بازسازی چهره پسا-خاشقجی محمد بن سلمان با «دیپلماسی دلبری»
وقتی روز جمعه محمد بن سلمان از پکن به ریاض بازگشت، شش روزی بود که با خبرهایی از همکاریهای اقتصادی و موفقیتهای دیپلماتیک در صدر خبرهای مرتبط با آسیا بود؛ خبرهایی که پنج ماه بعد از قتل جمال خاشقجی، جای تحلیلهایی را گرفت که تا همین اواخر از احتمال سقوط او مطرح میشد.
از اسلامآباد تا پکن، محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی به مدت شش روز با رویی خندان و میلیاردها دالر قراردهای دوجانبه در صدر خبرهای رسانههای مختلف درخشید؛ در جریان سفری که از سوی برخی یک نمایش موفق از «دیپلماسی دلبری (charm offensive)» گامی برای بازسازی چهره «پسا-خاشقجی» ولیعهد جوان توصیف شد.
شاهزاده محمد سفرش را از روز یکشنبه هفته قبل (۱۷ فبروری) به پاکستان آغاز کرد، از آنجا به هند رفت و سرانجام در روز جمعه (۲۲ فبروری) در چین به سفرش پایان داد. گروهی بزرگ از شاهزادهها و مقامهای سعودی او را در این سفر همراهی میکردند؛ و مجموعه متنوعی از یادداشتهای تفاهم و قراردادهای سرمایهگذاری و بازرگانی دراین سفر امضا شد.
علاوه بر این موضوع، استقبال گرمی که از او شد – به ویژه در هند و پاکستان – خود سوژه جذابی بود که به دلیل مسئله قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار منتقد سعودی، نه در حاشیه بلکه در متن خبرهای سفر محمد بن سلمان بازتاب داشت. او در چند ماه اخیر با موجی سنگین از فشارهای بینالمللی روبهرو بوده که موجب شده تا حضورش در کنار رهبران دیگر جهان، با تفسیرهای گوناگون روبهرو شود.
ارتقای روابط عربستان با کشورهای پاکستان، هند و چین علاوه بر اثربخشی بر موقعیت بینالمللی عربستان و چهره جهانی محمد بن سلمان، در جریان رقابت منطقهای ایران و عربستان نیز اهمیت قابل توجهی دارد. هر سه این کشورها از جمله شرکای اقتصادی مهم ایران هستند که بود و نبودشان در کنار تهران برای موقعیت ایران بسیار مهم است.
ارتقای روابط با پاکستان
رابطه ویژه پاکستان و عربستان به دلیل خودداری اسلامآباد از همراهی در ایتلاف نظامی ریاض در یمن، با تلاطمهایی روبهرو شده بود؛ تا جایی که در سال ۲۰۱۸ و در اوج بحران اقتصادی پاکستان، عربستان از کمک به این کشور خودداری کرد.
اما دنیای محمد بن سلمان بعد از قتل جمال خاشقجی، دنیای جدیدی است که ابتکارات جدیدی میطلبد. او اندکی بعد از اینکه نخست وزیر پاکستان در کنفرانس سرمایهگذاری ریاض حاضر شد و به رغم انتقادهای داخلی، حمایت خود را از محمد بن سلمان نشان داد، با دست و دلبازی جای صندوق بینالمللی را برای پاکستان گرفت و سه میلیارد دالر به این کشور کمک کرد.
علاوه بر کمکهای آن زمان، سه میلیارد دیگر نیز در قالب نفت ارزان یا نفت با تاخیر در پرداخت به اسلامآباد تعلق گرفت و امارات متحده عربی نیز بر سرمایهگذاری گسترده در این کشور فقیر متعهد شد.
