آنجا کارمندان امنیت هیچگونه دسترسی ندارند انتقال دهد و تمام مسئولین امور از آن آگاهی داده شوند، اما هیچگونه دستوری داده نشود، به نظرم امنیت ملی دین ملی و وطنی خود را انجام داده است.
چهارم: اگر ریاست امنیت ملی در تقلبات انتخاباتی دخیل میبود، به کدام دلیل کمیسیون مستقل انتخابات، دفتر یوناما و هردو شریک حکومت وحدت ملی از بیطرفی ریاست عمومی امنیت ملی آنزمان در راپورهای رسمی تصدیق و تقدیر مینمودند و از تمام حکومت قبلی فقط رییس امنیت وقت را که وی هم برای مدت چهارده ماه سرپرست مانده بود، در پستاش ابقا میکردند؟
پنجم: گیریم که در نتیجه انتخابات شرمناک و جنجالی سال ۲۰۱۴ وزیر خارجه امریکا مداخله کرد و هر دوطرف را به «حوصله استراتژیک» دعوت کرد تا اینکه منجر به امضای تفاهمنامه و تشکیل حکومت وحدت ملی گردید! کدام بند تفاهمنامه تطبیق گردید؟ چرا یکروز برای جلوگیری از فاجعههای تقلب در انتخابات بعدی صدا بلند نکردند؟ نتایج انتخابات سال ۲۰۱۹ که انواع و اقسام تقلبات و تخلفات در آنصورت گرفت، برای همگان معلوم است. آیا گاهی پرسیدهاید که چرا و چگونه این تقلبات به کرسی نشانده شد و یاهم تحلیف/سوگندی که میلیونها انسان آن را در تمام جهان تماشا کردند، با چی سرنوشتی رو برو شد؟ من برای تان میگویم؛ فقط و فقط با یک پیامک «اس ام اس» داکتر خلیلزاد کنار گذاشته شد!
هموطن عزیزم؛
در اخیر یک مشوره برای بعضی منتقدین دارم که او جوان؛ هر چیزی که مینویسی با پوشش عینکهای سیاه ننویس «که باز ایدیتاش برایت مشکل میشود»
تاریخ را مطالعه کنیم و حوصله شنیدن آن را داشته باشیم، برای پندگیری و نرفتن دوباره از کوچه بُنبستها؛ نه برای تازه ساختن کدورتها و «اودر زادگیها».