دیروز در کابل روز دادخواهی بود. همهچیز خوب پیش میرفت و هرکس به صورت خودجوش به فکر تنبیه حکومت و پایان استبداد بود، اما در دقایق آخر، مسیر دادخواهی، تا حدی با استفادهجوییهای شخصی به کجراهه رفت؛ آنانی که با حکومت مشکل شخصی داشتند و از ارگ استفراغ شده بودند، آمدند و دایه دلسوزتر از مادر شدند. جایگیری چنین آدمها در متن تظاهرات مردمی که از ظلم و بیکفایتی مسئولین به ستوه آمده بودند، به تظاهرات رنگ و جهت دیگری بخشید. هرچند کسی نمیدانست این سودجویان قومی با چه تاکتیک مبهم خود را داخل تظاهرات جا زده بودند، اما به هر روی، این طردشدهگان ارگ و اجتماع، با خون جانباختهگان بازی کردند و وزنهی این قیام ملی را با موضعگیری خام و عوامفریبانه شان سبک ساختند.
با این حال، لازم بود آنانی را که در برابر ارگ، عقدهی شخصی و قومی داشتند، به تظاهرات راه نمیدادند و نمیگذاشتند از حرکت جمعی مردم، عدهای که تشنهی قدرت و شهرت هستند، نفع سیاسی ببرند. تظاهرات، جای احمدضیا مسعود و امثال او نبود که بیاید و خطابه سیاسی بخواند و از موج اعتراضات عدالتخواهانه، کسب منفعت کند.
از سوی دیگر، جرگه چندجانبهای که از طرف لطیف پدرام و شماری دیگر از مدعیان سردستهگی تظاهرات، با گروهها و حلقات خاص، در حواشی تظاهرات صورت میگرفت، نیز سوالبرانگیز و جهتدار به نظر میرسید. چنین عملکردهایی، رفته رفته بهانه به دست ارگ داد، تا اینکه اعلامیه صادر کرد و با فریب و نیرنگ مردم را به آرامش فرا خواند و نیز به این خیزش مدنی- مردمی، برچسب «استفادهجویی» را زد.
دیروز مردم با مشتهای گرهکرده به سرکها ریخته بودند و انزجار و نفرتشان را نسبت به حکومت اعلان داشتند. آنها نه از تفنگ ترسیدند و نه هم از آتشبارهای نیروهای امنیتی که چندین تن را به کام مرگ فرستادند و خون دهها معترض عدالتخواه را بر زمین ریختند.
این دادخواهی، یکی از ملیترین اعتراضات حقخواهانه در کشور است که نه انگیزههای قومی باعث ایستادهگی مردم شده بود و نه هم حزب و جریان مشخصی در راهاندازی آن دخالت داشتند، بلکه یک حرکت کاملاً « مردمی» بود که در برابر خیانتهای حکومت و ندانمکاریهای آنها سر بلند کرد. اینگونه تظاهرات مردمی و ملی، بهتر بود در آخر نیز ملی و مردمی میماند و سودجویان قومی آب را گلآلود نمیکردند.
دیروز ارگنشینان به لرزه افتاده بودند و از فرط خشم و قهر مردم، در سورخها پنهان شده بودند، اما از آنجایی که حکومت بارها چنین تجمات و اعتراضات عدالتطلبانه را با فریب و نیرنگ از هم پاشیده است، این حرکت دادخوانه را نیز با نشر اعلامیهای که در آن نشان از رسیدهگی به خواست معترضین دیده میشد، استقبال کرد. از فحوای متن اعلامیه ارگ چنین بر میآید که آنها در مقابل خشم مردم، نمیتوانند مقاومت کنند. به نظر میرسد در چنین مواقع، تنها ابزار دفاعی ارگ، که در برابر موج احساسات حقخواهانه مردم کار گرفته میشود «فریبکاری و عوامفریبی» است.
هرچند تظاهرات روز گذشته، با خشونت و بدرفتاری حکومت مواجه شد، و در این سوی دیگر، عدهای به سودجویی شخصی، قومی و حزبی نیز پرداختند، اما باید به یاد داشت که هیچ قدرتی نمیتواند در برابر صدای جمعی مردم تاب بیاورد. حکومتی که دادخواهان را به رگبار ببندند و آنها را در خون بیگناهیشان غوطهور سازند، نه تنها که اعتبارش در انظار ملی و بینالمللی از دست رفته است، بلکه به مرگ سیاسیاش نیز نزدیک خواهد شد.
محمد امین- خبرگزاری دید