بعد از همه این اقدامات بود که وقتی هواپیمای حامل محمد بن سلمان وارد آسمان پاکستان شد، جنگندههای نظامی به استقبال او رفتند و استقبالی خبرساز را رقم زدند. از اقامت در خانه مخصوص و مجلل نخست وزیر (جایی که عمران خان به دلیل همین تجمل حاضر نشده در آن زندگی کند) تا اسلحه خودکار طلاکاری شده و پوسترهای عظیم از چهره محمد بن سلمان و ملک سلمان در سطح شهر، همه اقدامات ویژه اسلامآباد بودند برای کسی که این روزها کلید گاوصندوق پرپول عربستان در دستان اوست.
اسلامآباد به دلیل اشتراکات فرهنگی با ایران، مرز مشترک، اقلیت بزرگ بلوچ و همچنین جمعیت قابل توجه شیعیانش، همواره روابطش را با تهران در سطحی قابل قبول حفظ کرده و در رقابت و رویارویی منطقهای عربستان و ایران هم وارد نشده. اما سفر اخیر نشانه روشنی بود از افزایش نزدیکی عربستان و پاکستان، تا جایی که روزنامه اسرائیلی هاآرتص نوشت که پاکستان دیگر این روزها به «دولت متکی به عربستان» تبدیل شده است.
این توصیف شاید تا اندازهای اغراقآمیز به نظر برسد، اما چرخش اسلامآباد به سوی ریاض، شواهدی علنی نیز دارد. به عنوان مثال اظهارات تند عادل الجبیر، وزیر مشاور عربستان علیه ایران، در حضور شاه محمود قریشی وزیر خارجه پاکستان بیان شد. یا هر دو کشور در این سفر دو روزه به شکل علنی از افزایش این نزدیکی صحبت کردند و فراتر از تعارفات مرسوم، آن را به نمایش درآوردند تا جایی که یکبار وقتی صحبت از وضعیت پاکستانیهای مقیم عربستان شد، محمد بن سلمان خود را «سفیر پاکستان در عربستان» خواند و گفت پیگیر وضعیتشان خواهد بود.
همه اینها در کنار قراردادهای تجاری و وعده خبرساز سرمایهگذاری ۲۰ میلیارد دلاری عربستان در پالایشگاهی در بندر گوادر، نشان داد که محمد بن سلمان برای کشاندن عربستان به مجموعه کشورهای اقماری ریاض (جایی که این روزها مصر و بحرین و امارات قرار دارند) حاضر است دست و دلبازی قابل ملاحظهای نشان دهد.
آغوش گرم رقبا بعد از پاکستان و استقبال خبرساز، نوبت به هند رسید که با آغوشی گرم، پیام ارتباط نزدیک ریاض و دهلی را به جهان مخابره کند. خبر قراردادهای بزرگ و سرمایهگذاری در بندر گوادر منتشر شده بود و حالا نوبت رقیب تاریخی بود تا نشان دهد که در نزدیکی به یکی از مهمترین کشورهای نفتی خاورمیانه نیز در رقابت با پاکستان کم نمیآورد.
نارندرا مودی نخستوزیر هند با زیر پا گذاشتن پروتکول استقبال از رهبران خارجی در این کشور و رفتن به پای پلکان هواپیما و در آغوش کشیدن محمد بن سلمان، نمایش نمادین نزدیکی کشورش به عربستان و البته حمایتی شخصی از پادشاه آینده عربستان را به همه نشان داد؛ لحظه ویژهای که در رسانههای هند بازتاب بسیاری پیدا کرد و برخی آن را با دست دادن گرم ولادیمیر پوتین با محمد بن سلمان در حاشیه نشست جی ۲۰ مقایسه کردند.
از رهبران جهان، پای پلکان هواپیما محمد بن سلمان را در آغوش کشید
مسئله این است که سرمایهگذاریهای عربستان در پالایشگاه و صنعت پتروشیمی در آسیا به پاکستان محدود نیست و شبیه به پروژه ۲۰ میلیارد دالری بندر گوادر، پروژهای بزرگتر با ارزش ۴۴ میلیارد دالر نیز در سواحل غربی هند به سرمایه ریاض وابسته است.
