امریکا جمع کشورهای منطقه؛ راه حل جنگ افغانستان
در میان چالشهای رو به افزایش، چیزی که مانع دیگری در مسیر ایالات متحده باقی مانده، عدم تمایل این کشور برای آوردن سایر شرکای مربوطه از جمله روسیه به روند مذاکره است. رابطهای که چین و روسیه به آن دست یافته اند.
در هفده سال گذشته، افغانستان طی جنگ ویرانگر بالا و پایینهای زیادی به خود دیده است. از پیشنهاد خصوصیسازی جنگ تا آوردن طالبان به میز مذاکره. این جنگ همچنان میان بازیکنان جهانی و نیروهای امنیتی و طالبان ادامه دارد.
آنچه که قابل تأمل است، تغییر رفتار دولتها در روند حل درگیریها در افغانستان است. بازیکنان جهانی – ایالات متحده، چین و روسیه – تلاشهای قابل توجهی برای حفظ نفوذشان انجام داده اند، اما ناامید کننده است که سرعت جنگ تاکنون افزایش یافته است.
همانطور که امريكا تحت استراتژی جدید ریيس جمهور ترامپ فشارها را بالای نيروهای مستقر در منطقه، بدون یک مکانیزم صلح افزایش داد، اما بر عکس چين و پاكستان مدت زیادی است که علاوه بر چیزهای دیگری، روی یک استراتژی عمیق سرمایهگذاری کرده اند.
با موفقیت نسبی آتشبس در جریان روزهای عید، داستان آوردن صلح تا جایی تغییر کرده است. به طور نمونه، امریکا حاضر شد با طالبان مذاکره کند. این باید درکنار توافقنامه امریکا و هند گذاشته شود – توافقنامه امنیت و سازگاری ارتباطات – و چین در تلاش برای ایجاد تعادل بین افغانستان و پاکستان است، در حالی که روابط خود را با روسیه نیز برقرار میکند. در این تخته شطرنج ژئوپلیتیک، ایالات متحده دارای اهداف دوگانه در افغانستان است.
اول، امریکا باید در امور افغانستان محتاطانه عمل کند؛ برخلاف آنچه ترامپ قبلا تصور میکرد – افزایش فشار نظامی موضوع را پیچیده ساخته است؛ چنانچه طالبان طرف اصلی صلح است و تقریبا ۷۰ درصد خاک کشور را نیز در تصرف خود دارد. بنابرین، امریکا باید با طالبان وارد گفتوگو شود و همچنان مشروعیت در حوزه جهانی را نیز برقرار کند.
دوم، ایالات متحده به طور فزایندهای در مورد نقش چین نگران است که آن هم با دخالت پاکستان از طریق پناه دادن به تروریستها در مرزهایاش، علیرغم تهدیدهای امریکا مطرح شد. چین علاوه بر آموزش نیروهای افغان برنامه دهلیز اقتصادی چین و پاکستان را نیز گسترش داده است.
بنابرین، ردپای چین در این کشور جنگزده به هدف محکم کردن مشروعیتاش به عنوان یک بازیگر منطقهای و جهانی است. در مقابل، ترامپ باید کمر خود را برای ثابت کردن سیاست و دخالتاش در افغانستان محکم کند.
در میان چالشهای رو به افزایش، چیزی که مانع دیگری در مسیر ایالات متحده باقی مانده، عدم تمایل این کشور برای آوردن سایر شرکای مربوطه از جمله روسیه به روند مذاکره است. رابطهای که چین و روسیه به آن دست یافته اند.
به این ترتیب، فرصتی را که افغانستان برای بازیکنان جهانی ارایه میدهد، کمیاب است: این نه تنها جنگ میان طالبان و دیگران است، بلکه یک محل برای تضمین شناخت و مشروعیت به عنوان یک مصلح جهانی است که یکی از نگرانیهای اصلی ایالات متحده را تشکیل میدهد.
در این جغرافیای سیاسی بغرنج، هند نقش مهمی بازی میکند. این کشور با حفظ بیطرفی استراتژیک، هماهنگیاش را با ایالات متحده در نظر گرفته است. طنابزدن در هند به نفع ایالات متحده هم ضروری و هم اجتناب ناپذیر است. نقش هند، حتی اگر محدود به حمایت بشردوستانه باشد، تأثیر قابل توجهی روی برنامههای دیگران به خصوص چین و پاکستان داشته است. چین تلاش کرده تا نقش خود را در نزدیک ساختن روابط بین هند و پاکستان ایفا کند، در حالی که دهلینو به طور مداوم مانع دخالت سومی شده است. همانطور که نیروهای امنیتی افغانستان تلاش میکنند تا جواب نیرومندی به حضور طالبان بدهند، به نظر میرسد که این به بازیکنان جهانی، به ویژه به ایالات متحده بستگی دارد تا قویتر در مذاکرات ظاهر شود و دیگر شرکای وابسته را نیز دخیل سازد.
در این زمینه، حتی بیشتر باید به دنبال نشانهها در نظریه جهانگرایی، به عنوان یک وسیله اکتشافی برای درک این که چگونه و به چه علت دولتها رفتار خاصی داشته اند، باشیم.
دولتها با توجه به «منافع ملی» رفتار میکنند؛ چرا که اینها در حالی که اغلب ضروری هستند، هرگز خودساخته نیستند و از نظر سیاسی مورد منازعه اند. به عنوان مثال بین خصومت نابجای مجارستان نسبت به پناهندگان تحت قیادت «اوربن» رهبر پوپولیستی آن کشور و گشادهرویی سویدن تحت قیادت سوسیال دموکراتها، دنیای از تفاوت وجود دارد.
به این ترتیب، این تنها راه شناخت سیاست خارجی «فمینیستی» سویدن، به شمول لغو معامله تسلیحاتی با عربستان سعودی و یا راهکار کانادا برای حمایت از حقوق بشر در برابر حاکمیت خلیج فارس، علی رغم واکنش خشونت آمیز ریاض است. جنگ افغانستان نیز یک چالش مشابه برای بازیکنان جهانی است که در آن جوامع انسانی باید بر منافع ملی متمرکز شوند.
برای انجام این کار، ضروری است تا با جناحهای مختلف، حتی اگر شده مخفیانه ارتباط برقرار کنید و بازیکنان بزرگ جهانی و منطقهای را به میز مذاکره بیاورید. در نتیجه، برنامههای رقابتی دولتها با هدف مشترک ایجاد صلح در منطقه جایگزین خواهند شد. اولویت دادن به اصلاحات سیاسی در مورد مشارکت نظامی تنها راه حل برای یک جنگ طولانی است که به سختی نتایج استراتژیک برای ایالات متحده و یا هر کشور دخیل دیگر داشته است.
منبع: the Statesman
نویسنده: بیسالی موهانتی
برگردان: طاهر مجاب