افغانستان و شکست امپراتوریها؛ رؤیای امریکایی(۴۷)
نمیتوان تاریخ اشغال افغانستان توسط ارتش امریکا و ناتو و نیز صلح با طا-لبان و حاکمیت دوم طا-لبان بر افغانستان را بدون نام او نوشت. همیشه به نئوکانها از جمله دیک چنی و دونالد رامسفلد نزدیک بوده است
۱۱- فرانسیس فوکویاما (۱۹۵۲-)
فرانسیس فوکویاما بعد از امضای بیانیه نئوکانها چند سال بعد با نوشتن مقالاتی از نئوکانها فاصله گرفت و مهمتر از فاصله، به نقد نئوکانها پرداخت. در ۱۸ ماه اگست، در همان کشاکش ماجرای میدان هوایی کابل و خروج امریکا از افغانستان، به صراحت در مقالهای در نشریه اکونومیست، نوشت: «پایان رهبری امریکا در جهان، از آنچه گمان میرفت زودتر اتفاق افتاد!» (۱۶)
مارکو سیررا در مقالهای در ۲۶ ماه اگست در «جئو پولیتیکا» نوشت: «این موضع فوکویاما که در دهه ۱۹۹۰، از پایان تاریخ و رهبری امریکا و تعمیم لیبرال دموکراسی سخن میگفت، خالی از طنز نیست که سه دهه بعد از پایان رهبری امریکا سخن میگوید.» (۱۷) فوکویاما، مقالات خود در نقد نئوکانها را در سال ۲۰۰۷ در کتابی با عنوان:« پس از نئوکانها» منتشر کرد. (۱۸)
۱۲- فرانک گافنی ( ۱۹۵۳-)
گافنی، در حقیقت شهرتش به خاطر نظریه پردازی علیه مسلمانان و اسلام کسب شده است. مشاور ریچارد پرل و نیز جان بولتون بوده است. اطلاعات در مورد توانایی هستهای ایران، را او به بولتون میداد. در دوران ریگان دستیار وزیر دفاع بود. طرفدار اعمال رهبری سیاسی و نظامی امریکا در جهان و ضد مسلمانان است، از چهرههای شاخص امریکایی است که مخالف ساخت مسجد در نیویورک بوده است. او و « مرکز سیاست امنیتی» که تأسیس کرد، همواره از سوی اسراییل و بنیادها و اتاقهای فکر صهیونیستی پشتیبانی میشده و میشود. (۱۹)
۱۳-فرد سی. اکله ( ۱۹۲۴-۲۰۱۱)
سویسی – امریکایی است. استاد دانشگاه ام . آی. تی و از دوستان کی سینجر بوده است. سالها به عنوان معاون وزارت دفاع در امور سیاستگذاری در دوران رونالد ریگان، از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۸ خدمت کرده است. مدافع جدی مجاهدان افغانستانی علیه شوروی بود، تا به سلاح استینگر مسلح شوند. سازمان سیا با این پیشنهاد مخالف بود. یکی از دلایل سیا این بود که این سلاح ممکن است به دست ایران بیفتد! سرانجام با تصمییم رونالد ریگان مجاهدان به استینگر مجهز شدند و البته نگرانی سیا هم به جا بود، در همان ماههای نخست استینگر به دست ایران افتاد! نمونههای پیشرفته تر، نسلهای دوم و سوم و چهارم استینگر بعداً در صنایع دفاعی ایران تولید شد.
۱۴- دونالد کاگان (۱۹۳۲- ۲۰۲۱)
تاریخدان اوکراینی- امریکایی بود. متخصص تاریخ یونان بود و تاریخ چهار جلدی جنگ های پلوپونز نوشته او اثری قابل توجه است. از چهرههای آکادمیک نئوکان ها بود.
۱۵- زلمی خلیلزاد ( ۱۹۵۲-) نماینده امریکا در سازمان ملل، سفیر امریکا در عراق و نماینده امریکا در افغانستان بود. نمیتوان تاریخ اشغال افغانستان توسط ارتش امریکا و ناتو و نیز صلح با طا-لبان و حاکمیت دوم طا-لبان بر افغانستان را بدون نام او نوشت. همیشه به نئوکانها از جمله دیک چنی و دونالد رامسفلد نزدیک بوده است. از مشوقان جورج بوش دوم برای اشغال افغانستان و عراق بود. بیشتر امریکایی و کمتر افغانستانی است. گویی هویتش امریکایی و چهرهاش و وسیله کسب و کارش افغانستان بوده است.
