بحران افغانستان؛ «عدم توافق» بهتر از «توافق بد» است
در جبهه دیپلماتیک، زمان آن فرا رسیده تا بالای رهبران پاکستانی فشار آوریم، بالای کسانی که نفوذشان برای منفعت ما و مردم رنجدیده افغانستان استفاده نشده است. تداوم وجود پناهگاه های امن طالبان و القاعده در خاک پاکستان دلیل مهمی است که این گروهها مقاومت کردهاند
دو سال پیش در همین ماه، زلمی خلیلزاد این دیپلمات برجسته که به عنوان سفیر امریکا در عراق و افغانستان خدمت کرده است، رییس جمهور ترامپ را به خاطر اتخاذ «موضع واقع بینانه در مورد مذاکرات صلح با طالبان» ستود و «بدون در نظرداشت وخامت وضعیت نظامی از تلاش و پیگیری رییس جمهور باراک اوباما برای مصالحه» دور شد.
یک سال بعد، آقای خلیلزاد به عنوان نماینده خاص ایالات متحده در امور صلح افغانستان گماشته شد. از آن زمان به بعد، وی موضع غیرواقع بینانهای را در مذاکرات صلح با طالبان اتخاذ کرده است و بدون در نظرداشت وخامت وضعیت امنیتی به سوی پیگیری تلاش رییس جمهور اوباما برای مصالحه حرکت میکند. اگر در این مورد اشتباه کنم، خوشحال خواهم شد سخنانم را پس بگیرم. اما شواهد قانع کننده است.
افغانستان اغلب طولانیترین جنگ امریکا نامیده میشود. با دقت بیشتری میتوان گفت که افغانستان طولانیترین نبرد در همان جنگ طولانی است که توسط تیمهای مختلف از گروهها و رژیمهای افراطی اسلامی علیه امریکا و غرب انجام میشود.
وقتی طالبان از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ قدرت را در افغانستان به دست گرفتند، امارت اسلامی را اعلام کردند، نسخه افراطی و خونین شریعت و قوانین اسلامی را اجرا، بالای زنان و دختران شدیداً ظلم کرده و برای اسامه بن لادن پناهگاه امنی فراهم کردند تا بتواند حملات ۱۱ سپتمبر را طراحی و انجام دهد.
در واکنش به این جنایت، رییس جمهور جورج بوش از طالبان خواست تا رهبر القاعده را تسلیم کنند. آنها این خواسته را رد کردند. بنابر این، نیروهای امریکایی آنها را از قدرت برانداخت.
آن بخش آسان بود. برپا کردن یک حکومت کارا در افغانستان و آموزش نیروهای امنیتی برای دفاع از آن، یک روند آهسته و دردناک بوده است.
در همین حال، طالبان با کمک پاکستان – از متحدان کمتر قابل اعتماد امریکا – دوباره گروه بندی کرده و جنگ چریکی/ تروریستی را برای گرفتن دوباره قدرت آغاز کردند.
این امر ما را به زمان حال میرساند. انتظار میرود سفیر خلیلزاد «توافقنامه صلح» با طالبان را به زودی اعلان کند. بر اساس گزارشها، طالبان وعده داده علیه تروریزم بینالمللی همکاری خواهد کرد. در عوض، ایالات متحده حضور نظامیش را در افغانستان کاهش میدهد.
مشکل آن چیست؟ طالبان متعهد به جهاد هستند و اتحادشان با القاعده آهنین است. باور به سخنان آنها سادهلوحانه و احمقانه خواهد بود.
اگر ما نمیتوانیم اعتماد کنیم، باید تأیید و تصدیق کنیم. اما این امر نیازمند حضور اطلاعاتی و نظامی در افغانستان میباشد که به معنی کاهش نیروها فقط در صورت پیشرفت است – نه بر اساس تقویم.
اگر طالبان روی خروج بر اساس تقویم تأکید دارند، سفیر خلیلزاد باید ادامه ندهد.
جنرال «دیوید پترائوس» فرمانده پیشین نیروهای ایتلاف در عراق و افغانستان و «ونس سرچوک» همکار ارشد در «مرکز جدید امنیت برای امریکا» هفته گذشته در وال استریت جورنال نوشت: امروز خروج کامل نظامی از افغانستان حتی توصیه نادرست و خطرناکتر از خروج دولت اوباما از عراق در سال ۲۰۱۱ است.