علاوه بر این، روابط تجاری دو کشور در دو دهه گذشته به شکل قابل ملاحظهای افزایش یافته است. در حال حاضر، عربستان چهارمین شریک تجاری هند است و حجم مبادلات تجاری دو کشور در سال گذشته ۲۸ میلیارد دالر بوده است.
ضمن اینکه اقتصاد روبهرشد هند، به شدت تشنه نفت است و عربستان هم تولیدکننده بزرگ نفت. هند که سومین وارد کننده نفت جهان است، ۲۰ درصد نیاز نفتی خود را از عربستان تامین میکند. این میان، عربستان از جمله گزینههایی است که در صورت مسدود شدن همه راهها برای وارد کردن نفت از ایران، میتواند به عنوان تامین کننده نفت، جای خالی ایران را هم برای هند پر کند.
به بیان دیگر، اگرچه جنس رابطه عربستان و هند، شباهتی به رابطه عربستان و پاکستان ندارد، اما دو کشور، شرکای اقتصادی مهمی برای یکدیگرند و نزدیکی استراتژیشکان، پشتوانه مهمی دارد؛ موقعیتی ویژه که تا اندازهای در رابطه چین و عربستان نیز تکرار میشود.
در پکن اگرچه از هواپیمای نظامی در آسمان و به آغوش کشیدن در پای پلکان هواپیما خبری نبود، اما آنجا نیز سناریوی ولیعهد پولدار و سرمایه گذاری در صنعت نفت و ساخت پالایشگاه تکرار شد. محمد بن سلمان در چین ۳۵ یادداشت تفاهم و قرارداد تجاری امضا کرد که مجموع ارزش آنها بالغ بر ۲۸ میلیارد دلار بود. سرمایهگذاری ۱۰ میلیارد دالری در یک پالایشگاه که تا سال ۲۰۲۴ به بهرهبرداری خواهد رسید، بخشی از همین قراردادها بودند.
وقتی این پالایشگاه به مرحله بهرهبرداری برسد، عربستان ۷۰ درصد نفت آن را تامین خواهد کرد و بدین ترتیب بار دیگر جایگاهش را به عنوان بزرگترین واردکننده نفت چین به دست خواهد آورد؛ جایگاهی که سه سالی است در دست روسیه است.
در عوض نه پکن هرگز درباره قتل جمال خاشقجی اظهارنظری کرد و نه عربستان، پیگیر وضعیت مسلمانان اویغور شد که به گفته فعالان حقوق بشر با سرکوب شدیدی روبهرو هستند.
اما سیاست عدم مداخله چین به سکوت درباره جمال خاشقجی خلاصه نمیشود و در واقع بخشی از یک سیاست کلان و حساب شده است. چین برخلاف باقی قدرتهای جهانی، هرگز به دنبال این نبوده که در خاورمیانه به یک بازیگر جئوپولتیک تبدیل شود و همین ویژگی است که موجب میشود تا رابطه عربستان و چین، از همکاریهای اقتصادی فراتر نرود. این روابط هرقدر مهم و استراتژیک، اما در موازنه سیاسی در برابر ایران، چندان به کار عربستان نمیآید. (چین در نمایش علنی این بیطرفی استراتژیک نیز هیچ ابایی ندارد و درست در هفتهای که از ولیعهد عربستان پذیرایی کرد، هیئت عالیرتبهای را نیز از تهران پذیرفت که در آن علی لاریجانی، رییس مجلس و محمد جواد ظریف، وزیر خارجه حضور داشتند و با شی جینپینگ رهبر چین دیدار کردند.)
در نهایت اما، وقتی روز جمعه محمد بن سلمان از پکن به ریاض بازگشت، شش روزی بود که با خبرهایی از همکاریهای اقتصادی و موفقیتهای دیپلماتیک در صدر خبرهای مرتبط با آسیا بود؛ خبرهایی که پنج ماه بعد از قتل جمال خاشقجی، جای تحلیلهایی را گرفت که تا همین اواخر از احتمال سقوط او مطرح میشد. موفقیت کلاسیک «دیپلماسی دلبری.»