۱۶- لویس لیبی (۱۹۶۰-)
مشاور و دستیار دیک چنی و رییس ستاد دیک چنی و دستیار جورج بوش دوم بوده است. به دلایل مختلف، از جمله پنهان کردن اطلاعات مربوط به ایران-کنترا توسط دادگاه محکوم به سی ماه زندان شده بود. پروانه وکالتش لغو شده بود. دونالد ترامپ با استفاده از اختیارات ویژه ریاست جمهوری او را در ۱۳ آوریل ۲۰۱۸ بخشید.
۱۷- نورمان پادهورتس ( ۱۹۳۰-) سردبیر و از نویسندگان مجله کامنتری است. از خانواده یهودی است. از مدافعان جدی اشغال عراق بوده است. طرفدار حمله امریکا به تأسیسات اتومی ایران بوده است. دیپلماسی با ایران را همانند گفتوگوهای با آلمان هیتلری قبل از شروع جنگ جهانی دوم، تفسیر کرده است. جنگ علیه ترور را در واقع جنگ علیه خطر اسلامگرایی میداند. از جنگ جهانی چهارم سخن میگفت. از نظر او جنگ جهانی سوم. جنگ سرد بود که با فروپاشی شوروی پایان یافته بود. در سال ۲۰۰۷ طرفدار حمله امریکا به ایران بود. میگفت: «اگر هیتلر در سال ۱۹۳۸ متوقف شده بود، جنگ جهانی دوم اتفاق نمیافتاد. اتفاقی که در یازدهم سپتمبر افتاد، در واقع چیزی کمتر از آغاز یک جنگ جهانی بود. من آن را جنگ جهانی چهارم مینامم.» به الیوت کوهن استناد میکند که ما در تقابل و مواجه با خطر اسلامگرایی هستیم. ما در سه مرحله با نازیزم و فاشیزم و کمونیزم جنگیدیم و پیروز شدیم، اکنون مرحله اسلام- فاشیزم است، در جنگ جهانی چهارم ایران در رأس جبهه مقابل قرار دارد. بیشترین استناد پادهورتس در این مقاله مستند به مواضع بحران آفرین و ماجراجویانه و البته به دور از درایت و تدبیر محمود احمدی نژاد است.(۲۰)
اهمیت شناخت پاد هورتس بیشتر از این جهت است، که او در طی ۳۵ سالی که سردبیر نشریه کامنتری بوده است، با انتشار ده کتاب و مقالات خود در نشریه کامنتری، در واقع مبانی اندیشه و باور و استراتژی نئوکانها را شکل داده است. نشریه کامنتری در سال ۱۹۴۵ به وسیله کمیسیون یهودی-امریکایی که قدیمی ترین و راست گراترین سازمان یهودی در امریکاست، تأسیس شده است. فلسفه تأسیس این نشریه و هدف انتشار آن از طریق طرح ایده و اندیشه برتر، پرداختن به امور یهودیان و مسائل روز بوده است. برای پادهورتس، نئوکنسرواتیزم ( نو- محافظه کاری ) به مثابه ایدئولوژی بوده است. ایده ها و اندیشههای وودرو ویلسون که به عنوان اصول راهنمای او بعد از جنگ جهانی اول مطرح شده بود، در کامنتری ترویج میشد. صورت قضیه، ایمن کردن جهان برای دموکراسی و لایه زیرین اعمال اراده امریکا در امور جهان بوده است،(۲۱)
ناتان ابرامز به خوبی و شایستگی نشان داده است که چکونه «نو- محافظه گری» در نیمه دوم قرن بیستم، آرام آرام در امریکا شکل گرفت و در دهه قرن بیستم، بعد از شکست جمهوری خواهان، شکست جرج بوش اول از کلینتون، به سازماندهی مجدد پرداختند. با محافظه کاران قدیمی و سنتی مانند دیک چنی و رامسفلد متحد شدند و چهره های تازهای مثل جب بوش و پل ولفوویتس را جذب کردند و سرانجام در دهه اول قرن بیست و یکم، در دولت جورج بوش دوم، در موضع اعمال اراده خویش قرار گرفت. پاد هورتس در دسمبر سال ۱۹۹۹مقالهای در کامنتری با عنوان« مابعدِ ریگان و ریگانیزم» نوشت.(۲۲)