مطابق بر آوردهای موسسات برجسته مطالعات راهبردی، عرصه حضور و رقابت بعدی امریکا و قدرتهای دیگر جهان شرق دور خواهد بود، پس افغانستان ناگزیر است که با اتخاذ پالیسی فعال تعامل پذیر، در تعاملات منطقهای بازیگر موثر باشد، تا بقای آن تضمین شود
انتخابات ریاست جمهوری امریکا که امروز به گونه تناتنگی میان دو نامزد از حزب دموکرات و جمهوری خواه ادامه یافت. هرچند آمار آرای الکترال ۲۶۴ در برابر ۲۱۴ به سود جو بایدن دموکرات است، اما هنوز آرای ۶ ایالت باقی مانده و نتیجه نهایی به آن بستگی دارد.
به نظر میرسد چانس بایدن نسبت به ترامپ بیشتر است. اگر او بتواند آرای الکترال یک ایالت دیگر را نیز کمایی کند، ساکن آینده کاخ سفید خواهد بود.
انتخابات امریکا به دلیل سلطه اقتصادی و هژمونی این کشور بر کل جهان تاثیر گذار است، اما این موضوع بر افغانستان و کفه ترازوی جنگ و صلح بدون شک تاثیر بزرگی خواهد گذاشت.
طالبان برای پیروزی ترامپ دعا میکنند تا در یک جوّ ایدهآل بتوانند هم از مزایای توافقنامه ماه فبروری استفاده کنند و هم ارتباط خویش را با سازمانهایی مانند القاعده ادامه دهند. طالبان ترامپ را فرشته نجات خویش میدانند و به این باور هستند که عجله او برای به دست آوردن نتیجه آنی در مذاکرات صلح به سود این گروه است. طالبان نشان دادهاند که به صلح باور ندارند و برای خروج نیروهای امریکایی لحظه شماری میکنند. حضور دوباره ترامپ در کاخ سفید از این جهت نیز برای طالبان مفید است که معامله گر خوبی است و بهتر میتواند با دیکتاتورها و سازمانهای مافیایی کنار بیاید.
اما در جانب دولت افغانستان وضعیت کمی پیچیده است، از یک طرف دولت به کمک ایالات متحده نیاز دارد و از جانب دیگر بیاعتمادی میان دو کشور به گونه بیسابقه اوج گرفته است. برای دولت هم گزینه ترامپ نامطلوب است و هم بایدن. ترامپ در دو سال پسین گروه طالبان را در برابر کابل علم کرده و بایدن کلاً افغانستان را توموری بدخیم میداند که باید دور انداخته شود.
بایدن در گذشته اظهارات ناخوشایندی در باره افغانستان داشته و طالبان را اصلا مشکل امریکا تلقی نمیکند. به نظر بایدن، طالبان مشکل داخلی افغانستان است و باید میان مردم افغانستان حل و فصل شود. او القاعده را فقط مشکل امریکا میداند و برای مبارزه با آن نیز قبلاً راهکارش را ارائه کرده است، استقرار یک پایگاه امریکاییها در پاکستان.
دولت افغانستان در دو راهه خوف و رجا قرار دارد، از یک طرف ترامپ دمدمی مزاج قابل اعتماد نیست و از جانب دیگر بایدن افغانستان را موضوعی خاتمه یافته میپندارد.
بایدن شاید توافقنامه صلح ترامپ را با طالبان ملغی کند، خلیلزاد را برکنار نماید و کلاً گفتوگوهای صلح را منتفی بسازد، اما آلترناتیف او برای این مسئله به مراتب خطرناک تر است. او نیروهایش را بیرون میکند و طالبان را میگذارد که به شیوه خود شان معضل «داخلی» افغانستان را حل کنند.
اکنون با توجه به رویکرد امریکا در منطقه و افغانستان، کابل هنوز سه گزینه جایگزین در اختیار دارد که اگر به آن رجوع کند، خلای امریکا را پر خواهد کرد.
مشروعیت بینالمللی؛ متحدان منطقهای و حمایت مردمی، سه گزینه ریزرف دولت افغانستان است. اگر کابل بتواند حمایت واقعی مردم را به دست بیاورد و با توجه به مشروعیت سیاسی که دارد، کشورهای منطقه، به ویژه هند و ایران را در کنار خود داشته باشد، میتواند به راحتی خلای حضور امریکا را جبران کرده و از افتادن در ورطه سقوط جلوگیری کند.
نظام افغانستان با تمام کمبودیهایی که دارد، هنوز مشروعیت سیاسیاش را از دست نداده، مردم را کمابیش با خود دارد و باید در بعد دیپلماسی منطقهای بر حجم فعالیتهایش بیفزاید تا بتوان اعتماد صد در صدی ایران و هند را کمایی کند.
بخواهیم یا نخواهیم امریکا از افغانستان و حتا منطقه رفتنی است. پالیسی امریکا در خاور میانه تغییر کرده و بیشتر از این ماندگار نخواهند بود. مطابق بر آوردهای موسسات برجسته مطالعات راهبردی، عرصه حضور و رقابت بعدی امریکا و قدرتهای دیگر جهان شرق دور خواهد بود، پس افغانستان ناگزیر است که با اتخاذ پالیسی فعال تعامل پذیر، در تعاملات منطقهای بازیگر موثر باشد، تا بقای آن تضمین شود.