ما میدانیم که آن خروج، ظهور دولت اسلامی (داعش) را تسریع و تجاوز و تروریزم از سوی جمهوری اسلامی ایران را تسهیل کرد.
رویکرد جایگزین که جنرال پترائوس و آقای سرچوک پیشنهاد میکنند «برنامهای برای خروج نیست بلکه استراتژی برای ماندن است – استراتژی که با دقت هزینهها و تلفات امریکاییها، ایتلاف و مردم افغانستان را به حداقل برساند، ولی ضرورت حضور پایدار نیروهای نظامی را برای حفظ منافع حیاتی ایالات متحده بپذیرد.
گرچه، طالبان در حال حاضر بخش بزرگ خاک افغانستان را کنترول یا هم دست به دست میکنند، آنها هیچ شهر بزرگ یا مرکز ولایتی را در دست ندارد. رییس جمهور (ترامپ) میتواند دستور کاهش نیروهای کم تا حد زیاد سمبولیک را صادر کند – اکنون حدود ۱۴ هزار امریکایی در آن کشور (افغانستان) که به اندازه تگزاس است، مستقر هستند – و هنوز هم به اندازه کافی قوایی را برای کمک به نیروهای امنیتی افغانستان جهت مهار طالبان در مناطق روستایی حفظ کند تا ثابت شود که آیا طالبان به تعهدات خود عمل میکنند یا خیر.
پیام واضح خواهد بود: اگر طالبان علاقه جدی به صلح و مصالحه با دیگر جناحهای افغانستان دارند مسیری وجود دارد. با این وجود، اگر طالبان خواهان شکست، عقب نشینی و تحقیر امریکا و با یک اقدام خونین به دنبال گرفتن قدرت باشد، جاه طلبیهای آنها از بین خواهد رفت.
علاوه بر این، استراتژی ماندن به ما اجازه میدهد تا یک پایگاه را برای عملیاتهای ضد تروریزم در سراسر آسیای جنوبی در افغانستان حفظ کنیم؛ داشتن منابعی برای حمله به تروریستان در هر منطقهای که علیه امریکاییها آموزش میدهند یا نقشه میکشند.
جنرال پترائوس و آقای سرچوک میافزاید: اگر القاعده یا داعش سکوی تروریستی را در آنجا (افغانستان) بازسازی کند، هزینههای حفظ چند هزار سرباز در افغانستان در مقایسه با قیمتی که ملت به آن خواهد پرداخت، از نظر استراتژیک و اقتصادی خیلی کم خواهد بود.
در جبهه دیپلماتیک، زمان آن فرا رسیده تا بالای رهبران پاکستانی فشار آوریم، بالای کسانی که نفوذشان برای منفعت ما و مردم رنجدیده افغانستان استفاده نشده است. تداوم وجود پناهگاه های امن طالبان و القاعده در خاک پاکستان دلیل مهمی است که این گروهها مقاومت کردهاند.
ما اکنون در فصل انتخابات قرار داریم. رییس جمهور ترامپ میتواند به این موضوع ببالد که اقتصاد امریکا را دوباره در مسیر سریع پیشرفت قرار داده است. وی همچنان میتواند بگوید که پنتاگون، وزارت خارجه و شورای امنیت ملی در حال تدوین سیاستهای منسجم برای دفاع از امریکاییها علیه دشمنان متعددشان در سراسر جهان است.
با این همه، وی باید به نمایندهاش برای افغانستان بگوید:« زل، یک معامله گر موفق مانند من میداند که هیچ توافقی بهتر از یک توافق بد است.»
بازیافت سیاستهای شکست خورده اوباما روشی نیست که ما بتوانیم دوباره امریکا را عالی بسازیم. چند سال پیش، یک دیپلمات برجسته دقیقاً در همین زمینه به من توصیه کرد. بیایید به آن فکر کنیم، آن دیپلمات شما بودید.
یادداشت: خبرگزاری دید الزاماً در قبال آرای مطرح شده در مطلب مسئولیت ندارد و تمام مسئولیت آن به نویسنده بر میگردد