بدترین گزینه؛ استفاده از طالبان در برابر داعش
خلیلزاد ممکن خود را هوشیار پندارد و کاخ سفید و پنتاگون از همراهی تفکر جادویی وی خوشحال باشند، زیرا آنها از پایان دادن طولانیترین جنگ امریکا ناامید هستند. اما همکاری با طالبان، تهدیدات القاعده و داعش را پایان نمیدهد
در حقیقت، استراتژی دیپلماتیک ایالات متحده در قبال طالبان بیمعنی است. وزارت خارجه امریکا صداقت طالبان را با تقاضای توقف خشونت قبل از آغاز فصل جنگ آزمایش کرد. ضمیمههای توافقنامه را مخفی نگاه داشت. نتوانست به مشکل پاکستان رسیدگی کند و وقتی طالبان تعهدات خود به ایالات متحده را زیر پا کرد، آن را در ابهام قرار داد و این که زلمی خلیلزاد نماینده خاص احتمالاً دروغ میگوید.
اکنون، به نظر میرسد دلیل پنهانکاری و تمایل برای عفو و بخشش سرپیچی و تخلف طالبان روشن میشود: منابع متعدد میگویند که خلیلزاد استدلال میکند ایالات متحده میتواند نقاط مشترکی با طالبان در امر مبارزه با داعش که در حال قوت گرفتن در افغانستان است، داشته باشد. پیشینهای چنین معاملات وجود دارد: در سال ۲۰۱۴، دولت اوباما در عمل از اتحاد با ایران برای مقابله با داعش در عراق استقبال کرد و البته، در اوایل دهه ۱۹۸۰، دولت ریگان با گلبدین حکمتیار جنگسالار جامعهستیز علیه ارتش سرخ همکاری کرد.
با این حال، پیشنهاد خلیلزاد برای همکاری با طالبان علیه داعش بسیار کوتاهبین است. درست است که طالبان علیه داعش در برخی ولسوالیهای شرقی افغانستان جنگیدهاند. اما این امر آنطور که خلیلزاد ادعا میکند به خاطر ملیگرایی جدید طالبان نیست، بلکه طالبان به دنبال عقب زدن گروهی است که میخواهد مناطقی را که احتمالاً زیر سلطه طالبان است، تحت کنترول خود در آورد. عملکرد نوعدوستانه طالبان برای خلاص کردن افغانستان از شر داعش چیزی جز جنگ مافیایی نیست.
واقعیتهای قومی، تاریخ و بیعت در شمال افغانستان متفاوت است و طالبان بیشتر با داعش همکاری میکنند تا جنگ. در این منطقه به خصوص در ولایت بدخشان، طالبان با جنبش اسلامی ترکستان شرقی وابسته به القاعده در یک صف قرار دارند.
اعتقاد پنتاگون یا جامعه اطلاعاتی برای تقسیم یا تسخیر از طریق اتحاد با طالبان علیه داعش بسیار سادهلوحانه است. تحلیلگران نظامی و اطلاعاتی میتوانند شکستهای بیپایان جنبشها، سلسله مراتب گروهها، ساختار فرماندهی و نظم نبرد را توضیح و تشریح دهند. مشکل چنین تجزیه و تحلیل این است که ساختار نیروی غربی را به اکوسیستم جهادی وسیعتر تحمیل میکند. اما گروههای جهادی غالباً از همان تأمین کنندهها برای سلاح و مهمات استفاده میکنند، شبکههای قاچاق یکسانی دارند و از همان شبکههای تبلیغاتی ایدئولوژیکی ظهور میکنند. آنها از طریق مدرسهای که در آن دوران جوانی خود را سپری کرده، ارتباطات غیر رسمی برقرار میکنند و بسیاری نیز پیوندهای خانوادگی را حفظ میکنند. در جنوری ۲۰۱۹، نعمتالله ابراهیمی و شهرام اکبرزاده، هر دو محقق دانشگاه Deakin استرالیا، مقاله تأثیرگذاری را در «مطالعات جنگ و تروریزم» منتشر کردند و این شبکهها و تعامل در سراسر گروههای جهادی و تروریستی را به روشنی و با یک تحقیق کامل نشان دادند.
خلیلزاد ممکن خود را هوشیار پندارد و کاخ سفید و پنتاگون از همراهی تفکر جادویی وی خوشحال باشند، زیرا آنها از پایان دادن طولانیترین جنگ امریکا ناامید هستند. اما همکاری با طالبان، تهدیدات القاعده و داعش را پایان نمیدهد؛ بلکه این امر مانند انداختن هیزم در آتش است.